زندگانی مادر مومنان بانو عایشه رضی الله عنها

فهرست کتاب

فصل دوم فضیلت عایشه‌ ل

فصل دوم فضیلت عایشه‌ ل

در صحیح مسلم کتاب الفضائل آمده است که آنحضرت صفرمودند:

«انا تارك فیكم الثقلین او لها كتاب الله.... و اهل بیتی» [۴۷۳]. «من در میان شما دو چیز مهم را می‌گذارم: یکی کتاب الله و دومی اهل بیتم را». مقصد این است که گر چه کتاب الله با سهولت بیانش از هرگونه نمونه عملی بی‌نیاز است، اما باز هم در دنیا ما نیاز به چنین اشخاصی داریم که اسرار و رموز کتاب‌الله را حل نموده و تفسیر علمی و عملی آن‌را بتوانند، بیان کنند؛ بعد از آنحضرت ص چنین شخصیت‌هایی را باید در اهل بیت آنحضرت صجستجو کرد. منظور از اهل بیت همان است که خداوند در آیه‌های سوره‌ی احزاب بیان کرده است.

قدر شناسی بیش از حد آنحضرت صنسبت به حضرت عایشه و فرصت صحبت و همراهی و علم‌آموزی که برای حضرت عایشه میسر بود و آن جوهر فطری و صلاحیتی که خداوندبه او عطاء کرده بود، بر هیچ کس پوشیده‌ و قابل انکار نیست که حضرت عایشه در اهل بیت نبوی رتبه و درجه خاصی داشت، بنابراین بهتر از او چه کسی می‌تواند ترجمان کتاب الله و مفسر سنت رسول الله و معلم احکام اسلامی باشد؟

مردم فقط در بیرون از خانه‌ پیامبر صرا می‌دیدند، اما این فرصت برای عایشه‌ فراهم بود که‌ در خانه‌ و بیرون از خانه‌ پیامبر صرا می‌دید. بنابراین، زبان وحی که ﴿مَا يَنطِقُ عَنِ ٱلۡهَوَىٰٓفیصله حقی نموده است که بیان داشته‌:

«فضل عایشه علی النساء كفضل الثرید علی سائر الطعام» [۴۷۴]. «همانا برتری عایشه بر سایر زنان مانند برتری ترید (نانی که در آبگوشت، خرد شده باشد) بر سایر غذاهاست».

آمدن عایشه به حرم نبوی در خواب به خود آنحضرت صمژده داده شده بود، پیامبر صبه‌ عایشه‌ می‌گفت: «أُرِیتُكِ فِی الْمَنَامِ مَرَّتَینِ، أَرَى أَنَّكِ فِی سَرَقَةٍ مِنْ حَرِیرٍ، وَیقُولُ: هَذِهِ امْرَأَتُكَ فَاكْشِفْ عَنْهَا، فَإِذَا هِی أَنْتِ، فَأَقُولُ: إِنْ یكُ هَذَا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ یمْضِهِ» [۴۷۵]. «دوبار تو را در لباس ابریشمی، خواب دیدم. و شخصی می‌گفت: این، همسر توست. چادرش را کنار بزن. ناگهان، می‌دیدم که تو هستی. با خود می‌گفتم: اگر خواب از جانب خدا باشد،. به آن، جامه‌ی عمل می‎پوشاند».

به جز در رختخواب عایشه در رختخواب بقیه امهات المؤمنین وحی نازل نشده است [۴۷۶]. جبرئیل امین به آستانه او سلام می‌فرستاد. از عایشه لروایت است که نبی اکرم صبه او گفت: ای عایشه! این، جبریل است و به تو سلام می‌دهد». عایشه گفت: سلام و رحمت و برکات خداوند بر او باد. تو (ای پیامبر) می‌بینی آنچه را که من نمی‌بینم [۴۷۷]. دو بار ناموس اکبر (جبرئیل امین) را با چشمان سر مشاهده کرد. صدای جهت ناشناخته عالم ملکوت به عفت و عصمت او شهادت داده، و الهام صادق نبوی مژده داد که در آخرت از زنان برگزیده آنحضرت صخواهد بود [۴۷۸].

