آیا ممکن است خداوند وعدهای دهد و به آن عمل نکند؟
جواب صحیح این سؤال مساوی است با فرو پاشی مذهب تشیع که یکی از پایههایش بر عداوت با اصحاب پیامبر جنهاده شده است.
خداوند در آیات متعددی از اصحاب محمد جاعلام رضایت نموده و به آنان وعدۀ بهشت داده است، از جملۀ آن آیات:
۱- ﴿۞لَّقَدۡ رَضِيَ ٱللَّهُ عَنِ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ إِذۡ يُبَايِعُونَكَ تَحۡتَ ٱلشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِي قُلُوبِهِمۡ فَأَنزَلَ ٱلسَّكِينَةَ عَلَيۡهِمۡ وَأَثَٰبَهُمۡ فَتۡحٗا قَرِيبٗا ١٨﴾[الفتح: ۱۸]. به راستى خدا هنگامى که مؤمنان زیر آن درخت با تو بیعت مىکردند از آنان خشنود شد و آنچه در دلهایشان بود بازشناخت و بر آنان آرامش فرو فرستاد و پیروزى نزدیکى به آنها پاداش داد»
۲- ﴿ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَهَاجَرُواْ وَجَٰهَدُواْ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ بِأَمۡوَٰلِهِمۡ وَأَنفُسِهِمۡ أَعۡظَمُ دَرَجَةً عِندَ ٱللَّهِۚ وَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡفَآئِزُونَ ٢٠ يُبَشِّرُهُمۡ رَبُّهُم بِرَحۡمَةٖ مِّنۡهُ وَرِضۡوَٰنٖ وَجَنَّٰتٖ لَّهُمۡ فِيهَا نَعِيمٞ مُّقِيمٌ ٢١﴾[التوبة: ۲۰-۲۱]. کسانى که ایمان آورده و هجرت کرده و در راه خدا با مال و جانشان به جهاد پرداختهاند نزد خدا مقامى هر چه والاتر دارند و اینان همان رستگارانند * بشارت میدهد خدایشان آنها را به رحمتی از جانب خود و خشنودی و رضوان و باغها و آنها در آن نعمتها جاودان خواهند بود».
۳- ﴿لَٰكِنِ ٱلرَّسُولُ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ مَعَهُۥ جَٰهَدُواْ بِأَمۡوَٰلِهِمۡ وَأَنفُسِهِمۡۚ وَأُوْلَٰٓئِكَ لَهُمُ ٱلۡخَيۡرَٰتُۖ وَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ ٨٨ أَعَدَّ ٱللَّهُ لَهُمۡ جَنَّٰتٖ تَجۡرِي مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِينَ فِيهَاۚ ذَٰلِكَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِيمُ ٨٩﴾[التوبة: ۸۸-۸٩]. اما پیامبر و مومنانی که همراه اویند (صحابه) جهاد میکنند با مالها و جانهای خود و آنها بر ایشان نیکی هاست و این گروه رستگار و نجات یافتهاند * خداوند برای آنها جنّاتی که در زیر آنها رودها جاریست مهیا کرده و جاودان در آن میمانند آن پیروزی بس بزرگ است»
۴- ﴿وَٱلسَّٰبِقُونَ ٱلۡأَوَّلُونَ مِنَ ٱلۡمُهَٰجِرِينَ وَٱلۡأَنصَارِ وَٱلَّذِينَ ٱتَّبَعُوهُم بِإِحۡسَٰنٖ رَّضِيَ ٱللَّهُ عَنۡهُمۡ وَرَضُواْ عَنۡهُ وَأَعَدَّ لَهُمۡ جَنَّٰتٖ تَجۡرِي تَحۡتَهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِينَ فِيهَآ أَبَدٗاۚ ذَٰلِكَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِيمُ ١٠٠﴾[التوبة: ۱۰۰] و پیشی جستگان نخستین از مهاجران و انصار و کسانیکه پیروی کردند از مهاجرین و انصار به نیکوئی، خداوند از آنها خشنود شد، آنها نیز از خداوند خشنود شدند و «خداوند آماده ساخت برای آنها جنّاتی که از زیرش نهرها جاریست. جاودان در آن برای همیشه باشند و آن رستگاری بسیار بزرگ است».
