دو یار غار

فهرست کتاب

کتب اهل تشیع:

کتب اهل تشیع:

جناب «قزوینی» سخن علامه ابن حجر مبنی بر ساخته شدن مسجد قباء بعد از تشریف فرمایی حضرت رسول جرا مردود می‌داند ولی یکی از اجلای شیعیان معاصر سخن ابن حجر را در تأیید تأسیس «مسجد قباء» بعد از هجرت نبی جمقبول می‌داند و قول وی را اطمینان بخش می‌نامد!

۱- «سید محمد باقر نجفی» (معاصر) می‌نویسد: «بى‌‌شک اینکه به آوردۀ کلینى در: [فروع من الکافى‏]، ج ۴، ص ۵۶ از طریق: معاویه بن عمار مى‏خوانیم که: امام ابوعبد اللّه، گفته است: «مسجد قبا فإنه المسجد الذي أسّس على التقوى من أول يوم».به جهت آن است که اساسا معمار این بنا، مؤمن‏ترین مردمان یعنى محمّد رسول اللّه صلعم بوده است»..... «تفسیر و شأن نزول آیات یاد شده. همراه با احادیثى چند در فضیلت و اهمیت مسجد قبا، اول مسجد اسلام، یکى از اهمّ مسائل تاریخ سال اول هجرت محمد رسول اللّه است.....».

«بر این اساس و با توجه به احادیث متعددى که از طریق سلسله روایان مذاهب اسلامى آورده شده است، بیان: ابن حجر عسقلانى در: [فتح البارى- بشرح صحیح البخارى‏]، ج ٩، ص ۲۴۵، ذیل حدیث ۳٩۰۶/ ۳٩۰۸). ما را اطمینان مى‏بخشد که: «...فالجمهور على ان المراد مسجد قبا، وهو ظاهر الآية»۱۴/ ۱. سهیلى [۱۱٩]نیز تائید مى‏کند که جمله: «من اول يوم» يقتضى انه مسجد قباء، لأن تاسيسه كان فى أول يوم حل النبى بدار الهجرة...» ۱۵/ ۱: [فتح البارى‏]، همان مأخذ).»

«از مجموعه شناسائى‏ها و جمع‏بندى اقوال، و تطبیق آن‌ها توسط حقیر در محل بناى مسجد، و با توجه به نقشه‏هاى ادوارى موجود: «اداره اوقاف مدینه» و اظهار نظر خبرگان آثار مدینه. و ده‏ها رساله و کتاب، به این نتیجه رسیدم که: مسجد را محمّد صلعم در: مربد، کلثوم بن هدم بنا نهاد. و آن در قسمت شمالى: خانه‏ى: کلثوم و مجاور غربى خانه‏ى: سعد بن خِیثمه بوده است...» [۱۲۰].

از محتوای سخنان «سید محمد باقر نجفی» می‌توان فهمید که:

۱- قول ابن حجر عسقلانی مبنی بر تأسیس مسجد نبی به امر حضرت رسول جکاملاً صحیح است.

۲- جناب «نجفی» این حقیقت را نظر خبرگان آثار مدینه و مستنبط از ده‌ها کتاب و رساله می‌داند.

پس می‌گویم: جناب «قزوینی» شما که این همه مصدر و منبع در دسترس دارید و حق آنچنان واضح است که جناب «نجفی» با چنین اطمینانی آن را بیان می‌کند، چرا شما و امثال شما (نجاح طائی) قصد دارید آن را بپوشانید؟ ﴿لِمَ تَلۡبِسُونَ ٱلۡحَقَّ بِٱلۡبَٰطِلِ وَتَكۡتُمُونَ ٱلۡحَقَّ وَأَنتُمۡ تَعۡلَمُونَ ٧١[آل عمران: ٧۱]. «چرا حق را به باطل درمى‏آمیزید و حقیقت را کتمان مى‏کنید با اینکه خود مى‏دانید؟؟»

این تنها یکی از اقوال وارده در این زمینه بود که به خوبی مقصود و مطلوب ما را رساند، ولی چون ازدیاد منابع به شکلی به یک سنت تبدیل شده، چند منبع دیگر نیز ذکر می‌شود.

۲- سید جعفر مرتضى عاملی [۱۲۱] (معاصر) «تأسيس مسجد قباء: وخلال إقامته « جوسلم» في قباء أسس مسجد قباء المعروف، ويبدو أن صاحب الفكرة، والمباشر أولا في وضع المسجد هو عمار بن ياسر» [۱۲۲].

«وبعد، فان الظاهر هو أن تأسيس مسجد قباء كان بعد قدوم أمير المؤمنين÷» [۱۲۳].

«وخلال إقامته «صلى اللّه عليه وآله وسلم» في قباء أسس مسجد قباء المعروف‏.... ومسجد قباء هو أول مسجد بني في الإسلام، كما صرح به ابن الجوزي وغيره» [۱۲۴].

از قول او نیز اینچنین برداشت می‌شود که قبل از ورود نبی اکرم جبه قباء هیچ مسجدی [۱۲۵]در آن دیار وجود نداشته است و او از نوشته‌های «ابن جوزی» و دیگر مورخین این را فهمیده است.

