کیفیت معیت در آیۀ غار
قزوینی اعتراف میکند [٩۴۵]که ﴿إِنَّ ٱللَّهَ مَعَنَاۖ﴾دلالت بر فضیلت حضرت ابوبکر صدیق دارد، اما میخواهد بگوید «حضرت علی هم مشمول معیت خداوند است پس نمیتواند قید ﴿إِنَّ ٱللَّهَ مَعَنَاۖ﴾بر افضیلت گواه باشد!»
جواب به وی از چند جهت است.
ابتدا اینکه: زمانی که به فضیلت بودن قید ﴿إِنَّ ٱللَّهَ مَعَنَاۖ﴾اعتراف کردید، خواه ناخواه باید اعتراف کنید که حضرت صدیق از محسنین و متقین و صابرین است، چرا که خداوند با رحمت خود همراه کسانی است که محسن و متقی و صابر باشند.
﴿إِنَّ ٱللَّهَ مَعَ ٱلَّذِينَ ٱتَّقَواْ وَّٱلَّذِينَ هُم مُّحۡسِنُونَ ١٢٨﴾[النحل: ۱۲۸] «در حقیقتخدا با کسانى است که پروا داشتهاند و [با] کسانى [است] که آنها نیکوکارند»
﴿أَنَّ ٱللَّهَ مَعَ ٱلۡمُتَّقِينَ ١٩٤﴾«خدا همراه تقواپیشگان است»
﴿وَأَنَّ ٱللَّهَ مَعَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ ١٩﴾[الأنفاق: ۱٩]. «خدا همراه مومنان است»
﴿إِنَّ ٱللَّهَ مَعَ ٱلصَّٰبِرِينَ ١٥٣﴾[البقرة: ۱۵۳]. «همانا خدا با صابرین است»
دوم اینکه: معیتی که ابوبکر صدیق با نبی اکرم جدر آن جمع بسته شده است از معیتی که در دیگر آیات آمده است (آیاتی که ذکر شد)، بالجمله برتر و بالاتر است، چرا که آن معیت همه با شرطی همراه است اما معیتی که در بعضی آیات در مورد ملائکه و بعضی انبیاء و در آیۀ غار وارد شده، مشروط نیست؛ به این دو آیه دقت کنید:
﴿۞وَلَقَدۡ أَخَذَ ٱللَّهُ مِيثَٰقَ بَنِيٓ إِسۡرَٰٓءِيلَ وَبَعَثۡنَا مِنۡهُمُ ٱثۡنَيۡ عَشَرَ نَقِيبٗاۖ وَقَالَ ٱللَّهُ إِنِّي مَعَكُمۡۖ لَئِنۡ أَقَمۡتُمُ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتَيۡتُمُ ٱلزَّكَوٰةَ وَءَامَنتُم بِرُسُلِي وَعَزَّرۡتُمُوهُمۡ وَأَقۡرَضۡتُمُ ٱللَّهَ قَرۡضًا حَسَنٗا لَّأُكَفِّرَنَّ عَنكُمۡ سَئَِّاتِكُمۡ وَلَأُدۡخِلَنَّكُمۡ جَنَّٰتٖ تَجۡرِي مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُۚ فَمَن كَفَرَ بَعۡدَ ذَٰلِكَ مِنكُمۡ فَقَدۡ ضَلَّ سَوَآءَ ٱلسَّبِيلِ ١٢﴾[المائدة: ۱۲].
