دو یار غار

فهرست کتاب

بنا بر قواعد رجالی شیعه، امام زُهری نمی‌تواند موثق نباشد!

بنا بر قواعد رجالی شیعه، امام زُهری نمی‌تواند موثق نباشد!

شیعیان قواعد رجالی مختلفی دارند که به وسیلۀ آن قواعد، وثاقت راویان را ثابت می‌کنند؛ حتی بعضی اوقات شده که به وسیلۀ همین قواعد، اشخاصی چون قزوینی و خویی و بهبهانی و دیگران، کسانی مانند: سهل بن زیاد [۶۶۲]و حسین بن حمدان خصیبی و مفضل بن عمر و محمد بن ‌حسن ‌بن ‌جمهور را که نزد قدمای رجالی شیعه شدیداً مطرود بوده‌اند را توثیق کنند!

اما بپردازیم به قواعدی که به ثقه بودن امام زُهری در نزد شیعه گواهی می‌دهد.

۱- قاعدۀ اول: «اگر راوی از روات شیخ صدوق باشد، وی ثقه خواهد بود» کسانی چون شهید ثانی (در مسالک الافهام) و محمد صالح برغانی (غنیمة المعاد) و سید محمد عاملی (در مدارک الاحکام) این قاعده را مطرح کرده‌اند، حتی کسانی چون محمد باقر سبزواری (در ذخیرة المعاد) و حر عاملی (در وسائل الشیعه) از این فراتر رفته و گفته‌اند هر راوی که در سلسله اسناد «من لا یحضره الفقیه» واقع شده باشند؛ ثقه هستند.

شیخ صدوق در کتاب «من لایحضره الفقیه» روایات آن را «حجت میان خود و خدا [۶۶۳]» شمرده است.

و مجلسی اول (محمد تقی مجلسی) می‌گوید: «و هم چنین است احادیث مرسل محمد بن یعقوب کلینى، و محمّد بن بابویه قمى بلکه جمیع احادیث ایشان که در کافى و من لا یحضر است همه را صحیح مى‏توان گفت چون شهادت این دو شیخ بزرگوار کمتر از شهادت اصحاب رجال نیست یقینا بلکه بهتر است از جهۀ آن که ایشان که صحیح مى‏گویند معنى آن است که یقین که حضرات ائمه معصومین صلوات اللَّه علیهم فرموده‏اند به وجوهى که ایشان را یقین حاصل شده است و متأخران که صحیح مى‏گویند، معنى آن آنست که جماعتى که روایت کرده‏اند ثقه بوده‏اند.» [۶۶۴]و در جای دیگری می‌نویسد: «ظاهر مى‏شود از بسیار جا که ابن بابویه حدیث غیر صحیح را در هیچ کتابى از کتاب‌هاى خود نقل نکرده است‏» [۶۶۵]

حال در کتب شیخ صدوق خصوصاً در من لایحضره الفقیه روایاتی را می‌بینیم که از زُهری نقل شده است و او در سلسله رجال چند روایت این کتاب قرار دارد.

در کتاب «الخصال» ٩ روایت را از طرف امام زُهری نقل می‌کند، مثلاً: «عن الزهري، عن أنس أن رسول الله جكان يسلم تسليمة واحدة.» [۶۶۶]

و در کتاب «الهدایه» [۶۶٧]و در امالی [۶۶۸]و در کتاب «التوحید» [۶۶٩]و «ثواب الاعمال» [۶٧۰]و «علل الشرائع» [۶٧۱]و « فضائل الأشهر الثلاثة» [۶٧۲]و «معانی الاخبار» [۶٧۳]

اما در من لا یحضره الفقیه، امام زُهری در سلسله رجال ۳ روایت این کتاب قرار دارد [۶٧۴]

با این وجود و بنابر قاعدۀ شیعه، امام زُهری نمی‌تواند ثقه نباشد!

۲- قاعدۀ دوم: «اگر راوی از کسانی باشد که «علی بن ابراهیم قمی» در تفسیرش و «ابن قولویه» در کامل الزیارات از او روایت نقل کرده باشند، او ثقه خواهد بود.»

این نظر کسانی چون خوئی، شوشتری، حر عاملی و قزوینی [۶٧۵]و دیگران است چرا که هم علی بن ابراهیم قمی و هم ابن قولویه در مقدمۀ کتاب خود ادعا کرده‌اند که جز از ثقات روایت نقل نکنند.

خوئی در ابتدای کتاب «معجم رجال الحدیث» خود در بحث «التوثیقات العامة» از علی بن ابراهیم قمی اینگونه نقل می‌کند: «ونحن ذاكرون ومخبرون بما ينتهي إلينا، ورواه مشايخنا وثقاتنا عن الذين فرض الله طاعتهم» [۶٧۶]و نتیجه می‌گیرد که تمام روایات این کتاب صحیح است و او به جز از ثقات، از کسانی دیگر روایت نقل نکرده است. (فإن في هذا الكلام دلالة ظاهرة على أنه لا يروي في كتابه هذا إلا عن ثقة).

