فصل هشتم شعلههای آشوب و نبرد جمل
حضرت عبدالله ابن زبیر نوه صدیق اکبر شیکی از حواریون آنحضرت صو پسر عمه ایشان بود. از اینرو خود را بیشتر از همه مستحق خلافت میدانست. اما با توجه به اینکه مادر محمد بن ابوبکر سکه فرزند کوچک حضرت ابوبکر سو برادر پدری حضرت عایشه بود، بعد از وفات حضرت ابوبکر سخود را به عقد حضرت علی سدرآورد، بخاطر این او (محمد ابن ابوبکر) در آغوش حضرت علی پرورش یافت. حضرت علی سنیز او را چون فرزندش میدانست [۳۲۷].
محمد بن ابی حذیفه پرورش یافته حضرت عثمان سبود، لذا وقتی به حد بلوغ رسید، خواهان پست بزرگی شد، اما حضرت عثمان او را مناسب ندید، به همین خاطر او ناراحت شده به مصر رفت.
مروان بن حکم و سعید بن عاص هر دو اموی و نوجوان و کم سن و سال بودند، آنان فرزندان بزرگان مهاجرین بودند و در مطالبه حقوق و مناصب پیشاپیش همه بودند.
حضرت عثمان سنیز اموی بود و به افراد خاندان خود اعتماد داشت بنابراین نوجوانان بنی امیه برای انتخاب شدن از همه مقدمتر بودند. به همین خاطر مروان و سعید ابن عاص منصبهای مهمی را به دست گرفتند، با توجه به همین مسأله برخی از جوانان قریش در مقابل بنیامیه ناراحت و مشتعل شدند، و همین باعث شد که محمد بن ابوبکر و محمد بن ابی حذیفه در شورش علیه حضرت عثمان سسهم بیشتری از دیگران داشته باشند؛ علاوه براین باید دانست که این جوانها به اندازه بزرگان صحابه و پدرانشآن برخوردار از جوهر صبر، عدل، انصاف، صداقت، امانت و ذوق تقوا نبودند، که همین باعث شد تا از امارت وسرداری این جوانها رنجیده خاطر شوند.
بالاتر از همه اینکه عربها همیشه غلام عجمی را داغی بر دامن شرافت میدانستند، زیرا آنها در آب و هوایی آزاد پرورش یافته بودند و بعد از اینکه اسلام پا به عرصهی وجود نهاد، روح تازهای در آنها دمید و تمام قبایل عرب را در یک سطح و تحت یک قدرت قرار داد. اکابر و بزرگان صحابه که پیکر اصلی تعلیم و تربیت اسلامی بودند، همیشه (مساوات) را مد نظر داشتند، اما بعد از آنها افسران و عهدهداران جوان این درس را به فراموشی سپردند و در مجالس و دربارهایشان علناً خود مختاری و شرافت خاندانی خود را اظهار میکردند، همین امر باعث شد که دیگر قبایل عرب از این تحکم سخت ناراحت شوند و ادعا کردند که فتوحات بعد از عهد نبوی اعم از ایران، شام، مصر و افریقا همه به دولت شمشیرهای آنان فتح شدهاند، بنابراین باید به طور مساوی و با رعایت تعادل به آنها حقوق داده شود.
تازه مسلمانهای عجم نیز نه فقط از حکومت بنی امیه و قریش بلکه فطرتاً از حکومت قوم عرب نالان بودند به همین خاطر برخود فرض میدانستند که در هر فتنه و یا شورشی علیه حکومت شریک باشند، و با توجه به اینکه کوفه به عنوان نقطهی اتصال میان عربها و عجم واقع شده بود، تمامی فتنه و آشوبها از این شهر آغاز میشدند و این شهر به عنوان بزرگترین پایگاه و اردوگاه اعراب واقع شده بود. سعید ابن عاص که والی کوفه بود شب ها اکثر سرداران قبایل در دربار او جمع میشدند و عموماً واقعات جنگهای اعراب و حسب و نسب قبایل اعراب تذکره میشد، و همان موضوعی بود که در آن هیچ قبیلهای خود را از دیگر قبایل کمتر نمیدانست. و اکثرا مناظره با جنگ و جدال و تندکلامی خاتمه پیدا میکرد، گفتنی است که سعید بن عاص نیز این فرصت را غنیمت میشمارد تا مفاخر قریش را اظهار دارد، همان چیزی که قضیه را بیشتر با مشکلات مواجه میساخت. از این طرز عمل او سردارهای قبایل شکایت را شروع کردند و این به صورت یک فتنه در آمد و در این اثنا ابن سبأ یهودی نیز مسلمان شد.
[۳۲۷] الاصابة- ابن حجر عسقلانی ۶/۲۴۵ ش ۸۳۰۰