قزوینی: ابوبکر توسط پیامبر به عنوان همراه انتخاب نشده بود
قزوینی مینویسد: «فخررازى در چهارمین مسألهاى که در ذیل آیه مطرح مىکند، در باره نحوه استفاده برترى و فضیلت ابوبکر از این آیه مىنویسد:
مسأله چهارم: این آیه به چند صورت بر فضیلت ابوبکر دلالت مىکند:
اول: رسول خدا جهنگامى که از ترس کشته شدن توسط کفار به طرف غار رفت، اگر از باطن ابوبکر باخبر نبود که او از مؤمنان حقیقى راستگو و راستین است، هرگز او را به همراه خود نمىبرد؛ زیرا اگر ظاهر ابوبکر با باطن ابوبکر تفاوت داشت، ترس آن را داشت که ابوبکر او را به دشمنانش نشان دهند و همچنین مىترسید که خود ابوبکر او را بکشد؛ اما وقتى رسول خدا او را در این زمان در کنار خود نگهداشته، ثابت مىکند که آن حضرت یقین داشته که باطن ابوبکر با ظاهر او یکسان بوده است.
دوم: بىتردید هجرت با اجازه خداوند صورت گرفته و در خدمت رسول خدا ججماعتى از افراد مخلص بوده است که از نظر نسب به رسول خدا نزدیکتر از ابوبکر بودهاند؛ پس اگر همراهى ابوبکر در چنین موقعیت سخت و ترسناکى به دستور خداوند نبوده است، نباید رسول خدا او را به همراه خود مىبرد؛ بنابراین دادن چنین شرافتى به ابوبکر از جانب خداوند، دلالت بر مقام بلند ابوبکر در دین است.» انتهای سخن فخر رازی قزوینی: «اثبات این دو ادعاى فخررازی، در گرو اثبات مقدماتى است که به نظر مىرسد هیچ یک از آنها تمام نباشد؛
اولاً: باید ثابت شود همراه رسول خدا جدر غار، ابوبکر بوده نه شخص دیگری. روشن است که از خود آیه قرآن کریم چنین مطلبى هرگز ثابت نمىشود؛ چرا که در آیه غار، هیچ اسمى از ابوبکر برده نشده و صرفا سخن از همراهى است که با رسول خدا در غار بوده است؛ اما این که آن همراه چه کسى است، باید به کمک روایات موجود در منابع تاریخى و روائى ثابت شود که آنهم با مشکلاتى مواجه است که ما به صورت مختصر بعد از نقل اصل روایات در منابع اهل سنت به آنها اشاره خواهیم کرد. محمد بن اسماعیل بخارى مىنویسد: انس از ابوبکر نقل کرده است که گفت: هنگامى در غار بودم، به رسول خدا جگفتم: اگر یکى از آنها (کفار قریش) زیر پاهاى خود را نگاه کند، ما را خواهد دید، آن حضرت فرمود: چرا نگرانى در باره دو نفرى که سومى آن دو، خداوند است.
این روایات ثابت مىکند که ابوبکر به همراه رسول خدا در غار بوده است. صرف نظر از مشکلاتى که در سند آن و به ویژه در انس بن مالک که با امیر مؤمنان÷میانه خوشى نداشته [۳۶۴]وجود دارد، این روایت با روایت دیگرى که بخارى در صحیح خود از عائشه نقل کرده است، در تعارض است:
بخارى در صحیح خود به نقل از عائشه مىنویسد که وى تصریح کرده است که هیچ آیهاى در قرآن کریم در باره خاندان وى نازل نشده.....
جواب:
تا اینجا هیچ چیز جدیدی نگفته است و بحمد الله هر چه شبهه در مورد یار غار بودن حضرت صدیق بود قبل از این جواب داده شد، خصوصاً شبههای که شیعه عَلَم کرده و میگوید: «عائشه تصریح کرده که هیچ آیهای در باره خاندان ما نازل نشده» که قبل از این مفصلاً به آن جواب داده شد.
اما دقت کردید که وی چه متناقض سخن میگوید؟ نام مقاله را اینگونه انتخاب میکند: «ابوبکر همراهی همیشه محزون» و الان میگوید: «باید ثابت شود که ابوبکر یار غار بوده نه کس دیگری»!!!
نکتۀ جالب: قزوینی در این مقاله بسیار تلاش کرده که یار غار بودن حضرت صدیق اکبرسرا نفی کند ولی جالب اینجاست که او جانشینی برای حضرت صدیق معرفی نکرده!! یعنی وقتی میگوید ابوبکر یار غار نیست، مانند «نجاح» نمیگوید که یار غار «ابن اریقط» بوده است؛ و مطمئناً قزوینی نیز تئوری نجاح را بسیار احمقانه دانسته که نخواسته راه نجاح را برود!
قزوینی بعد از این شبهه که قبلاً جوابش گذشت، شبهۀ دیگری را میآورد با عنوان: «ابوبکر قبل از رسول خدا، به قبا رسیده بود» که به این شبهه نیز مفصلاً جواب گفتیم. و همچنین شبههای با عنوان: «رسول خدا به تنهایی هجرت کرده است» که به این شبهۀ ناپخته نیز جواب گفتیم و همچنین به ماجرای «خیمۀ ام معبد» اشاره کرده و حضور ابوبکر صدیق را منکر شده که به این شبهه نیز قبلاً پاسخ گفتیم، پس با این وجود ثابت کردهایم که حضرت صدیق اکبر همراه رسول خدا جدر این سفر بوده است، گذشته از آنکه ائمۀ شیعه یار غار بودن ابوبکر را قبول داشتهاند و شیعه باید حواسش باشد که انکار قول معصوم! مساوی است با کفر و جناب قزوینی که یار غار بودن ابوبکر را قبول ندارد به صورت مستقیم قول ائمۀ خود را رد میکند و نمیداند که این کارش چه پیامدی دارد!
[۳۶۴] در این مورد، در بحثهای آتی سخن خواهیم گفت.