رسیدن مشرکین به در غار و حزن شدید ابوبکر:
محمد بن اسحاق فاکهى مىنویسد: تعدادی از مشرکان قریش به دنبال آن حضرت گشتند، پس قیافهشناسی را پیدا کرده و اثر پای آن حضرت را دنبال کردند، تا این که به غاری رسیدند که رسول خدا جو ابوبکر در آن بودند. رسول خدا جفرمود: چشمان آنها بر روی ما بسته است، ابوبکر بسیار غمگین بود، پس رسول خدا جبه او گفت: نترس که خداوند با ما است. [۸۵۸]
و عاصمى مکى مىنویسد: مشرکان آن حضرت را دنبال کردند، تا این که به در غار رسیدند، قیافه شناس گفت: به خدا سوگند، کسی که شما به دنبال او هستید، از این غار نگذشته است، در این هنگام ابوبکر ترسید، پس رسول خدا جبه او گفت: نترس که خداوند با ما است. [۸۵٩]
و ابن عساکر، سیوطى و متقى هندى مىنویسند: از ابن عباس نقل شده است که: کسانی که رسول خدا و ابوبکر را دنبال میکردند، از کوه بالا رفتند، چیزی نمانده بود که وارد غار شوند، ابوبکر گفت: رسیدند، رسول خدا جفرمود: ای ابوبکر! نترس که خداوند با ما است [۸۶۰].
[۸۵۸] در سند این روایت «کلبی» وجود دارد که نه تنها کذاب و جعال و رافضی است بلکه، ابوعمرو در مورد او میگوید: «اشهد ان كلبی كافر» و علاوه بر آن در سندش ابو صالح (باذام الکوفی، صاحب الکلبی) وجود دارد که او نیز کذاب است. [۸۵٩] بیسند است. [۸۶۰] در این روایت نیز «ابوبکر الهذلی» وجود دارد که، ضعیف الحدیث است و بعضی او را ترک کرده و تکذیب نمودهاند.