معیت برای رسول خدا خاصه بود ولی برای ابوبکر عامه!
در لابلای سخنان قزوینی تناقض عجیبی نهفته که باعث حیرت است، او قبلاً اعتراف کرده بود که معیت خدا با ابوبکر، معیت خاصه است منتهی میخواست آن را تاویل کند و بگوید که علی نیز از این فضیلت بر خوردار است و میگفت، این معیت باعث کاهش حزن ابوبکر نشد و.... خلاصه اینکه معیت خاصه را پذیرفت ولی اکنون مینویسد:
«و نیز معیتى که در آیه ﴿إِنَّ ٱللَّهَ مَعَنَاۖ﴾از آن سخن به میان آمده است، براى رسول خدا معیتى است خاص؛ اما براى ابوبکر معیت خاص نیست؛ بلکه مراد از آن همان معیت عمومى الهى که همواره و در همه جا با تمام مخلوقات وجود دارد که مىفرماید: ﴿وَهُوَ مَعَكُمۡ أَيۡنَ مَا كُنتُمۡۚ وَٱللَّهُ بِمَا تَعۡمَلُونَ بَصِيرٞ ٤﴾[الحديد: ۴].
این توجیه بسیار ناشیانه و به غایت مضحک است و ما از یک دیوانه چنین هذیانی را انتظار نداشتیم چه برسد به کسی که این همه ادعا دارد!
جناب، اگر شخصی از جانب خودش و دوستش بگوید: ما هردو گوشی نوکیا فلان مدلش را داریم، شما به چه اجازه ای به خود حق میدهید که بگوئید، گوشی نفر اولی چینی است و گوشی نفر دومی فنلاندی؟؟ چه قرینه ای دارید؟ شما را به خدا اگر این تفسیر به رای نیست، پس چیست؟؟
حال برای اینکه دل این بیماران تب کرده نشکند، هذیانشان را قبول میکنیم و میگوئیم: اگر فرض کنیم که منظور پیامبر این بوده که «ای ابوبکر نگران نباش، خدا با نصرت خود همراه من است! البته ای ابوبکر یادت باشد که خدا با تو و با کفار هم هست» اگر منظور پیامبر را چنین فرض کنیم، میتوانیم نتیجه بگیریم که ابوبکر صدیق به حال نبی اکرم جنگران بوده است. و پیامبر به او میگوید «به خاطر من نگران نباش چرا که خدا مرا حفظ میکند.» و اگر ابوبکر نگران خودش بود، از حکمت به دور است که پیامبر اکرم جبه ابوبکر که به خاطر جان خودش هراسان است بگوید: «ابوبکر نگران نباش که خدا مرا حفظ میکند!!!»
اگر ابوبکر به خاطر خودش نگران بود، لازم بود که پیامبر بگوید: «نگران نباش که خدا مواظب توست» نه اینکه بگوید: «برای جان خودت نگران مباش که خداوند مواظب من است!» مگر اینکه قبول کنید حزن ابوبکر به خاطر نبی اکرم بوده است که اگر قبول کنید، همان است که ما میخواهیم!
تعصب، کارشان را به جایی رسانده که نمیدانند، معیت تکوینی که مربوط به عموم است، نمیتواند موجب زائل شدن نگرانی شود که رسول رحمت بخواهند آن را متذکر شوند!
علامه برقعی/در تفسیر تابشی از قرآن خویش مینویسند: «مطلب دیگری که باید ذکر شود آن است که کلمة مَعَنا به معنی معیت تکوینی نیست بلکه به معنی معیت تأییدی است زیرا معیت تکوینی حق با همه کس است و اختصاص به رسول ومصاحبش ندارد، پس معنی مَعَنا این است که خدا با ما یعنی با من و تو عنایت دارد و من و تو را تأیید میکند، پس هر کس این آیه را قرائت کند از طرفی قرائت قرآن نموده و از طرفی تأیید خدا را برای ابوبکر ذکر نموده که این قرائت و تأیید برای قاری ثواب است. و مردم که تا قیامت این آیه را میخوانند تأیید و تمجید ابوبکر کردهاند و اگرچه آگاه از معنای آیه نباشند. به هر حال معنای معنا در این آیه این است که خدا با من و تو عنایت دارد و ما را یاری میکند مانند آیهای که خدا به حضرت موسی و هارون÷فرموده که: ﴿قَالَ لَا تَخَافَآۖ إِنَّنِي مَعَكُمَآ أَسۡمَعُ وَأَرَىٰ ٤٦﴾[طه: ۴۶]»
و شیخ الاسلام ابن تیمیه نیز میفرماید که در میان اصحاب، تنها برای ابوبکر صدیق، معیت خاصّه ثابت گشته است: «وَقَالَ طَائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْعِلْمِ كَأَبِي الْقَاسِمِ السُّهَيْلِيِّ وَغَيْرِهِ: هَذِهِ الْمَعِيَّةُ الْخَاصَّةُ لَمْ تَثْبُتْ لِغَيْرِ أَبِي بَكْرٍ.» [٩۵۱]«عدهای از اهل علم مانند ابوالقاسم سهیلی و غیر او گفتهاند: این با هم بودن و معیت خاص برای غیر ابوبکر ثابت نشده است.»
مکارم شیرازی مینویسد: «در آن موقع ترس و وحشت، یار و همسفر پیامبر را فرا گرفت و پیامبر او را دلدارى داد «و گفت: غم مخور خدا با ما است» ﴿إِذۡ يَقُولُ لِصَٰحِبِهِۦ لَا تَحۡزَنۡ إِنَّ ٱللَّهَ مَعَنَاۖ﴾» [٩۵۲]
حسین فاضلی مینویسد: «مراحل ابتدایى نجات پیامبر جبا امداد خداوند جامه عمل پوشید، او با پناه گرفتن در دل غار و کمک غیبى، توطئهها را خنثى کرد. رسول خدا در غار ثور کوچک ترین اضطرابى احساس نمىکرد، حتّى هم سفر خود را در لحظات حساس دلدارى مىداد» [٩۵۳]
حال باید از خصم جاهل خود بپرسیم که: «آیا رسول خدا با خاطر نشان کردن معیت عمومی ابوبکر را دلداری میداد؟ همان معیتی که کفار را نیز شامل میشود؟؟» واقعاً که مولانا راست گفته است:
چون غرض آمد هنر پوشیده شد
صد حجاب از دل به سوى دیده شد
[٩۵۱] منهاج السنة ج۸ ص۳۸۲، شیخ الاسلام ابن تیمیه_ جامعة الإمام محمد بن سعود الإسلامیة [٩۵۲] تفسیر نمونه، ج ٧، ص: ۴۲۰ [٩۵۳] ماهنامۀ سیاسی، اجتماعی، فرهنگی«شمیم یاس»، دی ۱۳۸۶، شماره ۵۸؛ص۵؛ عنوان مقاله: «امدادهاى غیبى در زندگى پیامبر اسلام «صلى الله علیه و آله»