«در حقیقتخدا از فرزندان اسرائیل پیمان گرفت و از آنان دوازده سرکرده برانگیختیم و خدا فرمود من با شما هستم اگر نماز برپا دارید و زکات بدهید و به فرستادگانم ایمان بیاورید و یاریشان کنید و وام نیکویى به خدا بدهید قطعا گناهانتان را از شما مىزدایم و شما را به باغهایى که از زیر [درختان] آن نهرها روان است در مىآورم پس هر کس از شما بعد از این کفر ورزد در حقیقت از راه راست گمراه شده است»
این معیت مشروط است و این وعده مربوط به قومی است که خیلی از آنها مویّد معیت خدا همراه با الطاف او شدند و بعضی از همین قوم از الطاف محروم شدند؛ حال آیۀ دوم:
﴿إِذۡ يُوحِي رَبُّكَ إِلَى ٱلۡمَلَٰٓئِكَةِ أَنِّي مَعَكُمۡ فَثَبِّتُواْ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْۚ...﴾[الأنفال: ۱۲] «هنگامى که پروردگارت به فرشتگان وحى مىکرد که من با شما هستم پس کسانى را که ایمان آوردهاند ثابتقدم بدارید..»
این معیت خداوند با ملائکه مشروط نیست و این به خاطر مقام والای آنان است، همینطور است وضعیت بعضی از انبیاء الهی، چنانکه خداوند در مورد حضرت موسی و هارون میفرماید:
﴿قَالَ لَا تَخَافَآۖ إِنَّنِي مَعَكُمَآ أَسۡمَعُ وَأَرَىٰ ٤٦﴾[طه: ۴۶]. «فرمود مترسید من همراه شمایم مىشنوم و مىبینم.»
و همینطور است معیت خداوند در آیۀ ۴۰ توبه: آنجا که از قول نبی رحمت جآمده است: ﴿إِذۡ يَقُولُ لِصَٰحِبِهِۦ لَا تَحۡزَنۡ إِنَّ ٱللَّهَ مَعَنَاۖ﴾و میبینیم که در این آیه نیز، معیت مشروط نیست و این معیت فقط در مورد ملائکه و انبیاء الهی آمده است و در مورد هیچ کدام از اصحاب انبیاء الهی وارد نشده الا یک مورد، آن هم در مورد حضرت ابوبکر صدیقسکه این خود به جز اینکه ثابت میکند ابوبکر صدیق افضل اصحاب نبی اکرمجاست، ثابت میکند که از اصحاب دیگر انبیاء نیز افضل است، چرا که حضرت موسی÷، زمانی که اصحابش به وی گفتند: «الان گرفتار فرعون میشویم» حضرت موسی فرمود: «خیر، (خداوند من همراه من است)» و یاران خود را با خود جمع نبست.
آیه: ﴿فَلَمَّا تَرَٰٓءَا ٱلۡجَمۡعَانِ قَالَ أَصۡحَٰبُ مُوسَىٰٓ إِنَّا لَمُدۡرَكُونَ ٦١ قَالَ كَلَّآۖ إِنَّ مَعِيَ رَبِّي سَيَهۡدِينِ ٦٢﴾[الشعراء: ۶۱-۶۲] «چون دو گروه همدیگر را دیدند یاران موسى گفتند ما قطعاً گرفتار خواهیم شد* گفت چنین نیست زیرا پروردگارم با من است و به زودى مرا راهنمایى خواهد کرد»
دکتر عبدالکریم زیدان، ضمن اشاره به معیتی که در این آیه آمده، میفرماید: «این معیت که در ﴿إِنَّ ٱللَّهَ مَعَنَاۖ﴾به آن اشاره شده، والاتر و ارزشمندتر از آن معیتی است که خدواند، در مورد پرهیزکاران و نیکوکاران، فرموده است: ﴿إِنَّ ٱللَّهَ مَعَ ٱلَّذِينَ ٱتَّقَواْ وَّٱلَّذِينَ هُم مُّحۡسِنُونَ ١٢٨﴾یعنی: «بیگمان خداوند، همراه تقواپیشگان و نیکوکاران است.».. معیتی که