زندگانی مادر مومنان بانو عایشه رضی الله عنها

فهرست کتاب

سخاوت و بخشش

سخاوت و بخشش

جوهر ممتاز در اخلاق حضرت عایشه لسخاوت، بخشش و گشاده دستی او بود، شایسته‌ است که‌ او را به‌ حامی مستمندان نامید تا به‌ یک سخاوتمند در حق ضعیفان، زیرا که‌ او در این صفت به‌ پدر سمانده‌ بود و از سرور ضعیفان و معلم‎ خوش‌رفتاری با دل‌شکستگان الگو گرفته‌ بود؛ حضرت عایشه و خواهرش اسما هر دو با نهایت کریم النفس و سخاوتمند بودند.

حضرت عبدالله بن زبیر سمی‌فرماید من کسی را ندیدم که از این دو (عایشه‌ و اسماء) سخی‌تر و صاحب کرم و بخشش بیشتر باشد، فرق این بود که حضرت عایشه کم کم جمع آوری می‌کرد و وقتی که مقداری بدست می‌آورد آن‌را تقسیم می‌کرد، ولی اسماء چیزی را برای فردا پس‌انداز نمی‌کرد و سریع آن‌را می‌بخشید. [۴۲۸]

عایشه‌ بیشتر اوقات از اینجا و آنجا قرض می‌گرفت. مردم عرض کردند: شما چه نیاز به قرض گرفتن دارید؟ فرمود: پیامبر صفرموده‌ است:

«ما من عبد کانت له‌ نیة فی اداء دینه‌ الا کان له‌ من الله‌عون». «هر کسی نیت پرداخت قرض را داشته باشد، خداونددر پرداخت‌ بدهی‌‌هایش به‌ او کمک می‌کند». من این کمک و یاری خدا را می‌جویم [۴۲۹]. در صدقه و خیرات چنان نمی‌اندیشید، هر چه موجود می‌بود به مسائل می‌بخشید.

یک مرتبه زنی فقیر آمد که دو بچه تحت پرورش او بود، اتفاقاً آن وقت جز دانه‌ای خرما چیزی در خانه نبود، وقتی آن‌را به‌ سائل داد، خرما را دو نیم کرد و بین هر دو فرزندش تقسیم نمود، وقتی آنحضرت صاز بیرون تشریف آوردند، ماجرا را عرض کرد. پیامبر صفرمود:

«من یلی من هذه‌ البنات شیئا فأحسن الیهن کن له‌ سترا من النار» [۴۳۰]. «هر کس سرپرستی دختری را بر عهده‌ بگیرد و به‌ نیکی با او رفتار نماید، در روز قیامت برای او همچون سپری در برابر آتش قرار می‌گیرند».

یکبار مسکینی آمد که‌ در جلوی عایشه‌ چند دانه انگور بود، ایشان یکدانه انگور را به مسکین داد، مسکین دانه را با حیرت نگاه کرد که کسی هم یکدانه می‌دهد، عایشه‌ گفت: آیا حیرت مانده‌اید، به‌ نظر شما در این یکدانه انگور چقدر ذره است؟ [۴۳۱]ایشان به این آیه‌ اشاره داشتند که‌ می‌فرماید:

﴿فَمَن يَعۡمَلۡ مِثۡقَالَ ذَرَّةٍ خَيۡرٗا يَرَهُۥ٧[الزلزلة: ۷].

«‏پس هرکس به اندازه ذرّه غباری کار نیکو کرده باشد، آن را خواهد دید (و پاداشش را خواهد گرفت)».

از حضرت عروه سروایت است که می‌گوید: حضرت عایشه را دیدم که‌ مبلغ ۷۰ هزار وجه نقد را در راه خدا صدقه کرد، در حالی که‌ گوشه چادر را وصله‌ زده‌ بود [۴۳۲].

امیر معاویه سهزار درهم را برای عایشه‌ فرستاد، تا غروب یک درهم پیش او نماند، زیرا همه را به نیازمندان بخشید، اتفاقاً آن روز روزه گرفته بود، کنیز عرض کرد: کاش برای تهیه‌ی افطار چیزی را می‌گذاشتی! گفت: اگر به یادم می‌انداختی، چیزی را کنار می‌گذاشتم [۴۳۳].

