اگر ابوبکر صاحب بدی بود چرا پیامبر او را از خود دور نکرد؟
گویند رفیق خوب در سفر شناخته میشود و شیعه ادعا میکند که ابوبکر در این سفر، مایۀ آزار نبی مکرم جبود و همراه خوبی نبود، اگر این تعریف صحیح باشد، میبایست که رسول خدا بعد از سفر هجرت، ابوبکر را از خود دور کند.
حضرت علی میفرماید: «وَ احْذَرْ صَحَابَةَ مَنْ يَفِيلُ رَأْيُهُ ويُنْكَرُ عَمَلُهُ فَإِنَّ الصَّاحِبَ مُعْتَبَرٌ بِصَاحِبِهِ» [۸۶۶]
یعنی: «و بپرهیز از همصحبتى آن که سست اراده است و عملش نکوهیده، زیرا هر کس را با همنشینش میسنجند» (ترجمۀ آقا میرزایی)
اگر حضرت ابوبکر سست اراده و بد کردار بود، لازم بود که رسول خدا وی را از خود دور کند، ولی میبینیم که کاملاً عکس آن اتفاق افتاد، رسول خدا جدر مدینه در سفرهای کوتاهی که داشتند، ابوبکر صدیق مصاحبشان بود، به هنگام دعوت ابوبکر صدیق همراهشان بود، در ابتدای هجرت با دختر ابوبکر یعنی «ام المؤمنین عائشه» ازدواج کردند، در جنگ بدر، رسول خدا ابوبکر را از خود جدا نکردند، ایشان را امیر حجاج قرار دادند و.... این مصاحبت و این همراهی تا به آنجا مستمر بود که ارادۀ خداوند بر آن قرار گرفت که قبر آن دو بزرگوار نیز کنار هم و با فاصلۀ نیم متری قرار بگیرد. وَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ
اما اگر ابوبکر بد بود، اگر ترسو و بد عمل بود؛ چرا رسول خدا او را از خود دور نکرد؟؟ نکند شیعه میخواهد بگوید، در مدینه هم ابوبکر خود را در مسیر رسول خدا قرار میداد و رسول خدا به اجبار او را با خود همراه میکرد؟!!! لابُد با دختر ابوبکر هم به اجبار ازدواج کرده، یا به اجبار او را امیر الحاج قرار داده و احیاناً جبراً ابوبکر را امام جماعت در نماز قرار دادند؟!!
نزدیکترین دوست حضرت نبی اکرم ج، از دوران کودکی تا زمانی که از دنیا رفتند، ابوبکر صدیق بود، اما شیعه نه تنها ابوبکر را مرتد میداند بلکه تمام اصحاب را (به استثنای ۳ نفر) [۸۶٧]کافر و مرتد میداند؛ در این حالت چگونه میتوانیم امیدوار باشیم که ما که تابعان دین محمد هستیم بر حق باشیم در صورتی که شاگردان مستقیم رسول خدا را رفوزه و مرتد میدانیم؟؟!
کلینی مینویسد: «قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ÷ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج انْظُرُوا مَنْ تُحَادِثُونَ فَإِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَحَدٍ يَنْزِلُ بِهِ الْمَوْتُ إِلَّا مُثِّلَ لَهُ أَصْحَابُهُ إِلَى اللَّهِ إِنْ كَانُوا خِيَاراً فَخِيَاراً وإِنْ كَانُوا شِرَاراً فَشِرَاراً ولَيْسَ أَحَدٌ يَمُوتُ إِلَّا تَمَثَّلْتُ لَهُ عِنْدَ مَوْتِهِ». [۸۶۸]
یعنی: «امیر مؤمنان÷فرمود: که رسول خدا جفرمود: «بنگرید با چه کسى همسخن مىشوید؟ زیرا مرگ سوى کسى نمىآید، مگر آنکه [حقیقت و باطن ] اصحابش در طریق سلوک الى اللَّه به او نمایانده مىشوند، اگر نیک باشند، [او نیز] نیک شمرده مىشود و اگر بد باشند، [او نیز] بد شمرده مىشود، و هیچ کس نمىمیرد مگر آنکه به هنگام مرگش حقیقت یارانش به او نمایانده مىشود».
