پیرامون قید «ثانی اثنین»
قزوینی در گفتار سوم، قید «ثانی اثنین» را بررسی کرده و ابتدا گفته: «ثانی»، پیامبر اکرم بود و نه ابوبکر و شاهد آورده که گفتهاند: «قوله: (ثاني اثنين) حال من الضمير المنصوب في إذ أخرجه الذين كفروا..»و این سخن، ادعای قبلی قزوینی را رد میکند که گفته بود، ابوبکر در خارج مکه به او ملحق شد ولی طبق سخن جدید وی میفهمیم که پیامبر در حالی از مکه خارج شدند که شخصی همراه ایشان بوده است.
اما از این تناقض گوییهای قزوینی که بگذریم، باید بگوییم: سخن وی صحیح است و در این آیه مراد از «ثانی اثنین» پیامبر اکرم جاست و این از واضحات است که متاسفانه بعضی مفسرین شیعه [٧۴۸]و سنی به اشتباه ابوبکر صدیق را ثانی میدانند و البته بعضی از مفسرین ابوبکر را نه در این آیه بلکه در کل زندگی و در ارج و مقام وی در اسلام «ثانی پیامبر» میدانند که البته صحت این گفته برای ما واضحتر از روشنی روز است.
قزوینی در ادامه گفته: «اگر فرضاً قبول کنیم که ابوبکر ثانی اثنین است، باز هم این قید فضیلتی را به اثبات نمیرساند و این صرفاً ذکر عدد است.» و ما نیز میگوییم: واضح است که «ثانی اثنین» شخص شخیص پیامبر اکرم جاست، پس چرا بر یک فرض محال، از خود فضیلت اضافی بتراشیم؟؟ البته اینکه میگوییم، ثانی اثنین ابوبکر صدیق نیست بلکه مراد حضرت نبی اکرم جاست، به آن معنی نیست که در این قید فضیلتی برای سیدنا ابوبکر نیست، خیر!! بلکه فضیلتی بس بزرگ است.
[٧۴۸] مثلا آیة اللّه سید عبد الحسین طیب مینویسد: «اما وجه اول- ثانىِ پیغمبر در غار بود نه در فضائل نبى جو سلّم..» (أطیب البیان فی تفسیر القرآن (فارسی)، ج۶، ص:۲۲۲- ۲۲۳ _تهران،ط۲)