نسب پیامبر اکرم ج
پیامبر اکرم ج دارای شریفترین نسب و از نظر جسمی و اخلاقی کاملترین مردم بود و در شرافت نسب او احادیث صحیحی وارد شده است، از جمله حدیثی است که مسلم روایت نموده است که پیامبر اکرم ج فرمود: «خدا از فرزندان ابراهیم، اسماعیل را برگزید و از فرزندان اسماعیل کنانه را و از کنانه قریش را و از قریش بنیهاشم را و از بنیهاشم مرا انتخاب نمود» [۹۷].
امام بخاری نسب پیامبر را ذکر نموده و گفته است: «او ابوالقاسم محمد بن عبدالله بن هاشم بن عبد مناف بن قصی بن کلاب بن مره بن کعب بن لوی بن غالب بن فهربن مالک بن النضر بن کنانه بن خزیمه بن مدرکه بن الیاس بن مضر بن نزار بن معدبن عدنان است» [۹۸].
بغوی در شرح السنة بعد از بیان نسب رسول الله تا عدنان گفته است: «بعد از عدنان حفظ نسب ایشان دقیق نیست» [۹۹].
ابن قیم نیز بعد از بیان نسب پیامبر اکرم ج تا عدنان، گفته است: «تا اینجا صحت نسب معلوم و مورد اتفاق تمام علمای انساب است و هیچ اختلافی در آن نیست و بعد از عدنان مورد اختلاف است، اما در اینکه عدنان از فرزندان اسماعیل ÷است، اختلافی وجود ندارد» [۱۰۰].
ابن سعد در طبقات میگوید: «در مورد نسب نامۀ پیامبر اکرم ج از عدنان تا اسماعیل میبایست سکوت نمود» [۱۰۱].
از عروه ابن زبیر روایت شده است که میگوید: «مشهورترین و عالمترین عالمان انساب، عدنان و قحطان است» [۱۰۲].
ذهبی /در کتاب السیرة النبوی میگوید: «نظریۀ اکثر علما بر این است که عدنان از فرزندان اسماعیل بن ابراهیم علیهما السلام است، اما در میان پدرانی که بین عدنان و اسماعیل هستند، اختلافنظر وجود دارد» [۱۰۳].
مسئلۀ شرافت نسب در میان اعراب دارای اهمیت خاصی بوده و هست؛ زیرا کسی که از نظر نسب در ردۀ بالایی قرار دارد و به عنوان پیامبر یا پادشاه بر جامعه رهبری و ریاست نماید، مورد اعتراض قرار نمیگیرد، اما این امر برای کسی که از نظر نسب در ردۀ پایینی قرار دارد، مورد اعتراض قرار میگیرد بنابراین، کسی که دارای نسب والایی باشد، افراد زیادی دوست خواهند داشت تا زیر پرچم او گرد بیایند و از آن جا که خداوند قصد داشت تا محمّد را به پیامبری برگزیند، خداوند نسب ممتازی را برای او تدارک دید تا زمینه گرد آمدن مردم زیر لوای او فراهم گردد [۱۰۴].
پیامبر اکرم ج دارای نژادی پاکیزه و ارزشمند و از نسل اسماعیل ذبیح الله و ابراهیم خلیل الله و نتیجه پذیرش دعایی بود که ابراهیم ÷به درگاه خداوند عرضه داشته بود؛ چنانکه خود ایشان میگوید: من نتیجۀ دعای پدرم؛ ابراهیم و مژدۀ برادرم؛ عیسی هستم [۱۰۵].
بیتردید در میان اعراب برخوردار بودن از نژاد پاک و نسب بالا انسان را از کارهای بیاهمیت و بیارزش دور میداشت و داعیۀ پرداختن به کارهای والا و ارزشمند را در او به وجود میآورد. پیامبران و دعوتگران برای پاکیزه کردن نسبهای خود میکوشیدند و نزد مردم به پاکی نسب معروف بودند بنابراین، مورد احترام و اعتماد مردم قرار میگرفتند [۱۰۶].
با بررسی نسب پیامبر اکرم ج به این نتیجه میرسیم که خداوند متعال، عرب را از نظر نسب بر سایر مردم و قریش را بر قبیلههای دیگر عرب برتری داده است و محبت پیامبر اکرم ج اقتضا مینماید که قومی که پیامبر اکرم ج در میان آنها ظهور کرد و قبیلهای که در آن متولد شد، مورد محبت قرار بگیرند و محبت با آنان براساس ملیت و نژاد نیست؛ بلکه به علت منسوب بودن پیامبر اکرم ج به آن و اطاعت آنان از رسول الله است، امّا برخی از قریش راه خدا و پیامبر را در پیش نگرفتند و این انحراف و انحطاط باعث میشود تا نسبتی که آنان با پیامبر دارند، از اعتبار ساقط و لغو گردد [۱۰۷].
[۹۷] مسلم، کتاب الفضائل، باب فضل نسب النبی ج ، ج ۴، ص ۱۷۸۲، شمارۀ ۲۷۷۶. [۹۸] بخاری، کتاب مناقب الانصار، باب مبعث النبی، ج ۴، ص ۲۸۸، شمارۀ ۳۸۵۱. [۹۹] شرح السنة، ج ۱۳، ص ۱۹۳. [۱۰۰] زاد المعاد، ج ۱، ص ۷۱. [۱۰۱] ابن سعد، ج ۱، ص ۵۸. [۱۰۲] همان. [۱۰۳] السیرة النبوی، ذهبی، ص ۱. [۱۰۴] دراسة تحلیلیه لشخصیه الرسول محمد، ص ۹۶. [۱۰۵] الحاکم، ج ۲، ص ۶۰۰. [۱۰۶] السیرة النبویة، ابوفارس، ص ۱۰۲. [۱۰۷] فقه السنة، بوطی، ص ۴۵.