این حدیث را محمد تقی مجلسی «قوی» خوانده است و مینویسد: «و في القوي عن أمير المؤمنين عليه السلام قال: قال رسول الله جانظروا من تحادثون فإنه.....» [۸۶٩]
حال اگر ابوبکر صدیق و دیگر اصحاب پیامبر بد باشند، باید که طبق این حدیث نعوذ بالله و نعوذ بالله رسول خدا نیز بد باشد!! و اینها همه تهمتهایی است که شیعه به پیامبر اسلام میزند و بر دین عظیم و پیامبر کریمش طعنه وارد میکند، چرا که اگر اطرافیان پیامبر بد بودند، باید که از آنان دور میشد نه اینکه روز به روز آنان را به خود نزدیکتر کند، چرا که:
شمارند اهل دل این نکته را راست
که کج با کج گراید راست با راست
[۸٧۰]
در کتب شیعه آمده است که رسول خدا ابوذر را چنین موعظه فرمود: «يَا أَبَا ذَرٍّ لَا تُصَاحِبْ إِلَّا مُؤْمِنا» [۸٧۱]یعنی: «ای اباذر به جز با مؤمن رفیق (و صاحب) مشو» و چنانکه گفتهاند «صاحبه» در آیۀ غار به معنای رفاقت است؛ ابو الفتوح رازی در تفسیر آیۀ غار میگوید: «﴿إِذۡ يَقُولُ لِصَٰحِبِهِۦ﴾آنگه مىگفت صاحبش را- یعنى ابوبکر را- و صاحب رفیق است این جا» [۸٧۲]
[۸۶۶] نامۀ ۶٩ نهج البلاغة در بعضی نُسَخ، شمارۀ نامه ۶۸ است (مانند شرح ابن میثم)، [۸۶٧] آیتالله العظمی محمد وحیدی در کتاب «احقاق عقائد الشیعه» میگوید: «إنّ حديث ارتداد الناس بعد النبي جمن الأحاديث المعتبرة المتواترة، ووجهه أنّ إنكار ضروري الدين والمذهب يوجب الارتداد، فلما كانت الإمامة والخلافة أصلاً من أصول الدين، ومما آتاه الرسول الأكرم جبالقطع فمن ردّ على الرسول الأكرم جوأنكر ما جاء به يكون مرتداً بإجماع المسلمين. وهذا معنى ارتداد الناس بعد الرسولجإلا الثلاثة المذكورة (سلمان وأبوذر والمقداد)» (إحقاق عقائد الشیعة، ص ۱۰۸؛ تحقیق الشیخ هاشم الصالحی، نشر محمد الوفائی؛ ط۱) «حدیث ارتداد مردم بعد از مرگ پیامبر از جمله احادیث معتبر متواتر است، و انکارضروریات دین و مذهب موجب ارتداد است، و چون خلافت و امامت اصلی از اصول دین است و از جمله مسائلی است که پیامبر اکرم آن را از جانب خداوند آورده است و هر کسی آنچه را که پیامبر آورده انکار نماید بر مبنای اجماع مسلمانان مرتد میگردد و منظور از ارتداد مردم به جز سه نفر مذکور (سلمان، ابوذر، مقداد) بعد از پیامبر یعنی عدم پذیرش امامت و خلافت علی میباشد.» [۸۶۸] الکافی، ج۲، ص: ۶۳۸؛ط – الإسلامیة؛ وسائل الشيعة، ج۱۲، ص: ۲۳ [۸۶٩] روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، ج۱۲، ص: ۱۴ _قم،ط۲ [۸٧۰] عبد الرحمن جامی [۸٧۱] وسائل الشيعة، ج۲۴، ص: ۲٧۴، حر عاملی _قم؛الأمالی للطوسی، متن، ص: ۵۳۵ _قم؛ بحار الأنوار ج٧۴، ص: ۸۴ [۸٧۲] روض الجنان و روح الجنان فی تفسیرالقرآن (فارسی)، ج٩، ص: ۲۵۱ _مشهد