و ابن قولویه در مقدمۀ کتابش می‌نویسد: «وقد علمنا انا لا نحيط بجميع ما روي عنهم في هذا المعنى ولا في غيره، لكن ما وقع لنا من جهة الثقات من أصحابنا رحمهم الله برحمته، ولا أخرجت فيه حديثا روي عن الشذاذ من الرجال، يؤثر ذلك عنهم عن المذكورين غير المعروفين بالرواية المشهورين بالحديث والعلم» [۶٧٧]

یعنی: «و فهمیدم که نمیتوان در این موضوع بر آنچه از ائمه روایت شده احاطه پیدا کرد، بلکه آنچه از یاران موثق ما که رحمت خدا بر آنان باد نقل شد، و در این کتاب حدیثی که از رجال شاذ نقل شده، روایت نکرده‌ام، که از غیر معروف‌ها باشد، همان‌هایی که در حدیث و علم مشهور نیستند»

خوئی بعد از نقل این قول می‌نویسد: «فإنك ترى أن هذه العبارة واضحة الدلالة على أنه لا يروي في كتابه رواية عن المعصوم إلا وقد وصلت إليه من جهة الثقات من أصحابنا رحمهم الله، قال صاحب الوسائل بعد ما ذكر شهادة علي بن إبراهيم بأن روايات تفسيره ثابتة ومروية عن الثقات من الأئمة: (وكذلك جعفر بن محمد بن قولويه، فإنه صرح بما هو أبلغ من ذلك في أول مزاره). أقول: إن ما ذكره متين، فيحكم بوثاقة من شهد علي بن إبراهيم أو جعفر ابن محمد بن قولويه بوثاقته، اللهم إلا أن يبتلي بمعارض» [۶٧۸]

یعنی: «پس همانطور که دیدی این عبارت به وضوح دلالت بر این دارد که او از معصوم نقل نمی‌کند الا از طریق افراد مورد اعتمادی از یاران ما که به او رسیده است، صاحب وسائل الشیعه (یعنی حر عاملی) بعد از نقل شهادت علی بن ابراهیم مبنی بر اینکه روایات کتاب تفسیرش ثابت و روایت شده از موثقین از ائمه است، می‌نویسد: (و همچنین است روایات جعفر بن محمد بن قولویه، و او برتر است از علی بن ابراهیم) سپس خوئی بر روایات این دو کتاب صحه می‌گذارد و آن دو روایت را دربست موثق می‌داند!»

با این وجود می‌بینیم که ابن قولویه در کامل الزیارات ۳ روایت [۶٧٩]و قمی در تفسیرش ۱ روایت [۶۸۰]را از امام زُهری نقل کرده‌اند.

پس بنابر قاعدۀ شیعه، امام زُهری نمی‌تواند ثقه نباشد!

۳- قاعدۀ سوم «اگر علمای شیعه روایتی را توثیق یا تصحیح کردند، راویان آن روایت، ثقه محسوب می‌گردند»

کسانی چون: مامقانی، حائری، علامه اردبیلی و شاگردش، سید محمد عاملی و محدث بحرانی، چنین قاعده ای را مطرح کرده‌اند و چنانکه در صفحات گذشته از علمای شیعه چون، مجلسی اول و مصطفی خمینی و سید جرجانی نقل شد، اینان روایات زُهری را موثق یا قوی یا صحیح نامیده بودند، پس باز هم می‌گویم: طبق قاعدۀ شیعه، امام زُهری نمی‌تواند ثقه نباشد!

**********

تا به اینجا ثابت کردیم که امام زُهری نه تنها نزد اهل سنت ثقه و مورد اعتماد است بلکه بزرگان شیعه نیز به روایات او عمل کرده و او را موثق دانسته و حتی بعضی او را شیعه دانسته‌اند، حال وقت آن است که به ایراد بعدی قزوینی بر سند روایت غار که در صحیح بخاری آمده است، بپردازیم:

