جمعی از علمای شیعه او را میستایند و موثق میدانند!
أ. دکتر سید حسین محمّد جعفرى مینویسد: «فقیه بزرگ و محدّث گرانقدر دیگر زمان، الزهرى یار نزدیک و ستایشگر زین العابدین÷ بود. زهرى، نام پرافتخار زین العابدین÷ (زینت پرهیزگاران) را بخاطر عبادت فوق العاده زیاد آن حضرت بدو داد.» [۶۴۴]
ب. باقر شریف قرشی مینویسد: «زهرى محمد بن مسلم قرشى معروف به زهرى فقیه، یکى از پیشوایان برجسته و عالم حجاز و شام، از کسانى است که به امام÷اخلاص داشت و سخت علاقهمند بود، سخنان ارزشمندى را درباره امام÷گفته که بیانگر اوصاف آن حضرت و ارزشهاى والا و صفات برجستهاى است که در آن بزرگوار جمع بوده، از جمله مىگوید: الف- «هیچ فرد هاشمى را همچون على بن حسین ندیدم.».... یقینا زهرى این مطالب را بر زبان نیاورده مگر پس از ارتباط زیاد با امام÷و معرفت کامل به اوصاف آن حضرت و آشنایى با خلق و خوى والا و صفات برجسته امام، و شیفتگى وى تا بدان جا رسیده بود که هر وقت به یاد امام مىافتاد گریه مىکرد و مىگفت: زین العابدین.» [۶۴۵]
پ. تستری مینویسد: «محمد بن شهاب الزهري قال: عده الشيخ في رجاله في أصحاب علي بن الحسين÷قائلا: «عدو» واحتمل بعضهم اتحاده مع «محمد بن مسلم الزهري» الآتي. أقول: بل هو مقطوع، فيأتي في الآتي التعبير عنه بابن شهاب وان كان شهاب جد جده. ثم لو كان الشيخ قال فيه: «عامي» كان صحيحا، وأما قوله: «عدو» فليس بحسن، وكيف! والأخبار بمحبته للسجاد÷متواترة.» [۶۴۶]
ج. ابراهیم عاملی مینویسد: «- زهرى- محمد بن مسلم بن عبد اللّه از قبیلهى بنى زهره بن کلاب و از اهل مدینه است او از تابعین است که ده نفر از اصحاب پیغمبر را دیده و از آنها استفاده نموده است و نزد علماى حدیث گفتارش معتبر است و مشهور. عدّهى زیاد از پیشوایان این فن از او نقل حدیث کردهاند و او از حضرت زین العابدین حدیث نقل کرده است در کتابهاى رجال و هدیة الاحباب مرحوم قمّى وفات او را در سال یک صد و بیست و چهار هجرى نوشتهاند» [۶۴٧]
ح. دکتر احمد مهدوى دامغانى مینویسد: «از سخنى که از جناب محمّد بن مسلم بن شهاب زهرى نقل شده که او گفته است: «ما خططت سوداء في بيضاء إلّا نسب قومي»(ص ۱۱ طبقات خلیفة ابن خیاط عصفرى) چنین فهمیده مىشود که آن فقیه بزرگوار که علاوه بر آنکه نزد عامّه از شهرت و مقبولیت بسیار معتبر و موثّقى برخوردار است، و درباره او گفته شده است که «انّه حفظ علم فقهاء السبعة، ولقي عشرة من الصحابة» (ص ۱۴٧ هدیة الأحباب) خاصّة هم به مناسبت آنکه او سعادت مصاحبت و مجالست با حضرت سجّاد صلوات اللّه علیه را دارا بود، و از آن حضرت نیز روایت کرده است باو حسن ظن دارند در تفسیر و حدیث و فقه کتاب و رسالهاى تدوین و تألیف نفرموده، ولى در انساب قوم خویش رسالهاى تدوین کرده بوده است.
از «لیث بن سعد» محدّث و فقیه بزرگ معاصر زهرى روایت شده که گفت: «ما رأيت عالما قطّ أجمع من ابن شهاب، ولا أكثر علما منه، ولو سمعت ابن شهاب يحدّث في الترغيب لقلت لا يحسن إلّا هذا، وإن حدّث عن الأنبياء وأهل الكتاب لقلت لا يحسن إلّا هذا، وإن حدّث عن العرب وأنسابها قلت لا يحسن إلّا هذا، وإن حدّث عن القرآن والسنّة كان حديثه بوعي جامع»(حلیة الأولیاء ۳۶۱/ ۳).