۳- «مکارم شیرازی» که یکی از مراجع شیعه است در این باره می‌نویسد: «در آغاز ماه ربیع الاول پیامبر به طرز معجزه آسایى از حلقه محاصره دشمن نجات یافت و روانه مدینه شد و در روز دوازدهم ـ که مصادف با روز دوشنبه بود ـ به محلّه قبا وارد شد. پیامبر تا روز پنجشنبه درآنجا ماند و مسجد قبا را بنا نهاد و نماز جمعه را در نزدیکى قبا در میان قبیله بنى سالم خواند و این نخستین نماز جمعه و نخستین خطبه نماز جمعه در مدینه بود که رسول خدا اقامه فرمود» [۱۲۶].

و در تفسیر خودشان: «اما اولین جمعه‌اى که رسول خدا ج با اصحابش تشکیل دادند، هنگامى بود که به مدینه هجرت کرد، وارد مدینه شد، و آن روز روز دوشنبه دوازدهم ربیع الاول هنگام ظهر بود، حضرت، چهار روز در «قبا» ماندند و مسجد قبا را بنیان نهادند، سپس روز جمعه به سوى مدینه حرکت کرد» [۱۲٧].

۴- چهارمین نفر نیز یکی دیگر از مراجع تقلید شیعیان یعنی «آیت الله جعفر سبحانی» ‌است که به ضدیت با اهل سنت مشهور است، ایشان در این باره می‌نویسند: ««قبا» در دو فرسخى «مدینه» مرکز قبیله «بنى عمرو بن عوف» بود. رسول گرامى و همراهانش روز دوشنبه دوازدهم ماه ربیع الاول به آن‏جا رسیدند و در منزل بزرگ قبیله «کلثوم ابن الهدم» فرود آمدند. گروهى از مهاجران و انصار نیز در انتظار موکب پیامبر بودند.

پیامبر گرامى تا آخر آن هفته در آن‏جا توقف کرد و در این مدت شالوده مسجدى را براى قبیله «بنى عمرو بن عوف» ریخت» [۱۲۸].

۵- سید علی اکبر قرشی: «قبا دهى است در دو میلى مدینه که رسول خدا جدر هجرت بآنجا وارد شد و در آنجا مسجدى ساخت و آن اوّلین مسجدیست که در اسلام ساخته شد و آن را احترام بخصوصى است‏» [۱۲٩].

۶- میرزا حبیب الله خویى‏ (م ۱۳۲۴): «مسجد قبا لأن عمارا هو الذي أشار على النبيّجببنيانه وهو جمع الحجارة له فلما أسّسه‏ رسول‏ اللَّه ج‏» [۱۳۰].

٧- شیخ علی النمازی الشاهرودی (م۱۴۰۵هـ): «وقايع السنة الأولى من الهجرة: ولادة المختار، المختار لطلب الثار من الملاعين الأشرار(۳)، وزياد بن سمية على قول. وبعد نزوله بالمدينة بناء مسجد قبا ومسجد الرسول، وصلاة الجمعة والجماعة» [۱۳۱].

۸- سید منذر حکیم: «پیامبر جچند روز در قبا اقامت گزید و در آغاز کار، بت‌ها را شکست و آن گاه مسجدی را بنا نهاد و روز جمعه از آن جا خارج شد و....» [۱۳۲].

٩- سید مرتضى عسکری (علامه عسکری): «هاجر عمار إلى المدينة وشهد بدرا وما بعدها، ولما قدم النبي إلى المدينة جمع أحجارا وبنى له مسجد قبا فهو أول من بنى مسجد في الاسلام. واشترك في بناء المسجد النبي ج» [۱۳۳].

۱۰- علامه امینی (م۱۳٩۰): «وأنّه ج مكث في قباء عند بني عمرو بن عوف أيّاماً وليالي حتى أسّس مسجده الشريف فيها، فعرفه كلّ من في قباء ممّن لم يكن يعرفه قبل من رجال الأوس والخزرج....» [۱۳۴].

تا اینجا هر چه بود از علمای متأخر شیعه بود از این به بعد چندی از اقوال علمای متقدم شیعه نیز نقل می‌شود:

۱- شیخ طبرسی (م۵۴۸هـ): «﴿لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوىهو مسجد قباء أسّسه رسول اللّه جوصلّى فيه أيّام مقامه بقباء» [۱۳۵].

«أنّه لمّا قدم المدينة، نزل قباء على بنى عمرو بن عوف يوم الاثنين لاثنتى عشرة ليلة خلت من شهر ربيع الأوّل، وأسّس مسجدهم وأقام بها إلى يوم الجمعة ثمّ خرج عامدا إلى المدينة» [۱۳۶].

«﴿فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَمعناه هذه المشكاة في بيوت هذه صفتها وهي المساجد في قول ابن عباس والحسن ومجاهد والجبائي ويعضده قول النبي جالمساجد بيوت الله في الأرض وهي تضي‏ء لأهل السماء كما تضي‏ء النجوم لأهل الأرض‏ ثم قيل آن‌ها أربع مساجد لم يبنها إلا نبي الكعبة بناها إبراهيم وإسماعيل ومسجد بيت المقدس بناه سليمان ومسجد المدينة ومسجد قبا بناهما رسول الله ج» [۱۳٧].