حضرت عایشه می‌فرمود: من تکبر نمی‌کنم، اما واقعیت را می‌گویم که خداوند نُه چیز به من داده که در دنیا به کسی دیگر نبخشیده است: در خواب، فرشته صورت مرا به پیامبر نشان داده بود، وقتی من هفت ساله بودم آنحضرت صمرا عقد کرد، وقتی سن من به نُه سالگی رسید مرا به خانه‌اش برد، غیر از من هیچ زن باکره‌ایی را نکاح نکرده بود، آنحضرت صوقتی در رختخواب من بود باز هم وحی بر او نازل می‌شد، من محبوب‌ترین کس آنحضرت صبودم، آیاتی در مورد من نازل شدند که‌ نزدیک بود، امت اسلامی به‌ خاطر آن هلاک گردند، من جبرئیل را با چشمانم دیدم که‌ غیر از من کسی او را ندیده‌ است، پیامبر روی سینه من در خانه من و در شب نوبت من درگذشت [۴۷۹].

[۴۷۳] صحیح مسلم- کتاب فضائل الصحابة ش۲۴۰۸. [۴۷۴] صحیح بخاری- فضل عائشة ش ۳۷۶۹ و ۳۷۷۰، و صحیح مسلم- فضل عائشة ش ۲۴۳۱ و ۲۴۴۶، صحیح ابن حبان ۱۶/۵۰ ش۷۱۱۳ و ۷۱۱۵ و سنن ترمذی ش ۱۸۳۴ و ۳۸۸۷. [۴۷۵] صحیح بخاری- کتاب المناقب ش ۳۸۹۵، صحیح مسلم- کتاب فضائل الصحابة ش ۲۴۳۸ و سنن ترمذی- کتاب المناقب ش ۳۸۸۰. [۴۷۶] صحیح بخاری- کتاب المناقب ش ۳۷۷۵، سنن ترمذی- کتاب المناقب ش ۳۸۷۹ و سنن نسائی- کتاب عشرة النساء ش ۳۹۴۹ و۳۹۵۰. [۴۷۷] صحیح بخاری- کتاب المناقب ش ۳۷۶۸، کتاب الادب ۶۲۰۱و کتاب الاستئذان ش ۶۲۵۳، صحیح مسلم- کتاب فضائل الصحابة ش ۲۴۴۷ وسنن ترمذی- کتاب الاستئذان والاداب ش ۲۶۹۳. [۴۷۸] المستدرک- حاکم ۴/۱۱ ش ۶۷۲۹. [۴۷۹] المستدرک- حاکم ۴/۱۱ ش ۶۷۳۰، المصنف- ابن ابی‌شیبة ۶/۳۸۹ ش ۳۲۲۷۸، مجمع الزوائد- هیثمی ۹/۲۴۱، سیر اعلام النبلاء- ذهبی ۲/۱۹۱ و کتاب الآثار- امام ابویوسف ۱/۲۰۹ ش ۹۳۲. چنان‌که‌ در روایت ابن سعد آمده‌ که‌ عایشه‌ می‌گفت: به ده چیز بر دیگران برتری داده شده‌ام: «جبرئیل عکسم را در کف دست خود نزد پیامبر خدا صآورد تا او را نگاه کند. با دوشیزه‌ای جز من ازدواج ننموده است. هیچ زنی به جز من پدر و مادرش مهاجر نیستند. خداوند برائتم را از فراز آسمان نازل کرده است. زمانی که پیامبر صبا من بود، وحی بر او نازل می‌شد. من و او از یک ظرف غسل می‌کردیم. در حالی که من جلوی او دراز کشیده بودم، نماز می‌خواند. پیامبر روی سینه من در خانه من و در شب نوبت من درگذشت و سرانجام در خانه من به خاک سپرده شد».