دو یار غار

فهرست کتاب

قزوینی: عمل حضرت علی سخت تر از عمل حضرت ابوبکر بود

قزوینی: عمل حضرت علی سخت تر از عمل حضرت ابوبکر بود

فخر رازی: «دلیل دوم: على÷فقط در آن شب سختى را تحمل کرد؛ اما بعد از آن که قریشیان فهمیدند که پیامبر غائب شده است، على را رها کردند و مزاحم او نشدند؛ اما ابوبکر به خاطر این که سه روز با رسول خدا جدر غار بود، در محنت سخت‌ترى به سر مى‌برد؛ پس مصیب او شدید‌تر بوده است.»

قزوینی: «محنت و سختى ابوبکر همان چند لحظه‌اى بود که کفار قریش بعد از تعقیب جاى پاى رسول خدا جبه در غار رسیدند؛ اما وقتى آن‌ها بعد از دیدن تار عنکبوت مطمئن شدند که رسول خدا جآن‌جا نیست، دیگر محنت و سختى براى ابوبکر معنى نداشت؛ مگر این که به خداوند و وعده امانى که داده شده بود، اطمینان نکرده باشد. اما امیرمؤمنان÷از سر شب تا به صبح در بستر رسول خدا جخوابید؛ در حالى که هر لحظه ممکن بود قریشیان با شمشیر حمله ور شده و او را قطعه قطعه کنند.

جواب:

به هیچ وجه ممکن نبود که قریش صدمه ای به حضرت علی برسانند و همچنین ممکن نیست که حضرت علی حتی لحظه ای گمان کند که شاید قریش حمله کنند؛ مگر اینکه شما اول خودتان به وعدۀ رسول خدا ایمان نداشته باشید و بعد به حضرت علی این نسبت را بدهید! چونکه:

۱- جناب قزوینی در سخن قبلش گفته بود: «امیرمؤمنان÷به وعده رسول خدا ایمان کامل داشت؛ از این رو از سر شب تا صبح با خیال راحت و بدون این که دچار حزن و اندوه شود، در بستر رسول خدا خوابید و با وعده‌اى که رسول خدا جداده بود، مطمئن بود که قریشیان نمى‌توانند به او آسیبى برسانند.» این سخن قزوینی اشاره به حدیثی است که متنش چنین است: «اتَّشِحْ بِبُرْدِيَ‏ الْحَضْرَمِيِ‏ الْأَخْضَرِ، ونَمْ عَلَى فِرَاشِي فَإِنَّهُ لَا يَصِلُ مِنْهُمْ إِلَيْكَ مَكْرُوهٌ إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَى‏» [۱۰۱۳]یا چنین: «تسجّ ببردى فانّه لن يخلص اليك منهم امر تكرهه» [۱۰۱۴]

یعنی رسول خدا به حضرت علی فرمود: «بر بستر من بخواب و جامه سبز حضرمى مرا بپوش که آسیبى از آن‌ها به تو نمى‌رسد.»

۲- در کتب آمده است که خداوند به جبرئیل و میکائیل دستور داد تا به خانۀ پیامبر بیایند و از حضرت علی محافظت کنند!!

شوشتری از ثعلبی‏ و گنجی روایت می‌کند و مجلسی از غزالی و طوسی و ابن بابویه و ابن شاذان و کلینی و طوسی و ابن عقده و برقی و ابن فیاض و عبدلی و صفوانی و ثقفی!!‏ نقل کرده و می‌نویسد: «فَأَوْحَى اللَّهُ تَعَالَى إِلَيْهِمَا أَ فَلَا كُنْتُمَا مِثْلَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلَامُ آخَيْتُ بَيْنَهُ وبَيْنَ مُحَمَّدٍ فَبَاتَ عَلَى فِرَاشِهِ يَفْدِيهِ بِنَفْسِهِ ويُؤْثِرُهُ بِالْحَيَاةِ اهْبِطَا إِلَى الْأَرْضِ فَاحْفَظَاهُ مِنْ عَدُوِّهِ فَكَانَ جَبْرَئِيلُ عِنْدَ رَأْسِهِ ومِيكَائِيلُ عِنْدَ رِجْلَيْه‏‏‏» [۱۰۱۵]

کشفی (م۱۰۶۰ق) می‌نویسد: «خداى تعالى فرمود: اى جبرئیل و میکائیل، شما چرا همچو على بن ابى طالب نباشید که میان او و محمد عقد مواخاة بسته‏ام و او بر فراش محمد خواب کرده، نفس خود را فداى محمد گردانیده. شما هردو به زمین روید و على را از مکاید دشمنان محفوظ دارید. بفرموده قیام نموده، جبرئیل جانب سر و میکائیل جانب پا ایستاده، تمام شب محافظت نمودند» [۱۰۱۶]

