۱- امام صادق چنین چیزی فرموده ولی امام زهری از آن فقها نیست که به امرا تکیه کرده باشند
چنانکه قبلاً نیز گفتیم امام زهری از آن دسته علما نبود که دین را به دنیا بفروشد و دیدیم که چگونه از حضرت علی در برابر هشام بن عبدالملک دفاع کرد [۵٧۲]و واقعاً اگر چنین بود، چرا امام زین العابدین به «زهری» بدبین نبوده و حتی او را به خانۀ خودش راه میداده و همیشه ملازم یکدیگر بودند و چنین بود که زهری، یار و دوست نزدیک امام سجاد محسوب میشد؟
دکتر سید حسین محمد جعفری میگوید: «فقیه بزرگ و محدّث گرانقدر دیگر زمان، الزهرى یار نزدیک و ستایشگر زین العابدین÷ بود. زهرى، نام پرافتخار زین العابدین÷ (زینت پرهیزگاران) را بخاطر عبادت فوق العاده زیاد آن حضرت بدو داد.» [۵٧۳]
دیدید که این دانشمند شیعی، امام زهری را؛ ۱- فقیه بزرگ ۲- محدث گرانقدر زمانش ۳- یار نزدیک امام سجاد ۴- ستایشگر امام سجاد ۵- کسی که لقب زین العابدین را به امام سجاد داده» و از این چند جمله میفهمیم که امام سجاد به امام زهری بدبین نبوده، چرا که اگر بدبین بود، او را یار نزدیک خود قرار نمیداد و همچنین میفهمیم که «دکتر سید حسین» زهری را معتمد میداند و اگر امام زهری از آن دسته علما بود که به حکام تکیه میکرد و مصداق سخن امام صادق قرار میگرفت، جای سوال دارد که چرا کثیری از علمای شیعه به سخن امام زهری اعتماد داشته و دارند؟ [۵٧۴]
محمد حسن زاهدی مینویسد: «زهری از حدود سال ۸۲ هجری تا پایان حیات آن حضرت÷(=منظور امام سجاد) از ارادتمندان، ملازمان و اصحاب ایشان بوده است.» [۵٧۵]
همو: «ملازم علی بن الحسین÷ بود و از اصحاب ایشان شمرده میشد (نک: مغربی [۵٧۶]، ۳/۲۵۸؛ ابن شهر آشوب، همانجا).... برخی از بنی مروان به او میگفتند: ای زهری پیامبرت، یعنی علی بن عبدالحسین چه کرد؟ (نک: همان؛ ابن شهر آشوب، همانجا)..... وجود جملاتی از زهری در تمجید از شخصیت امام چهارم÷، حالات وی در برخورد با آن حضرت÷، نقل روایتهای متعدد از ایشان، در کنار عدم وجود خبری معارض با ارادمتندی زهری نسبت به ایشان، از عدم تغییر رویه زهری در ارادتمندیش به امام÷نشان دارد و بیانگر استمرار ارتباط وی با ایشان تا پایان حیات آن حضرت÷ است..... از سوی دیگر زهری در زمینههای مختلف، احادیث و اخباری از امام سجاد÷نقل کرده (نک: ابو نعیم اصفهانی، ۳/۱۴۱-۱۴۵) که مؤید ارتباط نزدیک او با آن حضرت÷ است... این امور میتواند استمرار ارادتمندی وی به امام سجّاد÷ تا پایان حیات آن حضرت÷ را نشان دهد.» [۵٧٧]
از این سخنان نیز اینگونه فهمیدیم که زهری رابطه مستمری با امام سجاد داشته و از ملازمان ایشان بوده و همچنین از اصحاب امام سجاد به شمار میآمده است و همۀ اینها، خلاف برداشت قزوینی از قول امام صادق است، چرا که اگر قول امام صادق مشمول امام زهری میشد و امام زهری از آن دسته علما بود که تکیه بر علما میکردند، شایسته بود که امام سجاد نیز به امام زهری بدبین باشد نه اینکه او را از نزدیکان خود بگرداند تا جایی که وی به خانۀ امام سجاد نیز رفت و آمد داشته است.