یعنی: «فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ: مشکات در مسجدهایى است که خداوند اذن داده است که رفیع شوند. چنان که پیامبر خدا فرمود: مساجد خانه‏هاى خدایند در زمین و همانطورى که ستارگان به اهل زمین نور میدهند، مساجد هم به اهل آسمان نور میدهند. برخى گفته‏اند: مقصود چهار مسجد است که بدست پیامبران ساخته شده‏اند: کعبه که ابراهیم و اسماعیل بنا کردند، بیت المقدس که سلیمان بنا کرد، مسجد مدینه و مسجد قبا که پیامبر عالیقدر اسلام بنا کرد» [۱۳۸]

«فأما أول جمعة جمعها رسول الله جبأصحابه فقيل إنه قدم رسول الله جمهاجرا حتى نزل قبا على عمرو بن عوف وذلك يوم الإثنين لاثنتي عشرة ليلة خلت من شهر ربيع الأول حين الضحى فأقام بقبا يوم الإثنين والثلاثاء والأربعاء والخميس وأسس مسجدهم ثم خرج..» [۱۳٩].

یعنی: «و امّا اوّل جمعه‏اى که پیامبر خدا جبا اصحابش اجتماع نمود: گفته شده که رسول خدا جاز مکه مهاجرت بسوى مدینه نمود تا در دهکده قبا وارد بر بنى عمرو بن عوف شد و این در روز دوشنبه دوازدهم ربیع الاوّل‏ موقع ظهر بود، پس در قبا از روز دوشنبه تا پنجشنبه توقف فرمود و مسجد قبا را ساخت.. ‏.» [۱۴۰].

۲- جرجانی (قرن هشتم) [۱۴۱]: «مفسّران گفتند که بنو عمرو بن عوف مسجد قبا بنمازگاه خود کردند و رسول جرا آنجا بردند تا یکروز نماز جماعت کرد بنو غنم بن عوف که بنو اعمام ایشان بودند بر ایشان حسد کردند که ما نیز مسجدى کنیم در پهلوى مسجد ایشان‏....» [۱۴۲].

۳- حسین بن على کاشفى سبزوارى (م٩۱۰هـ): «مِنْ أَوَّلِ یوْمٍ از روز نخستین مراد مسجد پیغمبر ج است و اشهر و اظهر آنست که مسجد قباست در محله بنى عمرو بن عوف حضرت رسالت‏پناه اوّل که بحوالى مدینه رسید بمحله قبا فرود آمده چهارده روز آنجا اقامت فرمود و در ان ایام اساس مسجد قبا افگند و آن اوّل مسجدیست در مدینه که حضرت رسالت‏پناه ج آنجا نماز گذارده‏...» [۱۴۳].

۴- ملا فتح الله کاشانی (م٩۸۸هـ): «مِنْ أَوَّلِ یوْمٍ از اول روزى از روزها بناى آن مراد مسجد قباست در محله بنى عمرو بن عوف مرویست که حضرت پیغمبرجاول که بحوالى مدینه رسید بمحله قبا فرود آمده چهارده روز آنجا اقامت فرمود و در آن ایام اساس مسجد قبا افکندند و آن اول مسجدیست در مدینه که حضرت رسالت در آنجا نماز گذارد..» [۱۴۴].

«﴿لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوىيعني: مسجد قبا أسّسه رسول اللّه جفيه أيّام مقامه بقبا من الاثنين إلى الجمعة. وقبا اسم قرية من قرى المدينة» [۱۴۵].

۵- فخر الدین الطریحی (م۱۰۸۵هـ): «﴿لَّمَسۡجِدٌ أُسِّسَ عَلَى ٱلتَّقۡوَىٰ* مسجد قبا أسسه رسول الله ج» [۱۴۶].

۶- فیض کاشانی (م۱۰٩۱هـ): (لَّمَسجِدٌ أُسِّسَ عَلَى ٱلتَّقوَىٰ مِن أَوَّلِ يَومٍ أَحَقُّ) من أيام وجوده. قال: (يعني مسجد قبا). قيل: أسسه رسول الله ج، وصلى فيه أيام مقامه بقبا» [۱۴٧].

«لمسجد أسس على التقوى من أول يوم: من أيام وجوده. في الكافي: عن الصادق، والعياشي: عنهما عليهما السلام، والقمي: يعني مسجد قبا. قيل: أسسه رسول الله جوصلى فيه أيام مقامه بقبا» [۱۴۸].

٧- ابو الفضل فیضی (قرن دهم): «لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ‏ حطّ أساسه ورصّص علوه وأحكم عمده ومؤسّسه هو رسول اللّه صلعم عَلَى أسس التَّقْوى‏ والورع مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ أوّل عصر حلولك دار الرحل‏» [۱۴٩].

