قزوینی: در داستان «ام معبد» نامی از ابوبکر نیست!
قزوینی: «رسول خدا جدر راه سفر به مدینه، به خیمه زنى به نام ام معبد رسید، در این قضیه معجزات شگفتانگیزى از رسول خدا جدیده شده است. در این داستان نیز هیچ نامى از ابوبکر نیست. ابن کثیر دمشقى این گونه نقل مىکند: از ابن اسحاق نقل شده است که رسول خدا به خیمه اممعبد وارد شد. اسم او عاتکه بنت خلف بن معبد بود بود. رسول خدا و همراهان او مىخواستند در آن جا بمانند، اممعبد گفت: به خدا سوگند که در نزد ما نه طعامى وجود دارد، نه شترى که شیر دهد و نه گوسفندی؛ جز این گله بز. پس رسول خدا بعضى از حیوانات او را پیش خود خواند و ضراع او را با دستش لمس کرد و به درگاه خداوند دعا کرد. شیر آن حیوان را در کاسهاى دوشید تا این که پر شد و فرمود: ام معبد بنوش. ام معبد گفت: شما بنوشید که شما سزاوارتر هستید. رسول خدا شیر به او پس داد، ام معبد از آن نوشید. سپس بز دیگرى را خواست و همانند داستان قبلى اتفاق افتاد و خود آن حضرت شیر نوشید. سپس بز دیگرى را خواست و این بار راهنماى آن حضرت شیر نوشید. سپس بز دیگرى را خواست و عامر از آن شیر نوشید و سپس به راه افتادند. قریش به دنبال رسول خدا مىگشتند تا این که به ام معبد رسیدند و از او سؤال کردند و گفتند: آیا محمد را ندیدى که چنین و چنان بود.... ام معبد گفت: نمىدانم که شما چه مىگویید ولى جوانى پیش ما آمد و از این گله بز شیر نوشید. قریش گفتند که ما به دنبال او هستیم...»
نجاح طائی نیز میگوید: «و کلیه متون تاریخى بر این مطلب اتّفاق دارند که، مهاجران به مدینه فقط دو نفر بودند، یکى رسول خدا جو دیگرى راهنماى وى عبدالله بن بکر مىباشد، و این اتّفاق وجود أبوبکر را در آن هجرت نفى نموده، و باورهاى بىاساسى را که دستهاى فریبکار حزب قریش در این زمینه ساخته و پرداخته، بکلّى باطل مىنماید». [۱٧٧]
جواب:
این روایت مرسل است، چرا که ابن اسحاق نام صحابی را ذکر نمیکند و روایت مرسل، مردود است و از طرفی هم ابن اسحاق و هم یونس بن بکیر محل اختلاف هستند [۱٧۸].
دوم: در سه قسمت این روایت، به کسانی غیر از نبی اکرم جاشاره شده است.
الف: همراهان؛ ب: راهنما؛ ج: عامر
همراهان جمع است و در عربی به حداقل سه نفر یا بیش از آن اطلاق میگردد.
اما عامر (بن فهیره) که غلام حضرت ابوبکر صدیقسبوده (+) به علاوۀ راهنما میشوند (=) دو نفر، پس یک نفر کم داریم! آن یک نفر کیست؟؟ جواب: همان کسی که «عامر بن فهیره» به دستور او و همراه او به این سفر آمده است؛ یعنی ابوبکر صدیقس.
قزوینی میگوید: «رسول خدا جدر راه سفر به مدینه، به خیمه زنى به نام ام معبد رسید، در این قضیه معجزات شگفت انگیزى از رسول خدا جدیده شده است. در این داستان نیز هیچ نامى از ابوبکر نیست.»
این دروغ محض است؛ اگر وی میگفت: در روایت فوق نامی از ابوبکر نیست، صحیح بود ولی اینکه میگوید در ماجرای «خیمۀ ام معبد» نامی از ابوبکر نیست و همچنین قول نجاح که میگوید: «و کلیه متون تاریخى بر این مطلب اتّفاق دارند که، مهاجران به مدینه فقط دو نفر بودند» [۱٧٩]دروغ محض است و ما برای اثبات این دروغ نه به کتب اهل سنت بلکه به کتب خود شیعه مراجعه میکنیم.
