۱- بلعم باعورا
قزوینی: «ثالثا: اگر این معیت در حق ابوبکر نیز معیتى خاص بوده باشد، در صورتى مىتواند سعادت ابدى براى او تضمین کند که عمل خلافى که او را از زمره پرهیزگاران و نیکوکاران خارج و در زمره بدکاران و ظالمان قرار دهد انجام نداده باشد.
خداوند افراد متعددى را معرفى مىکند که روزگارى از بندگان صالح خداوند و از پرهیزگاران بودهاند؛ اما عملکردهاى بعدى شان، آنان را در زمره دشمنان خدا قرار داده است. بلعم باعورا، از کسانى که روزگارى مورد توجه خاص خداوند بود؛ اما بىتقوایى و ایستادگى در برابر حجت خدا، سبب شد که چنان متروک درگاه الهى شود که در قرآن از مثل «سگ» براى او استفاده شده است.
﴿فَمَثَلُهُۥ كَمَثَلِ ٱلۡكَلۡبِ إِن تَحۡمِلۡ عَلَيۡهِ يَلۡهَثۡ أَوۡ تَتۡرُكۡهُ يَلۡهَثۚ﴾[الأعراف: ۱٧۶].
مثل او همچون سگ (هار) است که اگر به او حمله کنى، دهانش را باز، و زبانش را برون مىآورد، و اگر او را به حال خود واگذارى، باز همین کار را مىکند.
جواب:
ابتدا اینکه بلعم باعورا با کسانی که به آنان وعدۀ بهشت داده شده است، قابل قیاس نیستند، چرا که خداوند در مورد بلعم باعورا [٩۵۴]میفرماید:
﴿وَٱتۡلُ عَلَيۡهِمۡ نَبَأَ ٱلَّذِيٓ ءَاتَيۡنَٰهُ ءَايَٰتِنَا فَٱنسَلَخَ مِنۡهَا فَأَتۡبَعَهُ ٱلشَّيۡطَٰنُ فَكَانَ مِنَ ٱلۡغَاوِينَ ١٧٥ وَلَوۡ شِئۡنَالَرَفَعۡنَٰهُ بِهَا وَلَٰكِنَّهُۥٓ أَخۡلَدَ إِلَى ٱلۡأَرۡضِ وَٱتَّبَعَ هَوَىٰهُۚ فَمَثَلُهُۥ كَمَثَلِ ٱلۡكَلۡبِ إِن تَحۡمِلۡ عَلَيۡهِ يَلۡهَثۡ أَوۡ تَتۡرُكۡهُ يَلۡهَثۚ ذَّٰلِكَ مَثَلُ ٱلۡقَوۡمِ ٱلَّذِينَ كَذَّبُواْ بَِٔايَٰتِنَاۚ فَٱقۡصُصِ ٱلۡقَصَصَ لَعَلَّهُمۡ يَتَفَكَّرُونَ ١٧٦﴾[الأعراف: ۱٧۵-۱٧۶].
یعنی: «و خبر آن کس را که آیات خود را به او داده بودیم براى آنان بخوان که از آن عارى گشت آنگاه شیطان او را دنبال کرد و از گمراهان شد * و اگر مىخواستیم قدر او را به وسیله آن [آیات] بالا مىبردیم اما او به زمین [=دنیا] گرایید و از هواى نفس خود پیروى کرد از این رو داستانش چون داستان سگ است [که] اگر بر آن حملهور شوى زبان از کام برآورد و اگر آن را رها کنى [باز هم] زبان از کام برآورد.»
چنانکه ملاحظه کردید در هیچ جای این آیه سخن از وعدۀ بهشت نیست؛ پس قیاس بلعم باعورا با اصحاب محمد ج، قیاس مع الفارق است.
بلکه درست آن است که بلعم باعورا را با عالمان بیعمل مقایسه کنیم که علم دارند ولی در مقام عمل مردود میشوند! چنانکه خمینی علم داشت و میدانست که در حکومت اسلامی همه برای خود حق دارند و حتی میگفت: «برای همه اقلیتهای مذهبی آزادی بطور کامل خواهد بود و هر کس خواهد توانست اظهار عقیده خودش را بکند» [٩۵۵]حتی ادعا میکرد و میگفت: آب و برق را مجانی میکنیم، اتوبوس را مجانی میکنیم و..... اما زمانیکه به ایران رسید غیر از قتل و کشتار و فقر و بدبختی چیزی به ایرانیان نداد!
از سویی، همین بلعم باعورا بعد از اینکه بد کردار شد، از چشم موسی و یارانش افتاد و همه او را طرد کردند، اما آیا ابوبکر صدیقساز چشم نبی اکرم افتاد و یارانش او را طرد کردند؟؟ یا خیر ارداۀ خدا چنان قرار گرفت که صدیق اکبر زیر پای رسول اکرم آرمید و روز محشر همراه رسول خدا محشور خواهد شد!
[٩۵۴] البته اگر بپذیریم آیاتی که خواهد آمد در مورد «بلعم باعورا» باشد! [٩۵۵] کنفرانس مطبوعاتی، نوفل لوشاتو، ٩ نوامبر ۱٩٧۸.