۸- مجلسی (م۱۱۱۱هـ): «و حضرت در قبا فرود آمد در خانه کلثوم بن هدم و بعد از آن به خانه خیثمه اوسى نقل فرمود، و بعد از سه روز یا دوازده روز که حضرت امیر المؤمنین÷آمد به مدینه منتقل شد، و در ایامى که در قبا بود مسجد قبا را بنا کرد و هر روز اهل مدینه استقبال آن حضرت مى‏نمودند تا قبا و برمى‏گشتند» [۱۵۰]

«لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوى‏ يعني مسجد قبا أسسه رسول الله جوصلى فيه أيام مقامه بقبا» [۱۵۱].

«مسجد قبا: أسسه النبى جفى مربد كان لكلثوم بن الهدم وعمل فيه بنفسه جوهو عند بنى عمرو بن عوف ويعد من عوالى المدينة» [۱۵۲].

«وهذا هو المشهور بين المفسرين، لأن مسجد قبا أسسه‏ رسول‏ الله صلى الله عليه وآله، وصلى فيه‏» [۱۵۳].

٩- مدنی شیرازی (م۱۱۲۰): «مَسْجِدُ قُبا، أَسَّسَهُ‏ رسولُ‏ اللَّه ج‏ لمّا قَدِمَ المدينةَ».

۱۰- محمد تقى لسان الملک سپهر (م۱۲٩٧هـ): «زمینى از کلثوم بن هدم که در برابر خانه خود داشت و مربد مى‏نامیدند از بهر مسجد معین گشت. و پیغمبر از او بگرفت و خاص خویش فرمود و هم در آنجا مسجد قبا را استوار نمود و نماز بگزاشت، و آن اول مسجدى است که پیغمبر در مدینه به پاى کرد و این آیت در شأن آن مسجد فرود شد: ﴿لَّمَسۡجِدٌ أُسِّسَ عَلَى ٱلتَّقۡوَىٰ مِنۡ أَوَّلِ يَوۡمٍ أَحَقُّ أَن تَقُومَ فِيهِۚ فِيهِ رِجَالٞ يُحِبُّونَ أَن يَتَطَهَّرُواْۚ وَٱللَّهُ يُحِبُّ ٱلۡمُطَّهِّرِينَ ١٠٨ [۱۵۴].

«سپهر» در پیشگفتار کتابش می‌گوید: «از صدر اسلام تا این زمان در سیر رسول خداى جکتابى بدین ترتیب و تکمیل پرداخته نگشت.... در کتب فارسیه اگر شعرى و رجزى از عرب رقم کرده‏اند، در صحت و سقم آن به دقت نظر نرفته‏اند؛ بلکه بیشتر در هنگام تحریر خود بصیر نبوده‏اند.... و من بنده حمل این مصاعب را بر خویشتن نهادم، و این مجلد مبارک را در این زمان اندک به پاى بردم. و پیداست که این مقدار تحریر را با نگارش کثیر نقد کرده‏ام، و سه چندان این مجلد را بر کاغذ پاره‌ها نگاشته و بى‏خطر گذاشته‏ام.... همانا خویشتن به گردن نهاده‏ام که تمامت احادیث و حکایات و جلّ قصص و روایات را چنان طراز دهم که بعد از مطالعه آن مراجعه هیچ کتاب و هیچ باب نیاز نیفتد.»

و چنان است که سید جعفر شهیدی در دفاع از این کتاب گوید: «بر فرض که بگوییم سپهر در کار خود هیچ گونه درایت و اظهار نظر را معمول نداشته و تنها به استنساخ مطالب دیگران اکتفا کرده است، باز هم اثر او اعجاب‏آور خواهد بود، در حالى که چنین نیست... مطالبى که سپهر در این کتاب آورده در یک جا فراهم نبوده است، او براى نوشتن این کتاب به ده‏ها مجلد از تاریخ، ادب، تذکره، لغت‏نامه‏ها و غیره مراجعه کرده است و مطالب آن‌ها را استخراج نموده و پس از تهذیب و جرح تعدیل به فارسى در آورده است» [۱۵۵].

تا کنون از ۲۰ مؤلف شیعی چه از متاخرین و چه از متقدمین گواه آوردیم بر اینکه، مسجد قباء به امر حضرت رسول جو در اولین روزهای تشریف فرمایی ایشان به قباء ساخته شده است؛ اما جالبتر آن است که بدانید، یکی از دانشمندان شیعه می‌گوید:

سید عبد الله شبر ‏(م۱۲۴۲هـ): «لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ‏ بنيانه عَلَى التَّقْوى‏ مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ عن الباقر÷والصادق÷يعني مسجد قبا أسّسه رسول اللّه جوصلى فيه‏» [۱۵۶]

یعنی: «در مورد این آیه: ﴿لَّمَسۡجِدٌ أُسِّسَ عَلَى ٱلتَّقۡوَىٰ مِنۡ أَوَّلِ يَوۡمٍاز امام باقر و امام صادق نقل شده که فرمودند: منظور مسجد قباست که رسول خدا جآن را بنا نهاد و در آن نماز گزارد.»