مجلسی اول مینویسد: «زهرى مىگوید که داخل شدم به خانه حضرت سید الساجدین صلوات اللَّه علیه حضرت فرمودند که اى زهرى از کجا مىآیى گفتم از مسجد...» [۵٧۸]
و: «صاحب روض الجنان... مینویسد: روزى زهرى خدمت امام سجاد÷شرفیاب شد امام پرسید کجا بودى عرض کرد از نزد بیمارى مىآیم..» [۵٧٩]
علی نمازی شاهوزهی مینویسد: «الزُّهْرِيِّ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع- فِي الْمَرَضِ الَّذِي تُوُفِّيَ فِيهِ دَخَلَ عَلَيْهِ مُحَمَّدٌ ابْنُهُ فَحَدَّثَهُ طَوِيلًا بِالسِّرِّ- فَسَمِعْتُهُ يَقُولُ فِيمَا يَقُولُ عَلَيْكَ بِحُسْنِ الْخُلُق...» [۵۸۰]
یعنی: «زهرى مىگوید: به حضور امام سجّاد÷در آن هنگام که در بستر وفات بود، رفتم، پسرش محمّد (امام باقر) نزدش آمد، مدّتى طولانى با هم آهسته گفتگو کردند. در میان گفتار امام سجّاد÷شنیدم که به فرزندش مىفرمود: علیک بحسن الخلق: «بر تو باد به رعایت اخلاق نیک». [۵۸۱]
طبرسی مینویسد: «قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ الْبَاقِرُ÷ دَخَلَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ مُسْلِمِ بْنِ شِهَابٍ الزُّهْرِيُّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ زَيْنِ الْعَابِدِينَ÷ وَ هُوَ كَئِيبٌ حَزِينٌ فَقَالَ لَهُ زَيْنُ الْعَابِدِينَ مَا بَالُكَ مَهْمُوماً مَغْمُوماً..» [۵۸۲]
یعنی: «و از حضرت امام.. محمّد بن علىّ الباقر†منقول و مرویست که محمّد بن شهاب الزّهرى داخل دولتسراى حضرت علىّ بن الحسین÷شد و بشرف بساط بوسى آن حضرت مشرّف گشته لیکن با کمال حزن و اندوه بود. حضرت علىّ بن الحسین÷چون او را بدان حال مشاهدت نمود و فرمود که: یا فلان چرا مغموم و مهمومى؟» [۵۸۳]
و همچنین در کتب شیعه از امام زُهری به عنوان یکی از اصحاب امام سجاد و امام باقر یاد شده است.
فیض کاشانی (یا محسن بیدادفر محقق کتاب)، به وقت یاد کردن از زهری مینویسد: «محمد بن شهاب الزهري، عاميّ من أصحاب السجاد عليه السلام.» [۵۸۴]
شیخ احمد حیدری مینویسد: «ابوبکر محمد بن مسلم بن شهاب زهرى، از شاگردان امام سجاد و امام باقر علیهماالسلام واز بزرگان علماى اهل سنت که صاحبان صحاح به احادیث وى احتجاج کردهاند.» [۵۸۵]
پس تا به اینجا فهمیدیم که امام زهری از اصحاب امام سجاد و امام باقر بوده و همچنین فهمیدیم که امام زهری یار نزدیک امام سجاد بوده که تا پایان حیات ایشان با آن حضرت بوده است و تمام اینها نشان دهندۀ این است که امام سجاد و همچنین امام باقر به امام زُهری بدبین نبودهاند، در نتیجه، امام زُهری مشمول سخن امام صادق نمیگردد.