لسان الملک می‌نویسد که خداوند خطاب به جبرئیل و میکائیل فرمود: «هم‏اکنون بشتابید و او را از کید دشمن حراست کنید.» [۱۰۱٧]

۳- به قول شیعه، حضرت علی علم غیب داشت و از آینده با خبر بود و سخن جناب قزوینی در این باب مشهور است که گفته بودند: «و این که گفته‌اند آیا ائمه علیهم السلام از حاجات ما اطلاع دارند یا ندارند، عزیزم اگر نظر شیعه را می‌خواهید نظر بنده را می‌خواهید بله، ائمه علیهم السلام آقا امام رضا که من امروز بخواهم بروم حرم شون نه تنها الان حاجت من را می‌داند بلکه قبل از آن که من به دنیا بیام قبل از خلقت من، امام رضا می‌داند که من روز فلان ساعت فلان دقیقه فلان به حرم او می‌روم و این حاجت را از او خواهم خواست به اذن الله تبارک تعالی ائمه علیهم السلام از آن چه که بر قلوب مردم به ویژه شیعیان می‌گذرد اگاهی دارند...» [۱۰۱۸]

۴- ائمۀ شیعه می‌دانند کی خواهند مرد و نمی‌میرند مگر به اختیار خودشان، کلینی در این مورد، بابی دارد، تحت عنوان: «بَابُ أَنَّ الْأَئِمَّةَيَعْلَمُونَ مَتَى يَمُوتُونَ وأَنَّهُمْ لَا يَمُوتُونَ إِلَّا بِاخْتِيَارٍ مِنْهُمْ» [۱۰۱٩]

۵- حضرت علی مأمور بود به بازگرداندن اماناتی که مردم نزد رسول خدا نهاده بودند، و زمانی که رسول خدا به ایشان می‌فرماید: آنگاه که رفتم امانات را پس بده، به این معنی است که حضرت علی زنده خواهد ماند وگرنه محال بود رسول خدا امانات را به حضرت علی بسپارد در حالی که می‌داند کشته خواهد شد!

با این تعاریف می‌گوییم؛ حضرت علی که مرگش دست خودش است، آن شب نمی‌خواست بمیرد و چون مرگ ائمه اختیاریست، مشرکین حتی اگر می‌خواستند بدون خواست سیدنا علی نمی‌توانستند ایشان را به شهادت برسانند؛ از طرفی ملائکه نیز حضرت علی را حراست می‌کردند و از سویی رسول خدا به ایشان گفته بود: مشرکین هیچ آسیبی به تو نمی‌رسانند از همۀ این‌ها مهمتر حضرت علی چون علم غیب داشتند، میدانستند که مشرکین به خانه حمله می‌برند و زمانی که می‌بینند رسول خدا نیستند، حضرت علی را رها کرده و به خانۀ ابوبکر رفته و دختر ابوبکر (اسماء) را کتک می‌زنند! و جای هیچ گونه ترس و دلهره ای وجود نداشت پس حضرت علی می‌دانست که قریش چون ماری است که نیش زهر آگینش را کشیده باشند!

خوابیدن در بغل ماری که نیش و دندانش را کشیده باشند، شجاعت نیست، همانطور که سیدنا علی می‌دانست نیزه‌ها و شمشیرهای قریشیان به او آسیبی نمی‌رساند به همین دلیل در جوار آن‌ها به راحتی به خواب رفت! حکایت این ماجرا، حکایت اسفندیار رویین تن است که می‌داند ضربه در او اثر نمی‌کند؛ پس جلو شمشیر رفتن برای او شجاعت نیست! [۱۰۲۰]

رویین تنی اسفندیار در مورد ائمۀ شیعه نیز گزارش شده است چنانکه دکتر علی شریعتی از آیةالله کاظمینی بروجردی اینچنین نقل می‌کند: «گاهی اولیاءخدا به ارادۀ ولایتی خویش مانع از تاثیر زهر یا زخم شمشیر بر بدن خود می‌شدند چنانکه داستان زهر خوردن امیر المومنین÷رو موثر نشدن در مزاجش را مرحوم علامه مجلسی در نهم بحار ضمن قصه طبیب یونانی و معجزه خواستنش از آن حضرت نقل می‌کند... وهمچنین دستور دادن مامون به سی نفر از غلامانش که با شمشیر گوشت و استخوان و خون حضرت رضا÷را در هم آمیخته کنند و آن‌ها دستور مامون را اجرا کردند اما شمشیرها بحضرتش کارگر نشد.» [۱۰۲۱]

با این وجود حتی اگر مشرکین شمشیر و نیزه را به کار می‌بردند باز هم حضرت علی ضربه‌ای نمی‌دید!!!