پس به علاوۀ گواهی ۲۱ دانشمند شیعی [۱۵٧]و مخالفت آنان با ادعای «قزوینی»؛ دو امام شیعه یعنی امام باقر و صادق نیز به صدق گفتار ما شهادت دادند و «قزوینی» را که مدعیست شیعۀ این دو امام است، تکذیب کردند!

حال می‌خواهم سخنی حیرت آور و بس عجیب را از «نجاح طائی» رفیق و هم تیمی «قزوینی» نقل کنم و با سخن او «قزوینی» را مات کنم!

نجاح در مورد تاریخ ساخت مسجد قباء می‌نویسد: «و وقتى علىّ بن أبى طالب و فواطم به قبا رسیدند، همراه رسول خدا جنزد کلثوم بن هدم منزل گزیدند، پیامبر در قبا سه روز درنگ نمود، و مسجدش را تأسیس کرد، و أوّلین نماز جمعه را در محلّه بنى سالم بن عوف در مدینه، اقامه نمود.»!!!! [۱۵۸]

باز می‌نویسد: «و رسول خدا ج در ابتدا مسجد قبا را بنا نمودند، و پس از آن ساختن مساجد، در تمام اطراف مدینه منوّره ادامه پیدا کرد»!!! [۱۵٩]

«قزوینی» را می‌بینی؟؟ او را می‌بینی که دهانش باز است و مات و مبهوت مانده و نمی‌داند که چه بگوید؟؟ من که می‌بینم شما را نمی‌دانم! حال قزوینی را بگزارید و «نجاح طائی» را تماشا کنید که زیر لب می‌گوید: «ای کاش زمین باز می‌شد و من در آن فرو می‌رفتم و اینگونه رسوا نمی‌شدم!!!» کدام رسوایی؟؟ رسوایی که در ابتدای این بحث از او نقل شد.

خوشبختانه «نجاح» به علاوۀ محاسن زیادی که دارد (که زبان را نیست بالله یارای وصفش!) یک حسن دیگری که دارد کم حافظه بودن وی است و به موجب این حسن این رسوایی را به بار می‌آورد و می‌نویسد: «بخارى هجرت ابوبکر با عمر و سالم برده ابوحذیفه را قبل از هجرت پیامبر جتأئید نمود، زیرا حدیثى را از ابن عمر نقل کرده که در آن چنین آمده است: «سالم مولاى ابوحذیفه امامت جماعت مهاجرین نخست و اصحاب پیامبر جرا در مسجد قبا به عهده داشت که در میان آن‌ها ابوبکر و عمر و ابوسلمه و زید و عامر بن ربیعه به چشم مى‌خوردند». بنابراین مسجد قبا که در راه مدینه واقع است ابوبکر و عمر و سالم و دیگران در هنگام هجرت در آن نماز جماعت خوانده‌اند» [۱۶۰]

خود «نجاح» می‌گوید: «پیامبر اکرم جبعد از سه روز که در قبا بود، مسجدش را تاسیس کرد» بعد می‌گوید: ابوبکر قبل از هجرت نبی اکرم در مسجدی که هنوز وجود نداشته، نماز خوانده است!!! آیا ممکن است؟؟ ممکن است قبل از ساخته شدن فیلمی آن را بر پردۀ سینما دیده باشم؟؟ هنوز فیلمنامه نوشته نشده؛ چطور فیلم را ببینم!!

ادعای این دو بهانه گیر به این می‌ماند که بگوییم: «(ژولیوس سزار) به (رُم) آمد و از آنجا به وسیلۀ تلفن به (مصر) زنگ زد!» ولی تلفن هنوز اختراع نشده بود و نبود که از آن استفاده شود و مسجد قباء هم ساخته نشده بود که بتوان در آن نماز خواند!

اما این ایراد قزوینی که می‌گوید: «اگر نماز ابوبکر پشت سر «سالم» بعد از هجرت بوده؛ چرا رسول خدا در این نماز حضور نداشته و اگر بوده چرا با وجود نبی اکرم جکس دیگری امام شده؟»

جواب این است: نقل است که حضرت نبی اکرم جروزهای شنبه [۱۶۱]و گاه روز دوشنبه [۱۶۲]به مسجد قباء می‌آمدند و در آن نماز می‌گزاردند، و همچنین رسول خدا جفرموده‌اند: نماز در این مسجد برابر است با عمره (الصَّلاَةُ فِي مَسْجِدِ قُبَاءٍ كَعُمْرَةٍ) [۱۶۳]پس چه اشکال دارد که هر از چند گاهی حضرت ابوبکر صدیقسنیز به آن مسجد رفته باشد و در آن مسجدی که اجر نماز خواندن در آن برابر با اجر یک عمره است، نماز خوانده باشد؟؟ و چه اشکال دارد که «سالم» نیز به یاد آن روزها که امام نماز بوده، و از جهتی قرائتش از همه بهتر بوده [۱۶۴]، امامت را بر عهده داشته باشد؟؟