۵- ﴿وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَهَاجَرُواْ وَجَٰهَدُواْ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ وَٱلَّذِينَ ءَاوَواْ وَّنَصَرُوٓاْ أُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ حَقّٗاۚ لَّهُم مَّغۡفِرَةٞ وَرِزۡقٞ كَرِيمٞ ٧٤﴾[الأنفال: ٧۴] بیگمان کسانیکه ایمان آوردند و مهاجرت کردند و در راه خدا جهاد نمودهاند و کسانیکه پناه و نصرت دادهاند، آنان مومنان حقیقی هستند و برای آنان آمرزش (گناهان و خطایا) و روزی شایسته (در آخرت) است».
اما آخوندهای شیعی که قرآن را دشمن عقاید خرافی خود میبینند، دست به بهانه تراشی و تأویل آیات زدهاند و هر آیهای از آیات که در مدح صحابه نازل شده است، به گونه ای توجیه کرده و ایراد گرفتهاند؛ اصولاً ایرادات آنان بر چند محور است.
۱- خداوند از اصحاب راضی شد، اما بعد از آنان ناراضی گشت.
۲- رضایت خداوند از آنان، مربوط به زمان خاصی بود.
۳- رضایت خداوند از آنان مشروط بر عمل به کارهای نیک و پرهیز از بدیها بود.
ما در کلام خدا، رضایت خداوند از اصحاب را میبینیم و میخوانیم که خداوند میفرماید: ﴿رَّضِيَ ٱللَّهُ عَنۡهُمۡ وَرَضُواْ عَنۡهُ﴾[التوبة: ۱۰۰] اما هیچ جای قرآن نفرموده که از اصحاب خشمگین شدم و مثلاً در مورد آنان نفرموده است: ﴿وَغَضِبَ ٱللَّهُ عَلَيۡهِ﴾حال ما در عجبیم که شیعیان از کجا فهمیدند که خداوند بعد از راضی شدن از اصحاب، سپس از آنان ناراضی شد و بر آنان خشم گرفت؟ و آیا آیهای هست که آیات اعلام رضایت را نسخ کند؟ اگر نیست و مستندات شما یک سری روایات راست یا دروغ تاریخی است؛ چگونه میتوانید وجدان خود را راضی کنید که روایات را بر کلام الله برتری دهید و کلام ثقیل قرآن را به کناری نهاده و به روایات بیوزن تاریخی اعتماد کنید؟؟!
ما در این بحث فقط یکی از آیاتی که در مدح یاران رسول خدا نازل شده است را توضیح خواهیم داد و خواهیم دید که سراسر این آیه علیه شیعه و مذهبش گواهی میدهد.
﴿مُّحَمَّدٞ رَّسُولُ ٱللَّهِۚ وَٱلَّذِينَ مَعَهُۥٓ أَشِدَّآءُ عَلَى ٱلۡكُفَّارِ رُحَمَآءُ بَيۡنَهُمۡۖ تَرَىٰهُمۡ رُكَّعٗا سُجَّدٗا يَبۡتَغُونَ فَضۡلٗا مِّنَ ٱللَّهِ وَرِضۡوَٰنٗاۖ سِيمَاهُمۡ فِي وُجُوهِهِم مِّنۡ أَثَرِ ٱلسُّجُودِۚ ذَٰلِكَ مَثَلُهُمۡ فِي ٱلتَّوۡرَىٰةِۚ وَمَثَلُهُمۡ فِي ٱلۡإِنجِيلِ كَزَرۡعٍ أَخۡرَجَ شَطَۡٔهُۥ فََٔازَرَهُۥ فَٱسۡتَغۡلَظَ فَٱسۡتَوَىٰ عَلَىٰ سُوقِهِۦ يُعۡجِبُ ٱلزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ ٱلۡكُفَّارَۗ وَعَدَ ٱللَّهُ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ مِنۡهُم مَّغۡفِرَةٗ وَأَجۡرًا عَظِيمَۢا ٢٩﴾[الفتح: ۲٩].
