اگر مشرکین زیر پایشان را نگاه کنند، ما را خواهند دید:
و هنگامى که مشرکین به بالاى غار رفتند، بازهم ابوبکر ترسید که مبادا زیر پایشان را نگاه کرده و آنان را ببینند. بخارى در صحیح خود مىنویسد: از ابوبکر نقل شده است که من به رسول خدا در آن زمان که در غار بودم گفتم: اگر یکی از آنها زیر پاهایش را نگاه کند، ما را خواهد دید، آن حضرت فرمود: چه خیال میکنی در باره دو نفری که نفر سوم آنها خدا است.
این روایت نشان مىدهد که رسول خدا فقط به گفتن جمله ﴿لَا تَحۡزَنۡ إِنَّ ٱللَّهَ مَعَنَاۖ﴾اکتفا نکرده است؛ بلکه با جملات گوناگون سعى در تسکین خاطر او داشته است؛ چنانچه طبرى در تفسیرش جملات دیگرى را نیز به آن مىافزاید: در هنگام که رسول خدا به همراهش گفت: نترس. و این بدان جهت بود که ابوبکر ترسیده بود، تعقیب کنندگان جای آن را پیدا کنند؛ پس ابوبکر ناشکیبائی کرد، رسول خدا جفرمود: نترس که خداوند با ما است، او یاور ما است؛ پس مشرکان جای ما را پیدا نمیکنند و دستشان به ما نخواهد رسید [۸۶۲].
این جملات به هر غمگینى گفته مىشد؛ آنهم از زبان پیامبر خدا، حزنش پایان مىیافت و قلبش آرام مىگرفت؛ اما چرا حزن و اندوه ابوبکر پایانى نداشت؟
[۸۶۲] بیسند