نکتهای زیبا در آیات قرآن که تمام تئوری شیعه را نابود میکند
در داستان حضرت موسی÷، نکات ظریفی وجود دارد که تئوری آخوندان شیعه را بر باد میدهد؛ ابتدا آیاتی که در این باب است را بخوانید:
﴿قَالَا رَبَّنَآ إِنَّنَا نَخَافُ أَن يَفۡرُطَ عَلَيۡنَآ أَوۡ أَن يَطۡغَىٰ ٤٥ قَالَ لَا تَخَافَآۖ إِنَّنِي مَعَكُمَآ أَسۡمَعُ وَأَرَىٰ ٤٦﴾[طه: ۴۵-۴۶].
«آن دو (موسی و هارون) گفتند: پروردگارا ما مىترسیم که [فرعون] آسیبى به ما برساند یا آنکه سرکشى کند* فرمود مترسید من همراه شمایم مىشنوم و مىبینم.»
و در سورۀ شعراء آمده است:
﴿قَالَ رَبِّ إِنِّيٓ أَخَافُ أَن يُكَذِّبُونِ ١٢ وَيَضِيقُ صَدۡرِي وَلَا يَنطَلِقُ لِسَانِي فَأَرۡسِلۡ إِلَىٰ هَٰرُونَ ١٣ وَلَهُمۡ عَلَيَّ ذَنۢبٞ فَأَخَافُ أَن يَقۡتُلُونِ ١٤ قَالَ كَلَّاۖ فَٱذۡهَبَا بَِٔايَٰتِنَآۖ إِنَّا مَعَكُم مُّسۡتَمِعُونَ ١٥﴾[الشعراء: ۱۲-۱۵].
«(موسی) گفت پروردگارا مىترسم مرا تکذیب کنند*و سینهام تنگ مىگردد و زبانم باز نمىشود پس به سوى هارون بفرست*و آنان بر [گردن] من خونى دارند و مىترسم مرا بکشند*فرمود نه چنین نیست نشانههاى ما را [براى آنان] ببرید که ما با شما شنوندهایم.»
در این دو آیه دو عنصر وجود دارد که همین دو عنصر با اندک تفاوتی در آیۀ غار نیز موجود است.
۱- در این دو آیه صریحاً از ترسیدن حضرت موسی و هارون سخن رفته و آن دو فرمودهاند که «إِنَّنَا نَخَافُ»یا «إِنِّي أَخَافُ»؛ در آیۀ غار به حزن ابوبکر صدیقستصریح نشده بلکه به حزنی که ممکن است رخ داده باشد و ممکن است رخ نداده باشد اشاره شده و آمده است: «لَا تَحْزَنْ»
۲- در داستان حضرت موسی÷، خداوند برای تسکین دو فرستادۀ خود به آنان میفرماید: «إِنَّنِي مَعَكُمَا»یا «إِنَّا مَعَكُم»و خلاف نیست که این سخن به خاطر دلداری دادن آن دو فرستادۀ خدا و ارمغان نصرت الهی، بیان شده است؛ و در آیۀ غار نیز همین عنصر را داریم که حضرت خیر البشر خطاب به یارش میفرماید: ﴿إِنَّ ٱللَّهَ مَعَنَاۖ﴾و چنانکه دیدیم، معیت در برابر ترس حضرت موسی و هارون نیز لحاظ شده بود و همین معیت دربارۀ ابوبکر صدیق نیز لحاظ شده است؛ حال چه فرق و تفاوتی بین این دو آیه و این حزن و خوف و این معیت و تائید وجود دارد که شیعیان، حزن موسی و هارون را گناه و معصیت و منقصه نمیدانند ولی تا نوبت به ابوبکر صدیق میرسد، حزن ایشان مساوی است با ضعف ایمان و معصیت و سرپیچی؟؟؟
چه تفاوتی بین معیت خداوند در داستان حضرت موسی با معیت آیۀ غار وجود دارد که برای حضرت موسی میشود معیّت خاصّه ولی همان معیت برای ابوبکر میشود معیت عامّه؟؟؟ انصافاً میبینید که تعصب کار را به کجا میکشاند؟؟ چه فرقی بین این حزن و آن حزن و این معیت و آن معیت هست؟؟
حال ای خواهر و برادر شیعه ام آیا بهتر نیست که به جای تبعیت از آخوند و ملا؛ سخن خدا را تصدیق کرده و دست از تعصب جاهلی برداریم؟
خاطر از شوب غرض، خالی کن!
همت از صدق طلب، عالی کن!
از درون، زنگ تعصب بزدای!
بر خرد، راه تأمل بگشای!
[٩۸۵]
[٩۸۵] جامی