«محمّد که رسول خداست و کسانى که با اویند بر کافران سختگیر و در میان خود مهربانند. آنان را در حال رکوع و سجده مىبینى که از خداوند فضل و خشنودى مىجویند. نشانه [درستکارى] آنان از اثر سجده در چهرههایشان پیداست. این وصف آنان در تورات و وصفشان در انجیل: مانند کاشتهاى هستند که جوانهاش را بر آورد آن گاه آن را تنومند ساخت آن گاه ستبر شد، سپس بر ساقههایش ایستاد، کشاورزان را شگفت زده مىسازد تا از [دیدن] آنان کافران را به خشم آورد. خداوند به آنان که ایمان آوردهاند و کارهاى شایسته کردهاند آمرزش و پاداشى بزرگ وعده داده است.» [٩۵٩]
۱- از آیهای که گذشت نکاتی اخذ میشود که بنا بر مضمون آن، اصحاب محمد جنمیتوانند جملگی کافر و مرتد شوند و اگر چنین شود وعدۀ خداوند محقق نخواهد شد، به این دلایل:
الف: خداوند در این آیه اصحاب محمد جرا به نهالی تشبیه کرده که به سرعت رشد میکنند و شاخهها و ساقههایش محکم میشوند و از این رشد سریع، کشاورزان متعجب و کفار خشمگین میشوند!
اما اگر فرض را بر این بگیریم که اصحاب محمد ج، منافق و کافر و مرتد بودند و همیشه برای کشتگان مشرکین در جنگ بدر گریه میکردند و مخفیانه شراب میخوردند و در اتاق خود بت کوچکی نگه میداشتند تا مخفیانه آن را بپرستند [٩۶۰]چگونه میتوانیم آنان را با نهالی که سریع و مستحکم رشد میکند، مقایسه کنیم؟
ب: خداوند میفرماید، که با این رشد، کفار به خشم میآیند؛ اما شیعۀ صفوی میگوید، که این درخت رشد کرد و بزرگ و محکم شد [٩۶۱]اما زمانی که خواست میوه دهد، میوۀ کال یا فاسد داد! اصحاب، اسلام آوردند و هجرت کردند و نصرت دادند، اما زمانی که رسول خدا از دنیا رفت، به جای ترقی، نه تنها در جا نزدند، بلکه به عقب برگشتند!
حال سؤال اینجاست که چگونه این اصحاب میتوانند باعث خشم و غضب کفار شوند؟؟ اینکه اصحاب بلافاصله بعد از رحلت پیامبر اسلام، دختر پیامبرشان را بُکشند و طناب در گردن دامادش بیاندازند، باعث خوشحالی کفار خواهد بود، نه خشم و غضب آنها و اگر این داستانها را قبول کنیم باید نعوذ بالله به وعدۀ الهی شک کنیم! چرا که خداوند اصحاب را به یک نهال تشبیه میکند که در حال رشد هستند و این رشد باعث خشم کفار میشود، و اگر قرار باشد این نهال میوۀ بد دهد یا قبل از میوه دادن بخشکد، وعدۀ خدا محقق نمیشود و خشم کفار را بر نمیانگیزد، بلکه برعکس کفار شاد میشوند و پایکوبی میکنند!
پ: خداوند آنان را به نهالی که در حال رشد است، تشبیه نموده، و لازم است که اصحاب نیز مانند نهال رو به رشد و ترقی باشند، لازم است که آنان نیز به سوی کمال حرکت کنند نه به سوی رذائل و لازم است که در نهایت رشد و کمال، میوه و ثمرۀ خوب بدهند، نه میوۀ بد و گندیده!
۲- خداوند، آیۀ ۲٩ سورۀ فتح را اینگونه آغاز میکند: ﴿مُّحَمَّدٞ رَّسُولُ ٱللَّهِۚ وَٱلَّذِينَ مَعَهُۥٓ أَشِدَّآءُ عَلَى ٱلۡكُفَّارِ...﴾در این آیه خداوند رسول الله را با کسانی که همراه اویند جمع بسته و در نهایت به آنان وعدۀ پاداش نیکو داده است و زیباست که در آیهای دیگر نیز خداوند رسول خود و کسانی که همراه اویند را جمع بسته و باز هم به آنان وعدۀ نیکو داده است، اما در این بین نکته ای هست که مذهب سازان را بیخود میکند!