در حدیث صحیح بخاری که از حضرت ابوبکر صدیقسبه عنوان مأموم یاد شده، سخنی از زمان مشخصی نیست و مأمومین نیز «مهاجرین اولین» و «اصحاب النبی» از جمله حضرت عمر و عامر بن ربیعه و ابوسلمه و زید رضی الله عنهم اجمعین نام برده شده‌اند. خیلی عادیست که این چند نفر به اتفاق هم به آن مسجد رفته باشند و در آن محل نماز خوانده باشند و این گفتۀ ما را این روایت تائید می‌کند:

«أَنَّ ابْنَ عُمَرَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا، كَانَ لاَ يُصَلِّي مِنَ الضُّحَى إِلَّا فِي يَوْمَيْنِ: يَوْمَ يَقْدَمُ بِمَكَّةَ، فَإِنَّهُ كَانَ يَقْدَمُهَا ضُحًى فَيَطُوفُ بِالْبَيْتِ، ثُمَّ يُصَلِّي رَكْعَتَيْنِ خَلْفَ المَقَامِ، وَيَوْمَ يَأْتِي مَسْجِدَ قُبَاءٍ، فَإِنَّهُ كَانَ يَأْتِيهِ كُلَّ سَبْتٍ، فَإِذَا دَخَلَ المَسْجِدَ كَرِهَ أَنْ يَخْرُجَ مِنْهُ حَتَّى يُصَلِّيَ فِيهِ، قَالَ: وَكَانَ يُحَدِّثُ: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ جكَانَ يَزُورُهُ رَاكِبًا وَمَاشِيًا، قَالَ: وَكَانَ يَقُولُ: «إِنَّمَا أَصْنَعُ كَمَا رَأَيْتُ أَصْحَابِي يَصْنَعُونَ...» [۱۶۵]

یعنی: «از عبد الله بن عمربروایت است که او نماز چاشت نمی‌خواند، مگر در دو روز.

۱- روزی که وارد مکه می‌شد. یعنی هنگامی که می‌خواست وارد شهر شود، وقت چاشت وارد می‌شد. ابتدا، خانۀ کعبه را طواف می‌کرد. سپس، دو رکعت نماز، در مقام ابراهیم می‌خواند.

۲- روزهای شنبه که به مسجد قبا می‌رفت. وقتی وارد مسجد می‌شد، دوست نداشت بدون خواندن نماز، از آنجا بیرون رود. (بدین جهت در آنجا، نماز می‌خواند). عبد الله بن عمرسما می‌گوید: رسول الله جگاهی پیاده و گاهی سواره، به زیارت مسجد قبا می‌رفت. و گفت: من همان کاری را انجام می‌دهم که سایر دوستانم می‌کنند.»

از قول اوسمی‌شود این را فهمید که: نبی اکرم جبعضی از شنبه‌ها را به مسجد قبا می‌رفته‌اند و ابن عمر و دوستان و یارانش نیز چنین می‌کرده‌اند.

پس او که بعضی شنبه‌ها (یا تمام شنبه‌ها!) به قباء می‌رفت؛ ابوبکر و عمر و زید و... را که آنان نیز به تبعیت از نبی اکرم جبعضی از شنبه‌ها را به آن مسجد می‌رفتند ملاقات می‌کرده است و در آن روزی که «ابن عمر» در موردش صحبت می‌کند نبی اکرم جحضور نداشته‌اند و آنان «سالم مولی ابی حذیفه» را در بین خود امام قرار دادند. (و نبی اکرم جدر مسجد النبی حاضر و امام بودند) و ابن عمر چون مشاهده کردند که ابوبکر و عمر پشت سر «سالم» نماز می‌خوانند و می‌دانست که از لحاظ فضیلت ابوبکر و عمر از او برترند این صحنه را نقل کرد و به دنبال آن گفت: «سالم» [۱۶۶]از آنان بیشتر قرآن بلد بود؛ تا بتواند با این سخن خویش به جماعت مسلمان بفهماند که شایسته تر آن است که قاری ترینِ اشخاص امام باشند.

ضمناً: یکی دیگر از تفاوت‌هایی که بین دو روایت مورد بحث [۱۶٧]موجود است، این است که در روایت «عصبه» مأمومین فقط مهاجرین اولین هستند؛ ولی در روایت مربوط به «مسجد قباء» صحبت از مهاجرین اولین به اضافۀ اصحاب النبی است (سَالِمٌ مولى أبي حُذَيْفَةَ يَؤُمُّ الْمُهَاجِرِينَ الْأَوَّلِينَ وَأَصْحَابَ النبي)؛ به این معنی که به غیر از مهاجرین اولین، کسانی دیگر نیز در آن نماز شرکت می‌کردند (نمازی که معادل با یک عمره است) و به تبعیت از نبی اکرم جو بزرگان صحابه؛ روزهای شنبه به مسجد قباء آمده و در آن نماز می‌خواندند.

پس این جستار به واسطۀ توضیحاتی که داده شد و به واسطۀ «شَهِدَ شَاهِدٌ مِنْ أَهْلِهَا» [۱۶۸]، شهادت کتب فریقین و نجاح طائی بر علیه قزوینی به اتمام می‌رسد و هم «قزوینی» سفسطه گر و هم «نجاح» پریشان حال، باید که سکوت اختیار کنند!