و تنها زهرى در میان فقهاء و محدّثان نیست که «نسّابه» بوده، بلکه بسیارى از محدّثان و فقهاء جلیل القدر آن زمان چون سعید بن المسیب، و قتادة ابن دعامه و دیگران نیز بر علم نسب واقف بودهاند.» [۶۴۸]
خ. بحرانی از قول کاشانی مینویسد: «قال المحدث الكاشاني في كتاب الوافي بعد نقل حديث الزهري: بيان محمد ابن مسلم بن شهاب الزهري راوي هذا الحديث وإن كان خصيصا بعلي بن الحسين (عليهما السلام) وكان له ميل ومحبة إلا أنه لما كان من العامة وفقهائهم أجمل عليه السلام معه في الكلام ولم يذكر له صيام السنة و...» [۶۴٩]
د. ابن داوود نیز او را در قسمت اول کتابش که مربوط به ممدوحین است، آورده و نوشته است: «مسلم بن شهاب الزهري أحد أئمة الحديث ين (جخ) يكنى أبا بكر.» [۶۵۰]
چنانکه ملاحظه میکنید در متن کتاب به جای محمد بن مسلم بن شهاب زهری؛ مسلم بن شهاب زهری آمده که در پاورقی توسط محقق تصحیح شده است که (محمد بن شهاب الزهری لا مسلم) و قرینهای که این را تایید میکند این است که ابن داوود کنیه وی را ابا بکر میداند و کنیۀ امام زهری ابا بکر بوده است. و همچنین رجوع کنید به نقد الرجال تفرشی ج۴ ص۲۳۰ که وی در شرح حال امام زهری این قول ابن داوود را آورده است.
ذ: شیخ نوری طبرسی مینویسد: «وأعلم أنّ هذا الطريق هو طريقه إلى الزهري فيما رواه عنه÷في وجوه الصوم وهو خبر طويل، وأخرجه ثقة الإسلام في الكافي: عن علي، عن أبيه، عن القاسم. إلى آخره، وعليّ في تفسيره: عن القاسم. إلى آخره، والشيخ في التهذيب بإسناده عن الكليني، والصدوق في الفقيه، والخصال، والمقنع، والشيخ المفيد في المقنعة، فيكون الخبر مقبولا بعد تلقّيه هؤلاء المشايخ بالقبول، والظاهر انحصار الطريق إليه، وإلّا لأشار إليه أحدهم فيكشف عن وثاقة رجاله ولو بالمعنى الأعمّ» [۶۵۱]
ذ: کلینی و شیخ صدوق و حر عاملی و علی بن ابراهیم قمی و ابن قولویه و طبرسی در کتاب خود از امام زُهری روایت نقل کردهاند و اینان کسانی هستند که به تمام روایات کتاب خودشان معتقد بوده و تمام آن را صحیح میدانستهاند [۶۵۲]، در نتیجه باید به امام زُهری نیز اعتماد داشته باشند، خصوصاً ابن قولویه و علی بن ابراهیم قمی که گفتهاند فقط از موثقین روایت نقل کردهایم و صدوق که اسناد کتاب «من لایحضره الفقیه» خودش را حجتی بین خود و خدای خودش قرار داده است، که کمی جلوتر دربارهاش توضیح خواهیم داد.
[۶۴۴] تشیع در مسیر تاریخ ص۲۸٧، دکتر سید حسین محمّد جعفرى، مترجم: سید محمد تقى آیت اللهى؛ تهران،ط۱۱ [۶۴۵] تحلیلى از زندگانى امام سجاد÷(ترجمه) ج۱ ۱٩۱- ۱٩۳، باقر شریف قرشی، مترجم: محمدرضا عطائى _ مشهد [۶۴۶] قاموس الرجال ج٩ ص ۳۲٩، شیخ محمد تقی تستری _ قم [۶۴٧] تفسیر عاملی، مقدمه، ص: ۵۰، ابراهیم عاملی؛ انتشارات صدوق _تهران [۶۴۸] المجدی فی أنساب الطالبیین، مقدمۀ محقق (به زبان فارسی) ص ۸٧ – ۸۸، ابن صوفى نسابه (م۴۶۶ق)، محقق: مهدوی دامغانی، مكتبة مرعشی _قم، ط۲ [۶۴٩] حدائق الناظره، محقق بحرانی ج۱۳ ص ٧ _ قم [۶۵۰] رجال ابن داوود ص۱۸۸ رقم ۱۵۶۰، محقق: السید محمد صادق آل بحر العلوم _قم [۶۵۱] مستدرک الوسائل، الخاتمة ج۴، ص: ۳۰۰ رقم۱۲۴... وی در این بخش (شرح مشيخة کتاب من لا یحضره الفقیه) فقط نام راویانی که ثقه میداند، را آورده است. [۶۵۲] به جز طبرسی که گفته است: تمام روایات این کتاب (منظور الاحتجاج) صحیح است الا روایاتی که از امام حسن عسکری نقل کردهام.