[۵٧۲] تفسیر آسان (فارسی)، ج۱۴، ص: ۳٩ ، محمد جواد نجفى خمینى؛ تهران؛ الإمام الصادق و المذاهب الأربعة ج۴ ص ۳۱٩، شیخ اسد حیدر شیعی _ بیروت؛ الصحیح من السیرة النبی الأعظم، مرتضى العاملی،ج۱۲،ص:۲٧۶ _قم؛ و در کتب اهل سنت: تاریخ الإسلام، الذهبی،ج۸،ص:۲۴۵-۲۴۶ _ بیروت؛ تاریخ دمشق ابن عساکر ج ۵۵ ص ۳٧۱ _دار الفکر _ بیروت؛ در الدر المنثور سیوطی، ج۵، ص: ۳۳ _قم؛ روح المعانی آلوسی ج٩، ص: ۳۱۳ _ بیروت؛ فتح القدیر شوکانی، ج۴، ص: ۱۸ – ۱٩ _ بیروت و... (فَقَالَ: يَا ابْنَ شِهَابٍ مَنِ الَّذِي تَوَلَّى كِبْرَهُ؟ فَقَالَ: ابْنُ أُبَيٍّ. قَالَ: كَذَبْتَ هُوَ عَلِيٌّ. قَالَ: أَنَا أَكْذِبُ؟ لا أبالك، وَاللَّهِ لَوْ نَادَى مُنَادٍ مِنَ السَّمَاءِ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحَلَّ الْكَذِبَ مَا كَذَبْتُ، حَدَّثَنِي عُرْوَةُ وَسَعِيدٌ وَعبداللَّه وَعَلْقَمَةُ عَنْ عَائِشَةَ أَنَّ الَّذِي تَوَلَّى كِبْرُهُ عبداللَّه بْنُ أُبَيٍّ) [۵٧۳] تشیع در مسیر تاریخ ص۲۸٧، دکتر سید حسین محمّد جعفرى، مترجم: دکتر سید محمد تقى آیت اللهى؛ تهران،ط۱۱ [۵٧۴] در پایان این بحث به تفصیل در مورد موثق بودن امام زهری نزد بزرگان شیعه سخن خواهیم گفت. [۵٧۵] مقالات و بررسیها دفتر ۸۶، زمستان ۱۳۸۶، ص۸٧؛ عنوان: «پژوهشی دربارۀ نامه منسوب به امام سجاد÷خطاب به زهری»؛ محمد حسن زاهدی توچائی [۵٧۶] منظور کتاب: (شرح الاخبار فی فضائله ائمة الاطهار، چاپ: بیروت،ط۲) میباشد. [۵٧٧] مقالات و بررسیها دفتر ۸۶، زمستان ۱۳۸۶، ص ٩۰- ٩۲؛ عنوان: «پژوهشی دربارۀ نامه منسوب به امام سجاد÷خطاب به زهری»؛ محمد حسن زاهدی توچائی [۵٧۸] لوامع صاحبقرانى (فارسی)، ج۶، ص۱٧۱، مجلسی اول (۱۰٧۰) _قم،ط۲ [۵٧٩] به نقل از أنوار العرفان فی تفسیر القرآن (فارسی)، ج٧، ص: ۳۰۵، دکتر ابوالفضل داور پناه _تهران [۵۸۰] مستدرک سفینه البحار، ج۳، ص: ۱۸۱،علی نمازی شاهرودی _قم؛بحار الانوار مجلسی ج۴۶ ص۲۳۲؛ کفایة الاثر ص ۲۴۲، على بن محمد خزاز (قرن۴)_ قم؛ تعریب منتهى الآمال،ج۲،ص:۵۸، شیخ عباس قمی؛ تعریب سید هاشم میلانى _قم [۵۸۱] الأنوار البهية (ترجمه شده به فارسی)،ص: ۲۱۰ – ۲۱۱، شیخ عباس قمى، مترجم محمد محمدى اشتهاردى _قم؛ منتهى الآمال (فارسی)، شیخ عباس قمى،ج۲،ص:۱۱۶٩ _قم [۵۸۲] الإحتجاج ج۲،ص:۳۱٩ – ۳۲۰، الطبرسی _مشهد؛ التفسیر الإمام الحسن العسکری، ص: ۲۵ _قم؛ بحار الأنوار، ج۶۸، ص: ۲۲٩؛ مسند الإمام السجاد÷، ج۲،ص:۱٧۱، عزیز الله عطاردی _ تهران [۵۸۳] ترجمه و شرح الاحتجاج،ج۳،ص:۲۰۸، مترجم نظامالدین احمد غفارى مازندرانى (قرن ۱۰) _تهران؛ الاحتجاج، ج۲، ص: ۱۵۰ -۱۵۱، ترجمه بهراد جعفرى_تهران [۵۸۴] علم الیقین فی أصول الدین،پاورقی ج۱، ص: ۲۶۰، فیض کاشانی (۱۰٩۱ق) _قم؛ و ارجاع داده است به: معجم الرجال: ۱۶/ ۱۸۱. تنقیح المقال: ۳/ ۱۸۶، الترجمة: ۱۱۳٧۲. [۵۸۵] تاریخ زندگانى امام باقر÷، ص: ۱٩۴-۱٩۵ ، احمد حیدری