اما سؤال اینجاست که: چرا این دو نفر با چنین لجاجتی در صدد پوشاندن حق هستند؟ چرا نجاح طائی (و قزوینی) با وجود اینکه خودشان می‌دانند «مسجد قباء» بعد از هجرت ساخته شده، می‌خواهند با این روایت هجرت صدیق همراه نبی را نفی کند؟؟؟ من جوابش را می‌دانم و اگر شما نیز کمی بیاندیشید، خواهید فهمید.

حال این ادعای مشابه نجاح را بخوانید: «أبوبکر همراه أوّلین گروه مهاجرین، به مدینه مهاجرت نمود، و در میان مهاجرین، عمر بن الخطّاب نیز به چشم مى‌خورد.»

او این ادعای خودش را به سیره ابن هشام ج۲ ص۱۲۱ حواله می‌دهد و در جایی دیگر با حواله دادن به همین آدرس چنین می‌نویسد:

«و به همین ترتیب اصحاب پى در پى بسوى مدینه رهسپار شدند، آنگاه عمر بن الخطّاب و عیاش بن أبى ربیعة هجرت کردند و در قبیله اى به نام بنى عمرو بن عوف منزل کردند»

طبق معمول سخنش کذب است؛ و بخدا قسم اگر کف دست خود مویی دیدید، سخنی در کتاب سیره ابن هشام مبنی بر هجرت ابوبکر صدیقسقبل از نبی اکرم جخواهید دید!

با مختصر نظری در عنوان باب‌های این کتاب، کذب وی معلوم می‌شود:

«باب: طَمَعُ أَبِي بَكْرٍ فِي أَنْ يَكُونَ صَاحِبَ النّبِيّ فِي الْهِجْرَةِ وَمَا أَعَدّ لِذَلِكَ

باب: قِصّةُ الرّسُولِ جمَعَ أَبِي بَكْرٍ فِي الْغَارِ

باب: ابْنَا أَبِي بَكْرٍ وَابْنِ فُهَيْرَةَ يَقُومُونَ بِشُؤُونِ الرّسُولِ وَصَاحِبِهِ وَهُمَا فِي الْغَارِ»