حضرت زبیر سیک دفعه مبلغ صد هزار را در دو کیسه بزرگ برایش فرستاد، او این مبلغ را گذاشته و تقسیم آن‌را شروع کرد و آن روز هم روزه بود. غروب که‌ شد به کنیز گفت: افطاری را بیاور. او عرض کرد: ای ام المومنین! از این مبلغ نمی‌توانستی مقداری گوشت را برای ما بخرید؟ فرمود: الان ملامتم مکن، آن وقت چرا بیادم نینداختی [۴۳۴].

عایشه لهمیشه‌ مساکین را بر خود ترجیح می‌داد که‌ افطاری را با چیزی سپری نماید، یک دفعه که‌ روزه بود و در خانه به جز یک نان چیز دیگری وجود نداشت، مسکینی نزد او آمد، به کنیزش گفت: آن یک نان را به او بده. عرض کرد: غروب با چه افطار می‌کنی؟ فرمود: فعلاً این‌را بده. غروب که شد کمی غذای گوشت بز را برایمان فرستادند، عایشه‌ به کنیز گفت: از این بخور که‌ این از آن تکه‌ نان بهتر است. [۴۳۵]

منزل مسکونی خود را به امیرمعاویه فروخت و قیمت آن‌را که‌ دویست هزار درهم بود در همان مجلس در راه خدا خرج کرد [۴۳۶].

حضرت عبدالله بن زبیر سخواهر زاده‌اش بود. عایشه‌ او را از هر کسی بیشتر دوست می‌داشت و از همه‌ بیشتر با او نیکی می‌کرد؛ او بر حسب طبیعت فیاض و سخاوتمندش همیشه چیزی را به‌ او می‌داد، ابن زبیر خسته شده گفت: الان دیگر حتماً دست او را باید کوتاه داشت. حضرت عایشه لاز این مطلع شده قسم خورد که دیگر با خواهرزاده حرف نخواهد زد، افرادی از قریش سفارش کردند و خویشاوندان آنحضرت صبه میان آمدند که‌ بالاخره او را راضی کردند [۴۳۷].

[۴۲۸] الدب المفرد- بخاری ۱/۱۰۶ ش ۲۸۰ سیر اعلام النبلاء- ذهبی ۲/۲۹۲ و صفة الصفوة- ابوالفرج بن جوزی ۲/۵۸. [۴۲۹] مسند امام احمد۶/۹۹ ش۲۴۷۲۳ و ۶/۱۳۱ ش ۲۵۰۳۷ و ۶/۲۳۴ ش ۲۶۰۱۹، المستدرک- حاکم ۲/۲۶ ش ۲۲۰۲، مجمع الزوائد- هیثمی ۴/۱۳۲، السنن الکبری- بیهقی ۵/۳۵۴ ش ۱۰۷۳۹، ۱۰۷۴۰ و مسند طیالسی ۱/۲۱۴ ش ۱۵۲۴. [۴۳۰] الادب المفرد- بخاری ۱/۵۹ ش ۱۳۲ و صحیح ابن حبان ۷/۲۰۱ ش ۲۹۳۹. [۴۳۱] موطأ- امام مالک ۲/۹۹۷ ش ۱۸۱۱، المصنف- ابن ابی‌شیبه‌ ۲/۳۵۲ ش ۹۸۲۰ [۴۳۲] الطبقات الکبری- ابن سعد ۸/۶۷، الزهد- هناد ۱/۳۳۷ ش ۶۱۷ و سیر اعلام النبلاء- ذهبی ۲/۱۸۷. [۴۳۳] المستدرک- حاکم ۴/۱۵ ش ۶۷۴۵ و الحلیة- ابونعیم اصفهانی ۲/۴۷. [۴۳۴] الزهد- نوشته‌ی هناد ۱/۳۳۷ ش ۶۱۹، الحلیة- ابونعیم اصفهانی ۲/۴۷، سیر اعلام النبلاء – ذهبی ۲/۱۸۷و الطبقات الکبری- ابن سعد ۸/۶۷. [۴۳۵] موطأ- امام مالک- باب الترغیب فی الصدقة ۲/۹۹۷ ش ۱۸۱۰، شعب الایمان – بیهقی ۳/۲۶۰ ش ۳۴۸۲ و الترغیب والترهیب- منذری ۲/۸ ش ۱۲۸۶. [۴۳۶] الطبقات الکبری- ابن سعد ۸/۱۶۵، الحلیة- ابونعیم اصفهانی ۲/۴۸-۴۷. [۴۳۷] صحیح بخاری- باب مناقب قریش ش ۳۵۰۵