آیه: ﴿يَوۡمَ لَا يُخۡزِي ٱللَّهُ ٱلنَّبِيَّ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ مَعَهُۥۖ نُورُهُمۡ يَسۡعَىٰ بَيۡنَ أَيۡدِيهِمۡ وَبِأَيۡمَٰنِهِمۡ يَقُولُونَ رَبَّنَآ أَتۡمِمۡ لَنَا نُورَنَا وَٱغۡفِرۡ لَنَآۖ إِنَّكَ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ قَدِيرٞ ٨﴾[التحريم: ۸].
«روزی که (=روز رستاخیز) خداوند، پیامبر و مؤمنانی که همراه او هستند را رسوا نخواهد کرد، نورشان از پیشاپیش آنان و سمت راستشان روان است مىگویند پروردگارا نور ما را براى ما کامل گردان و بر ما ببخشاى که تو بر هر چیز توانایى».
توضیح: خداوند در آیۀ ۲٩ سورۀ فتح، همراهان رسول خدا را سرسخت در برابر کفار و مهربان در میان خود و خاشع و ساجد و خواهان رضای خدا معرفی میکند که میتواند نهایت اخلاص و اظهار بندگی باشد. و در آیۀ ۸ سورۀ تحریم، همین مؤمنانی را که اوصاف پسندیدهای داشتند را اهل بهشت معرفی میکند که آنان در روز قیامت از خداوند خودشان میخواهند که خداوند نورشان را کامل بگرداند!!!
حال، ای ملای شیعی، جوابی داری که بدهی؟؟ خداوند در این دنیا و در کلام پاکش به بهشت وعده میدهد و در همین آیۀ مورد بحث میفرماید: ﴿وَعَدَ ٱللَّهُ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ مِنۡهُم مَّغۡفِرَةٗ وَأَجۡرًا عَظِيمَۢا ٢٩﴾[الفتح: ۲٩]. «خداوند به آنان که ایمان آوردهاند و کارهاى شایسته کردهاند آمرزش و پاداشى بزرگ وعده داده است»و باز هم خبر میدهد که این اصحاب و همین کسانی که همراه رسول خدا هستند، در قیامت به وعده ای که به آنان داده شده بود دست پیدا خواهند کرد و خواهند گفت: ﴿يَقُولُونَ رَبَّنَآ أَتۡمِمۡ لَنَا نُورَنَا وَٱغۡفِرۡ لَنَآۖ إِنَّكَ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ قَدِيرٞ ٨﴾[التحريم: ۸].
۳- در آیۀ ۲٩ سورۀ فتح خداوند، میفرماید که صفات اصحاب محمد جبه نیکی در تورات و انجیل آمده است، و در حال حاضر در تورات، صفات رسول خدا جو کسانی که همراه اویند، بدین شکل موجود است:
«ازکوه فاران [٩۶۲]قیام کرد و با ده هزار مرد زاهد و مقدس آمده و از دست چنین قانون آتشین گذشت» [٩۶۳]
ده هزار مرد زاهد و مقدس، همانهایی که ﴿تَرَىٰهُمۡ رُكَّعٗا سُجَّدٗا يَبۡتَغُونَ فَضۡلٗا مِّنَ ٱللَّهِ وَرِضۡوَٰنٗاۖ سِيمَاهُمۡ فِي وُجُوهِهِم مِّنۡ أَثَرِ ٱلسُّجُودِۚ﴾هستند! و این صفاتی است که ۱٩۰۰ سال قبل از اسلام در تورات آمده است!
نکته: خداوند خارج از بُعد مکان و زمان است، او زمانی که اصحاب محمد وجود خارجی نداشتهاند، صفات آنان را گفته است و از آنان به نیکی یاد کرده است؛ اما شیعیان به ما میگویند همینهایی که در تورات و انجیل و همچنین در قرآن به نیکی از آنان یاد شده، انسانهای بدی بودند و در نهایت کافر و مستحق آتش شدند؛ شما را به خدا ما سخن که را قبول کنیم؟؟ خدایی که اصحاب محمد را در تورات و انجیل و قرآن میستاید، یا سخن آخوندانی که خود را مسلمان میدانند ولی به قرآن بیاعتنا هستند؟
نکتۀ دوم: زمانی که به شیعه میگوییم: چرا خداوند در قرآن ما را از کافر شدن اصحاب با خبر نکرده است؟ چرا آنان را بالجمله ستوده است؟ در جواب میگویند: آنان تا زمانی که رسول خدا زنده بود، خوب بودند و بد شدن آنان مربوط به بعد از وفات رسول خدا جاست و آن موقع نیز وحی در کار نبود که خداوند آنان را سرزنش کند.