۱- طبرسی (م۵۴۸هـ): «و ذلك أنّ النبي جلمّا هاجر من مكّة ومعه أبو بكر وعامر بن فهيرة ودليلهم عبد اللّه بن اريقط اللّيثي، فمرّوا على امّ معبد الخزاعيّة، وكانت امرأة برزة تحتبي وتجلس بفناء الخيمة،....» [۱۸۰]
یعنی: «حضرت خاتم النبیین جهنگامى که از مکه بطرف مدینه مهاجرت میفرمود ابوبکر و عامر بن فهیره، و عبداللَّه بن اریقط لیثى نیز در خدمت آن جناب بودند، در این هنگام به خیمه امّ معبد خزاعیه رسیدند، امّ معبد در حالى که جامهاى را به خود پیچیده بود، در کنار خیمه خود نشسته بود.» [۱۸۱]
۲- ابن حمزه طوسی (م۵۶۰): «عن محرز بن هديد، قال إنه سمع هشاما - أخا معبد - قبل البطحاء، أن النبي جلما خرج مهاجرا من مكة، هو وأبو بكر وعامر ابن فهيرة ودليلهما الليثي عبد الله بن أريقط مروا على خيمة أم معبد، وكانت امرأة جلدة، برزة تحتبي بفناء الخيمة، تسقى وتطعم، فسألوها لحما وتمرا ليشتروا منها....» [۱۸۲]
۳- احمد استر آبادی (م قرن ۱۰): «که چون آن حضرت سه روز یا کمتر در آن غار بسر برد بعد از آن شتران را به موجب وعده آوردند. پیش از طلوع آفتاب آن سرور و ابى بکر سوار شدند و آن روز و آن شب و روز دیگر شتران را به سرعت هر چه تمامتر راندند. در اثناى طریق و در گرمى هوا سنگى عظیم پیدا شد که فى الجمله سایه انداخته بود. آنجا لحظهاى فرود آمدند و به غایت گرسنه و تشنه، ناگاه گوسفندى چند و چوپانى پیدا شد و قدرى شیر پیش آن سرور آورد، با هم تناول کردند و از آنجا سوار شده شتابان از بیم کافران در آن بیابان مىراندند تا به خانه ام معبد رسیدند و از او ما حضرى طلبیدند. چیزى حاضر نبود مگر گوسفندى که از لاغرى بر جاى خود مانده بود و قدم بر قدم بر نمىتوانست نهاد. آن حضرت فرمود که مرا دستورى ده که وى را بدوشم و بنوشم. ام معبد گفت: این گوسفند شیر ندارد و از لاغرى بر جاى مانده به چرا رفتن نمىتواند.
القصه آن سرور دست حق پرست خود در پستان او کشید و او را بدوشید و بنوشید و هر کس در آن خانه بود شیر سیر خوردند و هر ظرف که آنجا حاضر بود آن حضرت پرشیر کرد و پیش ام معبد گذاشت و برفت......» [۱۸۳]
۴- مجلسی (م۱۱۱۱): «از معجزات متواتره که خاصه و عامه نقل کردهاند آن است که: رسول خدا جچون از کفار قریش فرار نموده به جانب مدینه هجرت فرمود در اثناى راه به خیمه امّ معبد رسید و ابوبکر و عمر و عامر بن فهیره و عبد اللّه بن اریقط در خدمت آن حضرت بودند و امّ معبد در بیرون خیمه نشسته بود، چون به نزدیک او رسیدند از او خرما و گوشت طلبیدند که از او بخرند گفت: ندارم، و توشه ایشان تمام شده بود...» [۱۸۴]
بحار الانوار مجلسی: «أن النبي جلما خرج مهاجرا من مكة خرج هو وأبو بكر ومولى أبي بكر عامر بن فهيرة، ودليلهم: عبد الله بن الاريقط، فمروا على خيمة ام معبد الخزاعية، وقصة شاته، والمعجزة التي ظهرت فيها...» [۱۸۵]
