در ادبیات ما، یار غار، نماد رفیق وفادار است!
در ادبیات و در فرهنگ ما، هر گاه بخواهیم شخصی را به اعلا درجۀ دوستی توصیف کنیم و بستاییم او را با اصطلاح «یار غار» ستوده و وصف میکنیم؛ در اشعار و در نثرها و حتی در صحبتهای محاوره ای ما این امر، ملموس و مشهود و مشهور است، مثلاً بارها شده که گفتهایم: فلانی بهترین دوست من و چون یار غار من است؛ یا گفتهاند: فلانی چون یار غار فلانی است. به طور مثال، مؤلفان کتاب «تاریخ اَلفی» که این کتاب را در قرن ۱۰ به زبان فارسی نوشتهاند، مینویسند: «چون این خبر به ارجوان خادم که مربّى الحاکم باللّه و یار غار و جلیس و انیس او بود، رسید...» [۱۰۳۱]
محمد رضا والی زاده مینویسد: «ظل السلطان... در ورود به اصفهان حسینقلى خان ایلخانى را که دوست بسیار صمیم و یار غار او بود، از طرف خود.. تعیین کرد.» [۱۰۳۲]
عین السلطنةمینویسد: «حاکم آنجا هژیز السلطان، یار غار اکرم نظام بود» [۱۰۳۳]
یا در اشعار نیز میخوانیم:
مولوی:
«تو را ای دوست چون من یار غارم
سری در غار کن کاین غار چونست»
اوحدی مراغه ای از «یار غار» به عنوان عنصری جدا نشدنی یاد کرده و میسراید:
«ای غم عشقِ تو یار غار ما
جز غمت خود کس نزیبد یار ما»
خاقانی میسراید:
«تا مرا عشق یار غار افتاد
پای من در دهان مار افتاد»
یا گوید:
«من نبودم بیدل و یار این چنین
هم دلی هم یار غاری داشتم»
حتی «خمینی» در سرودهای با عنوان «جلوۀ جمال» میسراید:
«کوتاه سخن که یار آمد
با گیسوی مُشکبار آمد
بگشود در و نقاب برداشت
بیپرده نگر، نگار آمد
او بود و کسی نبود با او
یکتای و غریب وار آمد
بنشست و ببست در ز اغیار
گویی پی یار غار آمد
من محو جمال بیمثالش
او جلوهگر از کنار آمد»
[۱۰۳۴]
و امثال این، در اشعار سعدی و عطار و نظامی و سنایی و نعمت الله ولی و انوری و مولانا و سلمان ساوجی و فیض و عراقی و سیف فرغانی و ابن یمین و کمال اسماعیل و مقامات حمیدی و حتی حسن زاده آملی و دیگران، بسیار زیاد است.
فتح الله مجتبائی در توضیح بیت زیر از ناصر خسرو، مینویسد:
بیت:
«غار جهان گر چه تنگ و تار شده است
عقل بسنده است یار غار مرا»
فتح الله مجتبائی: «اشاره به غار ثور است که پیغمبر پس از گریختن از مکه، با ابى بکر بدان پناهنده شد تا از دست کسانى که در تعقیبش بودند در امان باشد. از اینجاست که ابى بکر «یارغار» خوانده شد، و این لفظ، از آن به بعد، بر هر دوستى که در شداید پایدار و وفادار بماند اطلاق مىشود» [۱۰۳۵]
سید جعفر شهیدی که از علمای مشهور شیعه میباشد در توضیح این سخن: «در حالت رخا یار غار و در شدائد مار غار بودند» مینویسد: «یار غار، در تداول، دوست مؤانس که پیوسته همدم کسى باشد. و این ترکیب مأخوذ است از آیه ۴۰ سوره توبه ﴿ثَانِيَ ٱثۡنَيۡنِ إِذۡ هُمَا فِي ٱلۡغَارِ﴾ و آن آیه بیان همراهى ابوبکر است با رسول اکرم جاز مکه بمدینه و پنهان شدن آن دو در غار ثور.» [۱۰۳۶]
دکتر معین مینویسد: «(یار غار «,,» (ر) (امر.) ۱- لقب ابوبکر که هنگام هجرت پیامبر جاز مکه به مدینه همراه آن حضرت در غار رفت. ۲- مجازا: دوستی که انسان را در سختی تنها نمیگذارد)» [۱۰۳٧]
علامه علی اکبر دهخدا در «امثال و حکم» ذیل «یار غار» مینویسد: «دوستی یکدل. وتعبیر مأخوذ از خبر اختفاء پیامبر صلوات الله علیه با ابی بکر در غار بشب هجرت از مکه باشد.» [۱۰۳۸]
نکته: در کتاب «لغت نامۀ دهخدا» تحریفی صورت گرفته است و مادۀ یار غار از چاپ دورۀ جدیدش حذف شده است، علامه دهخدا در ذیل «صاحب غار» مینویسد:
«صاحب غار. [حِ بِ] (اِخ) لقب ابوبکر بن ابی قحافه است:
مردم آن است که چون مرد ورا بیند
گوید ای کاش کم این صاحب غارستی
ناصر خسرو»
[۱۰۳٩]
علامه دهخدا، سپس مینویسد: «و رجوع به یار غار شود» [۱۰۴۰]اما زمانی که رجوع میکنیم، میبینیم که اثری از مادۀ یار غار نیست!!
به هر حال اینچنین است تصویر یار غار در اذهان مردم ما ولی در ذهن بیمار شیعۀ صفوی، یار غار مظهر بدی و زشتی و عدم ایمان است و واقعاً که چه تضاد تلخی!!!
[۱۰۳۱] تاریخ الفی، ج۳، ص: ۱٩۸٩ – ۱٩٩۰، مولفان: قاضى احمد تتوى، آصف خان قزوینى؛ انتشارات علمى و فرهنگى _تهران [۱۰۳۲] تاریخ لرستان روزگار قاجار، ص: ۱٧۸، محمد رضا والیزاده معجزى؛ انتشارات حروفیه _تهران [۱۰۳۳] روزنامه خاطرات عین السلطنة، ج۸، ص: ۶۶۰٩؛ اساطیر _ تهران [۱۰۳۴] دیوان امام، سرودههای خمینی؛ ص:٩۵، مؤسسه نشر آثار خمینی، ط۶ [۱۰۳۵] تاریخ ادبیات ایران از فردوسى تا سعدى (فارسی)، (پاورقی) ج۱، ص: ۳۵٧، ادوارد براون، ترجمۀ فتح الله مجتبائی و غلام حسین صدری افشار _تهران،ط۴؛ تاریخ الادب فی ایران من الفردوسى الى السعدى (تعریب)، النص، ص: ۲٩۶، مترجم به عربی: ابراهیم امین الشواربى؛ مكتبة الثقافة _قاهره،ط۱ [۱۰۳۶] دره نادره تاریخ عصر نادرشاه، متن، ص: ٧۱۶، میرزا مهدیخان استرآبادى؛ تحقیق و تصحیح: سید جعفر شهیدی؛ انتشارات علمى و فرهنگى_تهران،ط۳ [۱۰۳٧] فرهنگ معین رقم ۳۵۸۱٧، ماده:یار غار [۱۰۳۸] امثال و حکم دهخدا ج۴ ص:۲۰۲٩ _ امیر کبیر، تهران [۱۰۳٩] لغت نامۀ دهخدا ج۱۰ ص۱۴٧٧۰؛ انتشارات دانشگاه تهران،ط۲؛ دورۀ جدید [۱۰۴۰] همان