[۶۶۲] دعوا بر سر این راوی بسیار زیاد است او در «الکافی» ۱٩۱۸ روایت دارد و در کل حدود ۲۳۰۴ روایت را نقل کرده است! در مورد او گفته شده که در حدیث ضعیف است و نمی‌توان به قولش اعتماد کرد و احمد بن محمد بن عیسی به غلو و دروغگویی او شهادت داده و او را از قم بیرون کرد و مردم را از شنیدن حدیث او منع کرد و همچنین او را فاسد الروایة والمذهب خوانده‌اند. (نقد الرجال تفرشی رقم: ۲۴٩۰ / ٧) اما با این وجود، جناب قزوینی در یکی از دروس خودشان که به صورت مکتوب بر سایت رسمیشان (سایت ولیعصر) قرار گرفته، در مورد سهل گفته است: «اگر بخواهیم روایات سهل بن زیاد را بنا بر آنچه مرحوم حضرت آیت الله العظمی خویی (ره) در «معجم الرجال» خود آورده، مته به خشخاش بگذاریم، چیزی در کاسه نمی‌ماند. فقهای ما هم در طول تاریخ شیعه به روایات او عمل کرده‌اند» اما همین قزوینی باز در همان سایت در مقالۀ («آیا آیۀ «غلبت الروم...» در بارۀ عمر بن الخطاب و عثمان نازل شده است؟») گفته است:«در این روایت «سهل بن زیاد» وجود دارد که ضعف او روشن است» و نزدیک به ۱ صفحه در مورد ضعف او مطلب نوشته است!!! این یعنی نفاق و دو رویی که هر گاه به نفع اوست «سهل بن زیاد» ثقه می‌شود و هر وقت به ضرر اوست همین سهل بن زیاد تضعیف می‌شود! [۶۶۳] در آغاز کتاب من لایحضره الفقیه آمده است: «قَصَدْتُ إِلَى إِيرَادِ مَا أُفْتِي بِهِ وأَحْكُمُ بِصِحَّتِهِ وأَعْتَقِدُ فِيهِ أَنَّهُ حُجَّةٌ فِيمَا بَيْنِي وبَيْنَ رَبِّي‏.» (من لا یحضره الفقیه، ج‏۱، ص: ۳، شیخ صدوق_قم) [۶۶۴] لوامع صاحبقرانى (فارسی)، ج‏۱، ص: ۱۰۵، مجلسی اول _قم،ط۲؛ خاتمة المستدرک ج ۳ - ص ۴٩٧،المیرزا النوری (این متن به زبان فارسی در «خاتمة المستدرک» موجود است) [۶۶۵] لوامع صاحبقرانى، ج‏۱، ص: ۱۸٩ [۶۶۶] الخصال شیخ صدوق ص۳۲ و ص ۶۴ و ٧۶ و ۱۱۱ و ۱۱٩ و ۲۰۲ و ۲۴۰ و ۲۶٩ و ۵۳۴ _قم [۶۶٧] الهدایة ص ۱٩۸، شیخ صدوق _قم [۶۶۸] اامالی ص ۵٩ و ۴۵۳ ، شیخ صدوق_بیروت [۶۶٩] التوحید ص ۳۶۶، شیخ صدوق _ قم [۶٧۰] ثواب الاعمال ص ۱٩۲، شیخ صدوق _قم [۶٧۱] علل الشرائع شیخ صدوق ج۱ ص۵٧ و ۲۳۰ و ۲۳۱ و ۲۴٧ و ۲٩٧ و ج۲ ص۳٧۶ و ۵۰۳ و ۵۶۵ و ۵۶۸ _قم [۶٧۲] فضائل الأشهر الثلاثة ص ٧۵ و ۱۳۶ ، شیخ صدوق _بیروت [۶٧۳] معانی االاخبار ص۱۱۴ و ۱٩۰، شیخ صدوق _ قم [۶٧۴] من لا یحضره الفقیه ج۲ ص٧٧ و ج۳ ص۱۰۸ ج۴ ص۲۵۶،شیخ صدوق _قم [۶٧۵] نام قزوینی را در این بین آوردیم، چرا که خود او در ذیل مقالۀ «سند حدیث شریف کسا به روایت آیت الله سید صادق شیرازی» که در سایتشان موجود است، برای توثیق یکی از روات روایت کسا دلیل آورده است که چون این راوی از روات علی بن ابراهیم و ابن قولویه است، پس ثقه می‌باشد. (البته دلایل دیگری نیز آورده است) [۶٧۶] معجم رجال الحدیث خوئی ج۱ ص ۴٩ خوئی؛ تفسیر قمّی (مقدمه مولف)، ج۱، ص۵،علی بن ابراهیم قمّی_قم،ط۳؛ وسائل الشیعه (آل بیت) ج۳ ص ۳۰۲، حر عاملی _ قم [۶٧٧] کامل الزیارات ص ۲۰، جعفر بن محمد بن قولویه _مؤسسة نشر الفقاهة [۶٧۸] معجم رجال الحدیث خوئی ج۱ ص۵۰ [۶٧٩] کامل الزیارات ص ۱۶۱ و ۱۸۸، جعفر بن محمد بن قولویه _ مؤسسة نشر الفقاهة [۶۸۰] تفسیر قمی ج۱ ص۱۸۵، علی بن إبراهیم القمی _قم