ادامۀ ایراد قزوینی: «اگر ابوبکر به سخنان رسول خدا و وعده خداوند اطمینان داشت، هرگز نباید دچار محنت، مصیبت و حزن مى‌شد؛ چرا که پیامبر خدا جدر کنار او بود و همواره تلاش مى‌کرد که او را دلدارى داده و از محنت و حزن او بکاهد؛ اما امیرمؤمنان÷وجود نازنین پیامبر خدا جرا در کنار خود نداشت؛ اما به وعده‌اى که آن حضرت به او داده بود، اطمینان کامل داشت و با قلب آرام و مطمئن تا صبح خوابید بدون این که دچار حزن و اندوه شود.»

جواب:

چنانکه قبلاً گفته‌ایم و باز هم می‌گوئیم حزن ابوبکر، حتی برای یکبار هم ثابت نیست و اگر هم صد بار ثابت شود، عمل او اقتدا به انبیاء پیشین است، از طرفی قزوینی که ابوبکر را دشمن رسول خدا می‌داند چرا می‌گوید رسول خدا می‌خواست دشمن خودش را دلداری دهد؟ و از طرف دیگر چرا این دشمن از نزدیک شدن دوستان خودش نگران می‌شود؟؟؟ دشمنان اسلام ملت واحد هستند و «الکفر ملة الواحده» اگر ابوبکر دشمن رسول خداست چرا باید از نزدیک شدن دیگر دشمنان رسول خدا ناراحت شود؟؟

اما نکته‌ای دیگر اینکه، حضرت علی لازم به وعده نداشت، او از آینده با خبر بود و مرگ اختیاری داشت و همین باعث می‌شد که حضرت علی با خیال راحت بخوابد؛ مثال او مثل کسی است که در حالی سر جلسه امتحان کنکور حاضر می‌شود که از قبل سؤالات را می‌داند و همچنین نتیجه را نیز می‌داند، پس چنین شخصی بدون هیچ دلهره‌ای نشسته و تمام سؤالات را پاسخ می‌دهد و این برای او هنری نیست!

[۱۰۱۳] تفسیر ثعلبی و مجلسی به نقل از او:بحار الأنوار ج‏۳۸، ص: ۲٩۰ [۱۰۱۴] منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة (خوئى)، ج‏۱۵، ص: ۱۳۳ _تهران،ط۴؛ دقائق التأویل و حقائق التنزیل (فارسی)، متن، ص: ۲۱٩،ابو المکارم (قرن٧) _تهران؛ تفسیر آسان (فارسی)، ج‏۲، ص: ۱۱، نجفی خمینی؛ تفسیر کوثر (فارسی)، ج‏۱، ص: ۴٩٧، آیة الله یعقوب جعفری [۱۰۱۵] إحقاق الحق، الشوشتری،ج‏۳،ص:۲۶ و۲۸ و ۲٩ _قم؛ بحار الأنوار، المجلسی،ج‏۱٩،ص:۳٩ و ج‏۱٩،ص:۶۴ و ج‏۱٩،ص:۸۵ و ج‏۳۶،ص:۴۳ [۱۰۱۶] مناقب مرتضوى (فارسی)،متن،ص:۳۴ محمد صالح الحسینى (کشفى)؛ تهران،ط۱ [۱۰۱٧] ناسخ التواریخ،ج‏۲،ص:۶۰۸ [۱۰۱۸] سخنرانی شبکه سلام، پاسخ به شبهات وهابیت «۴» [۱۰۱٩] الکافی ج۱ ص۲۵۸ [۱۰۲۰] البته اهل سنت این واقعه را فضیلتی برای حضرت علی به حساب می‌آورند و معتقدند که سیدنا علی به سخن رسول خدا به غایت اعتماد داشتند که حاضر شدند در بستر بخوابند تا رسول خدا و یارش به سلامت هجرت کنند؛ ولی شیعه تا علم غیب و مگر اختیاری را از ائمۀ خود نفی نکند نمی‌تواند چنین فضیلتی را به اثبات برساند! [۱۰۲۱] جواهر الاولایة ص ۱۳٧، کاظمینی بروجردی؛ به نقل از تشیع علوی و تشیع صفوی ص ۱٧۶، علی شریعتی _ حسینیه ارشاد