فصل ششم سال یازدهم هجری و رحلت محبوب
اکنون وارد نهاییترین مرحلهی وخیم و آخرین حد مشکلات زندگی زنان میشویم که عبارت است از رحلت امام و کوچ و جدایی همسر.
حضرت عایشه لهیجده ساله بود که آنحضرت صسفر آخرت را اختیار کردند، گفتنی است که نشانههای محبت و وفا و شعلههای اخلاص و مودت آنحضرت با عایشه در هر جا آشکارا به نظر میآمد؛ در یکی از روزهای ماه قبل از صفر در سال یازدهم هجری آنحضرت صبه حجره عایشه تشریف آورد. حضرت عایشه لسردرد داشتند و به همین خاطر چنین نالیدند: وای سرم. رسول الله صفرمود:
«بَلْ أَنَا، وَا رَأْسَاهْ». «بلکه وای سرم» [۲۹۸].
از آن لحظه به بعد درد و بیماری پیامبر صدر خانه حضرت میمونه شروع شد، که در سرش احساس بیماری و سردرد میکرد، اما با این حالت نیز نوبت زنانش را لحاظ میکرد و طبق همیشه هر روز در یک حجره قیام میفرمود، تا آنجا که هر روز میپرسید: فردا من کجا خواهم بود؟ ازواج مطهرات فهمیدند که منظور آنحضرت صاین است که در خانه عایشه اقامت کند. لذا همه اجازه دادند که هر کجا را برمیگزیند، آنجا بماند، از اینرو پیامبر صتا آخر زندگی در خانه عایشه اقامت فرمود [۲۹۹].
[۲۹۸] صحیح بخاری- کتاب المرضی ش ۵۶۶۶ و کتاب الاحکام ش ۷۲۱۷. [۲۹۹] صحیح بخاری- کتاب الجنائز ش۱۳۸۹، کتاب المناقب ش۳۷۷۴، کتاب المغازی ۴۴۵۰ و کتاب النکاح ش۵۲۱۷و صحیح مسلم- کتاب فضائل الصحابة ش ۲۴۴۳.