۵- محدث قمی (م۱۳۵٩): «از معجزات متواتره که خاصّه و عامّه نقل کردهاند آن است که: حضرت رسول جو سلم چون از مکه به مدینه هجرت فرمود در اثناى راه به خیمه امّ معبد رسید و ابوبکر و عامر بن فهیرة و عبد اللّه بن أریقط (أرقطّ به روایت طبرى) در خدمت آن حضرت بودند و امّ معبد در بیرون خیمه نشسته بود....» [۱۸۶]
۶- سید محسن امین (م۱۳٧۱): «ثم ارتحلا ومعهما عامر بن فهيرة غلام أبي بكر أردفه خلفه ودليلهم واخذ بهم الدليل على طريق السواحل وجعلت قريش مائة ناقة لمن رده عليهم وأرسلت إلى أهل السواحل ان من قتله أو اسره فله مائة ناقة، ومروا بخيمتي أم معبد الخزاعية واسمها عاتكة وكان منزلها بقديد فسألوها تمرا أو لحما» [۱۸٧]
٧- هاشم معروف الحسنی (م۱۴۰۴): «ثم ارتحلا ومعهما غلام لأبي بكر يدعى عامر بن فهيرة أردفه ابو بكر خلفه، واخذ بهم الدليل على طريق الساحل. وجدت قريش في طلب النبي جوجعلت لمن قتله او اسره مائة ناقة ومروا في طريقهم على خيمة ام معبد الخزاعية...» [۱۸۸]
۸- آیت الله العظمی سید محمد حسینى همدانى (م۱۴۱٧): «ابن فهیرةنیز براى ابوبکر توشه و دو مرکب آورد. رسول اکرم جاز غار بیرون آمده ابن اریقط او را از طریق نخله میان کوهها بسوى مدینه برد و بجاده نیامدند جز بقدید که بر ام معبد وارد شدند..» [۱۸٩]
٩- میرزا احمد آشتیانی (معاصر): «إن رسول الله جلما هاجر من مكة إلى المدينة هو وأبو بكر وعامر بن فهيرة مولى أبي بكر ودليلهم عبد الله بن أريقط الليني فمروا بخيمتي أم معبد الخزاعية، وكانت امرأة جلدة...» [۱٩۰]
۱۰- گروهی از محققین دانشکده باقر العلوم: «أنّ رسول اللّه ج، لمّا هاجر من مكّة إلى المدينة هو وأبو بكر وعامر بن فهيرة مولى أبي بكر، ودليلهم عبد اللّه بن أريقط الليثي، فمروا بخيمتي أم معبد الخزاعية، وكانت امرأة جلدة... » [۱٩۱]
با این حساب، ثابت میشود که ادعای قزوینی ادعایی گزاف و خارج از دایرۀ تحقیق است و ادعای «نجاح» نیز بدتر از ادعای قزوینی است؛ زمانی که نجاح میگوید: «کلیه متون تاریخى بر این مطلب اتّفاق دارند که، مهاجران به مدینه فقط دو نفر بودند» همۀ این متون تاریخی که او از آن نام میبرد و مورد نظر اوست، تنها کتاب «سیرةالنبویه» نوشتۀ خودش است یعنی تمام این متون تاریخی، فقط در یک کتاب خودش خلاصه میشود! زیرا کس دیگری را نمیشناسیم که چنین ادعایی کرده باشد!
نکتۀ مهم: خداوند میفرماید: ﴿إِذۡ يَقُولُ لِصَٰحِبِهِۦ﴾[التوبة: ۴۰]. «زمانی که به همراه خود مىگفت.» و عنوان بحث ماضی قزوینی (و محتوای آن) چنین است: «رسول خدا به تنهایی هجرت کرده است» ولی خداوند میفرماید: رسول خدا زمانی که در غار بودند با شخصی که همراه ایشان بوده صحبت کردهاند؛ اگر پیامبر رحمتجدر این سفر تنها بودهاند و به تنهایی هجرت کردهاند، نعوذ بالله و نعوذ بالله؛ در آن غار، با سنگ و دیوار صحبت میکردند؟؟ خواهی نخواهی باید اعتراف کنید که رسول خداجدر این سفر تنها نبوده زیرا به گواهی قرآن در آن غار دو نفر بودهاند و نبی بزرگوار با رفیق و یار خودش صحبت کرده است ﴿إِذۡ يَقُولُ لِصَٰحِبِهِۦ﴾.