[۱۱٩] جناب سید محمد باقر نجفی، قول سهیلی را به نقل از فتح الباری ابن حجر ذکر کرده است. [۱۲۰] مدینه شناسى (فارسی) ص٩ - ۱۳،سید محمد باقر نجفى‏ (معاصر) _تهران‏. [۱۲۱] سید جعفر کسی است که بیش از ۲۰ عنوان کتاب تالیف کرده است که از بین تمامی کتبش، کتاب مشار الیه از همه مهمتر است. (عند قومه). [۱۲۲] الصحیح من سیرة النبی الأعظم (ص)، السید جعفر مرتضى (معاصر) ج۴ ص۱۳۰ _ بیروت. [۱۲۳] الصحیح من سیرة النبی الأعظم (ص)،السید جعفر مرتضى ج۴ ص۱۳۱ص و ص۱۳۲ _ بیروت. [۱۲۴] الصحیح من السیرة النبی الأعظم، جعفر مرتضى العاملی،ج‏۴،ص:۱۳۰ - ۱۳۱ _قم. [۱۲۵] مسجدی که دارای بنایی به عنوان بنای مسجد باشد.. وگرنه نمازگاهی وجود داشته که همان محل «عصبه» می‌باشد. [۱۲۶] پیام قرآن، فصل: هجرت، فصل نوینى در تاریخ اسلام؛ مکارم شیرازی. [۱۲٧] تفسیر نمونه (فارسی)، ج ۲۴ص۱۳۰ _ مکارم شیرازی. [۱۲۸] فروغ ابدیت تجزیه و تحلیل کاملى از زندگى پیامبر اکرم جص۴۳۳؛ آیت الله جعفر سبحانى‏ _ قم. [۱۲٩] قاموس قرآن ج‏۳ص۲۲۸، سید على اکبر قرشى (معاصر) _تهران. [۱۳۰] منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة (خوئى)، ج‏۱۵، ص: ۲۸۲. [۱۳۱] مستدرک سفينة البحار ج۵ ص ۲۰۶، شیخ علی النمازی الشاهرودی _ قم. [۱۳۲] پیشوایان هدایت (خاتم انبیاء) ج۱ ص ۱۵۸ _باب:بنای مسجد (گروه مولفان:سید منذر حکیم با همکاری عدی غریباوی؛ مترجم: عباس جلال) _ قم [۱۳۳] أحادیث عائشه ج۱ ص۱۳۱ _ سید مرتضى عسکری [۱۳۴] الغدیر ج٧ ص۳۴۸، امینی _قم؛ ترجمه الغدیر ج‏۱۴،ص:۱۴۵ _ تهران [۱۳۵] تفسیر جوامع الجامع ج۲ص٩۵،الشیخ الطبرسی_ قم [۱۳۶] تفسیر جوامع الجامع، ج ۴، ص: ۲٩۳ [۱۳٧] مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج‏٧، ص: ۲۲٧،طبرسی _تهران،ط۳. [۱۳۸] ترجمه مجمع البیان ج‏۱٧ص۱۴۳،شیخ طبرسی (م۵۴۸هـ)_تهران. [۱۳٩] مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج‏۱۰، ص: ۴۳۲. [۱۴۰] ترجمه مجمع البیان ج‏۲۵صص ۱٧-۱۸. [۱۴۱] تاریخ تولد ووفاتش،شدیداً محل اختلاف است! [۱۴۲] جلاء الأذهان و جلاء الأحزان (فارسی) ج‏۴ ص ۱۲۴، ابو المحاسن جرجانى _ تهران. [۱۴۳] مواهب علیه‏ «=تفسیر حسینی» (فارسی) ص۴۳۳، حسین بن على کاشفى سبزوارى _تهران. [۱۴۴] خلاصة المنهج (فارسی) ج‏۲ ص ۲۶۱، فتح الله کاشانی _ تهران. [۱۴۵] زبدة التفاسیر ج‏۳ ص ۱۶٧، فتح الله کاشانی _ قم. [۱۴۶] تفسیر غریب القرآن ص٧۸،شیخ طریحی _ قم؛ مجمع البحرین شیخ طریحی ج۴ ص ۵۴۰. [۱۴٧] تفسیر الآصفی ج۱ ص۴٩۱ _ الفیض الکاشانی. [۱۴۸] تفسیر الصافی ج۲ ص۳٧٩، الفیض الکاشانی_ تهران. [۱۴٩] سواطع الإلهام فی تفسیر القرآن (تفسیر بی‌نقطه) ج‏۲ ص ۴۸۲، فیضی دکنی _ قم؛ اگر می‌بیینید نام «مسجد قباء» را ذکر نکرده به این دلیل است که این تفسیر، تفسیر بی‌نقطه است و در این کتاب به جز به وقت ذکر آیات قرآنی هیچ نقطه ای نمی‌بینید... لذا ایشان از ذکر نام مسجد خود داری کرده تا مجبور نشود قاعدۀ کتاب بی‌نقطۀ خویش را بر هم زند! [۱۵۰] حیوة القلوب (فارسی) ج‏۴،ص۸۵۶، مجلسی _ قم. [۱۵۱] بحار الأنوار مجلسی،ج‏۶٧ص۲٧۳_تهران. [۱۵۲] بحار الأنوار مجلسی (پاورقی)ج‏٩۶ص۳۳۵. [۱۵۳] ملاذ الأخیار فی فهم تهذیب الأخبار، ج‏۵، ص: ۴٩۴، مجلسی؛ مکتبة مرعشی _قم. [۱۵۴] ناسخ التواریخ زندگانى پیامبر ج‏۲ص۶۲۶؛ محمد تقى لسان الملک سپهر. [۱۵۵] مقدمه براهین العجم ص ٧- ۱۰،سید جعفر شهیدى_تهران. (به نقل از پیشگفتار مصحح ناسخ التواریخ «استاد جمشید کیان فر»). [۱۵۶] الجوهر الثمین فی تفسیر الکتاب المبین، ج‏۳، ص: ۱۱۸، سید شبر _ کویت [۱۵٧] که منابعی بیش از این در دسترس می‌باشد که از آن‌ها صرفه نظر می‌کنیم. [۱۵۸] آیا مصاحب و همراه رسول خدا در غار أبوبکر بود؟ (باب ۵ فصل ۲ با عنوان: چه کسى با فاطمه‌ها به مدینه هجرت کرد؟) [۱۵٩] باب ٧ فصل ۲ با عنوان: «بنیان گذارى مسجد مدینه» [۱۶۰] قسمت پایانی کتاب با عنوان: دلائل مهم همراه نبودن پیامبر با ابوبکر در هجرت»... و این دلیل اولین دلیل مهم اوست!!! [۱۶۱] متفق علیه (بخاری و مسلم).... مستدرک الوسائل ج۳ ص۴۲۸ _میرزا نوری [۱۶۲] آثار اسلامى مکه و مدینه، باب: مساجد و اماکن متبرک جنوب مدینه _ مسجد قباء ، رسول جعفریان [۱۶۳] سنن ترمذی ج۱ ص۴۲۸ رقم۳۲۴ و سنن ابن ماجه ج۱ ص۴۵۳رقم ۱۴۱۱ و آلبانی آن را صحیح می‌داند. [۱۶۴] کسی بود که قرائتش در بین اصحاب و یاران، از همه بهتر بود. [۱۶۵] صحیح بخاری ج۲ ص۶۰ رقم ۱۱٩۱ - ۱۱٩۲ [۱۶۶] که از کسانی بود که نبی اکرم جدر موردشان فرمودند: قرائت قرآن را از اینان یاد بگیرید. [۱۶٧] روایتی که در مورد عصبه بود و روایتی که در مورد مسجد قباء بود. [۱۶۸] شهادت داد، شاهدی از اهلشان (یوسف:۲۶)