حال ما در جواب میگوییم: خداوند ۱٩۰۰ سال قبل از اینکه اصحاب خلق شوند، از آنان به خوبی یاد کرده است، آنان وجود نداشتند، خداوند از آنان به خوبی یاد کرد، از همانهایی به خوبی یاد کرد که میدانست بعدها مرتد و کافر خواهند شد و جالب اینجاست که هنوز اصحاب موجود نبودند و عمل نیک انجام نداده بودند که مستحق تعریف باشند، پس چگونه است که میگویید هنوز عمل بدی مرتکب نشده بودند که سرزش شوند، آن هم در صورتی که میدانی همین اصحاب عمل نیکی هم انجام نداده بودند و اصلاً نبودند که عمل نیک انجام دهند ولی در تورات از آنان به نیکی یاد شده است!
شیعه میخواهد به ما بگوید: همان خدایی که عالم الغیب است و میداند که اصحاب نعوذ بالله همه رفوزه میشوند و به جهنم میروند، همان خدا، از همین کسانی که در آتش خواهند افتاد تعریف کرده و آنان را «ده هزار مرد زاهد و مقدس» [٩۶۴]و خاشع و ساجد و خواهان فضل خدا معرفی کرده است؛ آیا چنین چیزی معقول است؟؟ آیا معقول است که خداوند یک سری کافر و جهنمی را چنین بستاید؟
اگر توصیف شیعه و داستانهای او را قبول کنیم، مسیحی حق دارد که بگوید: آن موعودی که در تورات و انجیل از او یاد شده، پیامبر مسلمانان نیست، چرا که آن شخص در کتب ما همراه با ده هزار یار زاهد و مقدس توصیف شده، اما یاران محمد همه کافر و منافق و مرتد بودند که حتی به دختر پیامبر خودشان هم رحم نکردند و هم او را کشتند و هم بچهاش را سقط کردند و هم حق شوهر دختر رسولشان را غصب کردند!!! حال اگر مسیحیها چنین بگویند، شیعه چه جوابی خواهد داد؟
۴- خداوند در این آیه (فتح: ۲٩) اصحاب محمد را اینگونه وصف میکند: ﴿رُحَمَآءُ بَيۡنَهُمۡۖ﴾یعنی (اصحاب) با یکدیگر مهربانند»حال باید دقت داشت که این اُلفت و مهربانی که بین اصحاب محمد جبود، جدای از اخلاص و پاکی آنان، لطف خداوندی بود که کینه را از دلهایشان خارج کرد، چنانکه خداوند میفرماید: ﴿إِذۡ كُنتُمۡ أَعۡدَآءٗ فَأَلَّفَ بَيۡنَ قُلُوبِكُمۡ فَأَصۡبَحۡتُم بِنِعۡمَتِهِۦٓ إِخۡوَٰنٗا﴾[آل عمران: ۱۰۳] یعنی: «زمانی که دشمنان هم بودید و خدا میان دلهایتان (انس و الفت برقرار و آنها را به هم) پیوند داد، پس (در پرتو نعمت او برای هم) برادرانی شدید»
باز میفرماید: ﴿وَأَلَّفَ بَيۡنَ قُلُوبِهِمۡۚ لَوۡ أَنفَقۡتَ مَا فِي ٱلۡأَرۡضِ جَمِيعٗا مَّآ أَلَّفۡتَ بَيۡنَ قُلُوبِهِمۡ وَلَٰكِنَّ ٱللَّهَ أَلَّفَ بَيۡنَهُمۡۚ إِنَّهُۥ عَزِيزٌ حَكِيمٞ ٦٣﴾[الأنفال: ۶۳] «و خداوند در میان آنان الفت ایجاد نمود، و (ای پیامبر) اگر هر آنچه در زمین است صرف میکردی نمیتوانستی میان دلهایشان انس و الفت برقرار سازی. ولی خداوند میانشان انس و الفت انداخت، چرا که او عزیز و حکیم است».