در ﴿إِنَّ ٱللَّهَ مَعَنَاۖ﴾به آن اشاره شده، عبارت است از نصرت، رحمت و مدد الهی که تنها رسولخدا جو یارش ابوبکر صدیقس، به آن مختص گردیدهاند. معیتی که در آیهی ﴿إِنَّ ٱللَّهَ مَعَ ٱلَّذِينَ ٱتَّقَواْ وَّٱلَّذِينَ هُم مُّحۡسِنُونَ ١٢٨﴾به آن اشاره شده، مقید به شرایطی چون تقوا پیشگی و نیکوکاری میباشد؛ اما معیتی که خدای متعال، بهرۀ پیامبر اکرم جو یارش نمود، نوعی از همراهی الهی بود که صرفاً مخصوص این دو بزرگوار بود و در قالب نشانههای خارق العاده و فراتر از حد تصور نمودار گشت». [٩۴۶]
سوم اینکه: خداوند به حضرت موسی و هارون میفرماید: ﴿لَا تَخَافَآۖ إِنَّنِي مَعَكُمَآ أَسۡمَعُ وَأَرَىٰ ٤٦﴾[طه: ۴۶] و لازم است که این معیت برتر از آن معیتی باشد که مربوط به محسنین یا متقین یا صابرین است چرا که حضرت موسی و هارون علیهم السلام هر سه صفت را داشتند و حتماً مویّد به معیت الهی که مخصوص متقین و محسنین و صابرین است، بودند و آنها چون نبی بودند میبایست این را میدانستند، پس این معیتی که در آیه (طه: ۴۶) آمده، برتر و بالاتر است و این تائید و معیت برتر و افضل است؛ چنانکه اگر شخص صالح و صابر و متقی نزد حاکم برود، خدا با او نیز هست و در تمام این مدت که این صفات را داشته خدا نیز با او بوده است، اما ممکن است همین شخص صابر و متقی و محسن به دست این حاکم کشته شود، شکنجه شود و.... که در تاریخ امثالش زیاد است؛ اما زمانی که خداوند اشخاص خاصی را مصداق قرار داده و در شرایطی به آنان وعدۀ همراهی و معیت داده است، شکست نخوردهاند، چنانکه حضرت موسی÷، در نهایت از چنگ فرعون آزاد شد و به جایی که میخواست رسید؛ و نبی اکرم جنیز شکست نخورد و در نهایت اسلام را گسترش داد و اهل مکه و دیگر اعراب فوج فوج وارد اسلام شدند: ﴿وَرَأَيۡتَ ٱلنَّاسَ يَدۡخُلُونَ فِي دِينِ ٱللَّهِ أَفۡوَاجٗا ٢﴾[النصر: ۲] [٩۴٧]پس از این نکته واضح میگردد که این معیت، برتر از معیتی است که مربوط به متقین و صابرین و محسنین است و لازم است که ابوبکر صدیق برتر از یک شخص متقی و صابر و محسن باشد.
آلوسی میفرماید: «إن الله معنا أی بالعصمة والمعونة فهی معیة مخصوصة وإلا فهو تعالی مع كل واحدٍ من خلقه» [٩۴۸]
یعنی: «ان الله معنا؛ یعنی: ما را حفظ و کمک میکند و این معیتی ویژه است؛ وگرنه خداوند متعال با همه مخلوقات خویش است.»
در این باره در آینده بیشتر سخن خواهیم گفت.
[٩۴۵] آنجا که میگوید: «اگر خداوند در هردو مکان و با هردو گروه بوده، چه دلیلى وجود دارد که فضیلت بودن در غار را برتر از فضیلت بودن در زیر کساء بدانیم؟» [٩۴۶] المستفاد من قصص القرآن (عربی) ج۲ ص۱۰۰، عبدالکریم زیدان، مؤسسه رسالة، ط۱، ۱۴۱۸هـ/۱٩٩٧م. [٩۴٧] و مردم را میبینی که دسته دسته و گروه گروه داخل دین خدا میشوند [٩۴۸] روح المعانی، ج ۶، ص ۱۴۱