و این ادعای شبهه پرداز که میگوید: نبی گرامی جبه تنهایی هجرت کرده است؛ طعنی است بر کلام خدا و شبهه پرداز یا مغرض است و یا بیایمان نسبت به قرآن که چنین چیزی را مطرح میکند! چرا که خداوند به ما خبر میددهد که رسول خدا به هنگام خروج از مکه شخصی را همراه خود داشت. ﴿إِذۡ أَخۡرَجَهُ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ ثَانِيَ ٱثۡنَيۡنِ﴾
من پیشنهادی دارم برای قزوینی و هم تیمیها و دار و دسته اش: شما میتوانید در اقدام بعدی، کل هجرت رسول اکرم جرا منکر شوید [۱٩۲]اصلاً بگوئید: ابوبکر در حالی هجرت کرد که پیامبر جهمراه با علی بن ابیطالب به مدت کوتاهی به غار ثور رفته بودند و سپس دوباره به مکه برگشتند و زمانی که نبی اکرم به اسراء و معراج رفتند.. موقع برگشتن مستقیماً به مدینه رفتند... ایدۀ بدی نیست، حول این ایده کار کنید، شاید جواب داد!!
[۱٧٧] باب ۶ فصل ۲ با عنوان: دلائل اثبات مهاجرت رسول خدا جهمراه با ابن بکر، نه أبوبکر [۱٧۸] ابن اسحاق از راویان بخاری است ولی با این حال بعضی علما او را تضعیف کردهاند و البته این به آن معنا نیست که روایاتش در صحیح بخاری نیز تضعیف میشوند؛ چرا که روایات بخاری از او جزء متعلقات است. و البته امام مسلم به او اعتماد کرده است؛ به هر حال هم او هم یوسف بن بکیر از جانب عدهای جرح شدهاند. [۱٧٩] البته از نقل قول قزوینی، دروغگویی «نجاح» نیز آشکار میشود چون در آن قول از همراهان یاد شده و چنانکه گفته شد همراهان جمع است و باید قبول کنیم که مهاجرین دو نفر نبودند و همچنین در این قول به حضور عامر بن فهیره تصریح شده است و این دلیلی دیگر بر دروغگو بودن «نجاح» است. [۱۸۰] إعلام الورى بأعلام الهدى ج۱ص٧۶،طبرسی [۱۸۱] زندگانى چهارده معصوم (ترجمۀ کتاب اعلام الوری) ص۳۰،عزیز الله عطاردى _ تهران [۱۸۲] الثاقب فی المناقب ص۸۵، ابن حمزة الطوسی _ قم [۱۸۳] آثار احمدى تاریخ زندگانى پیامبر اسلام و ائمه (فارسی) صص۱۲۴ و ۱۲۵، احمد بن تاج الدین استرآبادى _تهران [۱۸۴] حیوة القلوب (فارسی) ج۳ص۵٩۴،مجلسی _ قم [۱۸۵] بحار الانوار ج۱۰۸ ص۲۶۸ و بحار الانوار ج۱۸ص۴۳؛ ج۱٩ ص۴۱ _بیروت [۱۸۶] منتهى الآمال فی تواریخ النبی و الآل ج۱ص٩۸، محدث قمی _ تهران؛ تعریب منتهى الآمال فی تواریخ النبی و الآل ج۱ص٩۱، سید هاشم میلانى (معاصر) _ قم [۱۸٧] اعیان الشیعه ج۱ ص۲۳۸، سید محسن امین _ بیروت [۱۸۸] سیرة المصطفى نظرة جدیدة ص۲۵۴ _ هاشم معروف الحسنى _بیروت [۱۸٩] انوار درخشان (فارسی)، ج۸، ص: ۳۴ سید محمد حسین حسینى همدانى ؛ کتابفروشى لطفى_تهران و مانند آن در: ترجمه المیزان (فارسی) ج٩، ص ۳٩۴ _قم [۱٩۰] لوامع الحقائق فی أصول العقائد ج۱ ص۱۲۲، میرزا احمد آشتیانی _ بیروت [۱٩۱] سنن الرسول الأعظم (ص) ص۵۱ اثر گروهی از محققین دانشکده باقر العلوم _ تهران [۱٩۲] مثلاً بگویید: امام زمان مصاحب پیامبر بود یا جبرئیل بود که با پیامبر در غار بود!!