حال اگر بگوییم، این اصحاب با یکدیگر دشمن بودند و عمر دشمن علی و علی دشمن ابوبکر و اسامه دشمن علی و.... بودند؛ به خداوند ایراد گرفتهایم، چرا که خداوند میفرماید، ما بینشان انس و الفت انداختیم و میفرماید، کینه را از دلهای آنان خارج کردیم و آنان مانند برادران هم شدند! [٩۶۵]و همچنین آنان را توضیف میکند و میفرماید: ﴿رُحَمَآءُ بَيۡنَهُمۡۖ﴾در بین خودشان مهربانند!
۵- خداوند در این آیه میفرماید: ﴿أَشِدَّآءُ عَلَى ٱلۡكُفَّارِ رُحَمَآءُ بَيۡنَهُمۡۖ﴾و شبیه به این عبارت در مورد کسانی دیگر نیز به کار رفته است؛ چنانکه خداوند میفرماید:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ مَن يَرۡتَدَّ مِنكُمۡ عَن دِينِهِۦ فَسَوۡفَ يَأۡتِي ٱللَّهُ بِقَوۡمٖ يُحِبُّهُمۡ وَيُحِبُّونَهُۥٓ أَذِلَّةٍ عَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى ٱلۡكَٰفِرِينَ يُجَٰهِدُونَ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ وَلَا يَخَافُونَ لَوۡمَةَ لَآئِمٖۚ ذَٰلِكَ فَضۡلُ ٱللَّهِ يُؤۡتِيهِ مَن يَشَآءُۚ وَٱللَّهُ وَٰسِعٌ عَلِيمٌ ٥٤﴾[المائدة: ۵۴].
«اى کسانى که ایمان آوردهاید هر کس از شما از دین خود برگردد به زودى خدا گروهى [دیگر] را مىآورد که آنان را دوست مىدارد و آنان [نیز] او را دوست دارند [اینان] با مؤمنان فروتن [و] بر کافران سرفرازند در راه خدا جهاد مىکنند و از سرزنش هیچ ملامتگرى نمىترسند این فضل خداست آن را به هر که بخواهد مىدهد و خدا گشایشگر داناست»
به گواهی تاریخ و جماعت مفسرین گروهی که بلافاصله بعد از فوت پیامبر مرتد شدند، اهل یمن و بعضی از قبایل تازه مسلمان عرب بودند به علاوۀ ۸ پیامبر دروغین مثل مسیلمه کذاب و اسود عنسی و سجاح بنت حارث و دیگر کذابین؛ خداوند هم پیشاپیش مرتد شدن آنها را به ما خبر داده و فرموده که در برابر ارتداد، بلافاصله گروهی را میآورم که «خدا آنان را دوست مىدارد و آنان [نیز] او را دوست دارند [اینان] با مؤمنان فروتن [و] بر کافران سرفرازند در راه خدا جهاد مىکنند و از سرزنش هیچ ملامتگرى نمىترسند.» حال چه کسانی با اهل یمن و مرتدین زکات و با پیامبران دروغین جنگیدند و آنها را تار و مار کردند؟ آیا کسی غیر از حضرت ابوبکر صدیق و یارانششاجمعین؟
در سورۀ فتح میفرماید: ﴿أَشِدَّآءُ عَلَى ٱلۡكُفَّارِ رُحَمَآءُ بَيۡنَهُمۡۖ﴾اصحاب محمّد بر کفار سختگیرند و بین خودشان مهربانند و در آیۀ مورد بحث خداوند میفرماید: ﴿أَذِلَّةٍ عَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى ٱلۡكَٰفِرِينَ﴾یعنی: با مؤمنان فروتنند و بر کافران سختگیرند»به این معنی که خداوند از حوادث بعد از وفات رسول خدا جما را با خبر کرده و در حین آن حوادث از اصحاب رسول خدا به همان شیوهای که قبلاً توصیف کرده بود و فرموده بود: با کفار سر سخت و بین خود مهربانند، یاد کرده است و این به آن معنی است که اُلفتی که خداوند بین دلهای اصحاب برقرار کرد، مستمر بوده و بعد از وفات رسول خدا جنیز ادامه داشته است.
در پایان آیۀ (مائده: ۵۴) خداوند میفرماید: ﴿وَلَا يَخَافُونَ لَوۡمَةَ لَآئِمٖۚ﴾از سرزنش هیچ سرزنش کنندهای ترسی ندارند» [٩۶۶]و در تاریخ ثابت است که وقتی حضرت صدیق خواست به جنگ مرتدین برود عدهای گفتند: دست نگه دار ما سپاه روم را جلو خودمان داریم و... ولی حضرت صدیق گفت: بخدا با آنها میجنگم تا اینکه آن زانوبندی را که در حیات رسول خدا جبه بیت المال میدادند، الان هم بدهند؛ چنانکه عطار نیشابوری میسراید:
آنکه کارش جز به حق یکدم نکرد
تا به زانو بند اشتر کم نکرد
و همینطور در این آیه خداوند میفرماید: ﴿يُحِبُّهُمۡ وَيُحِبُّونَهُۥٓ﴾یعنی: خدا آنان را دوست مىدارد و آنان هم خدا را دوست دارند.»
این آیه بسیار شبیه به آیۀ ۱۰۰ سورۀ توبه است: خداوند در آیۀ ۱۰۰ توبه دربارۀ اصحاب میفرماید: ﴿رَّضِيَ ٱللَّهُ عَنۡهُمۡ وَرَضُواْ عَنۡهُ﴾خدا از آنها راضی است و آنها هم از خدای خود راضیند»و در آیۀ مورد بحث میفرماید: خدا آنها را دوست دارد و آنها هم خدا را دوست دارند... شباهت از این بالاتر؟
از این بند میفهمیم که اصحاب محمد بعد از رسول خدا مرتد که نشدند هیچ، بلکه با مرتدین نیز جنگیدند، و اگر به قول شیعه اصحاب محمد مرتد شده باشند، حضرت علی همراه با کدام قوم علیه این اصحاب مرتد به نبرد پرداخت؟ اگر آنان مرتد شده بودند لازم بود که یک قوم که خدا آنان را دوست دارد علیه این مرتدین بجنگند و لازم بود که حضرت علی نیز با آن قوم همکاری کند ولی چنین قومی را سراغ نداریم، بلکه حضرت علیسدر صف یاران حضرت ابوبکر صدیق و یکی از کسانی بود که در دوران جنگ با مرتدین از مدینه محافظت میکرد.
در این بخش، تنها حول ۱ آیه صحبت شد و آیات در این باره بسیار است که به همین بسنده میکنیم.
[٩۵٩] در صفحات گذشته به مختصر شبههای که در مورد این آیه مطرح کرده بودند، جواب گفتیم و لازم به تکرار نیست! [٩۶۰] که تمام اینها را علمای شیعه در مورد اصحاب محمد، و خصوصاٌ در مورد شیخین میگویند! [٩۶۱] البته این نظر عدهای از شیعیان صفوی است و کسانی از این شیعیان صفوی هستند که معتقدند اصحاب از ابتدا منافق بودند و هیچ رشدی در اسلام نداشتند! [٩۶۲] فاران: نام کوهی در عربستان قدیم! [٩۶۳] سفرتثنیه، فصل۳۳، آیه ۲ [٩۶۴] تعداد اصحاب در زمان فتح مکه حدود ده هزار نفر بود و این فتح بزرگترین فتح مسلمانان در حیات رسول خدا جبود؛ در نبرد شام نیز تعداد اصحاب حدود ده هزار نفر بود! [٩۶۵] حال شیعه بچه نشود و نگوید که، مگر فلان صحابی در فلان تاریخ به فلان صحابی بد و بیراه نگفت؟؟ چرا که جواب آن خواهد بود که، رابطه ای محکمتر از رابطه فرزند و مادر و یا رابطه زن و شوهر نیست، اما میبینیم که آنان نیز گاهی با یکدگیر مشاجره میکنند، اما به هر حال یکدیگر را دوست دارند، اصحاب محمد نیز چنین حالتی داشتهاند. [٩۶۶] برعکس شیعه که همیشه به خاطر اینکه سرزنش نشود، یا آسیبی نبیند، تقیه میکند!