اصول عرب
مورخان، اقوام و طوایف عرب را بر حسب سلسله نسبهایی که به آنها منسوبند، به سه دسته تقسیم کردهاند: [۲۳].
۱- عرب بائده: قبایل عاد، ثمود، عمالقه، طسم، جدیس، أمیم، جرهم و حضرموت و قبائلی که به قبیله حضرموت منسوبند، جزو عرب بائده هستند. این قبائل، قبل از اسلام از بین رفتهاند و در زمان خود پادشاهانی داشتهاند که قلمرو فرمانروایی آنها تا شام و مصر امتداد داشته است [۲۴].
۲- عرب عاربه: عربهایی هستند که از خاندان یعرب بن یشجب بن قحطان میباشند و عرب قحطانیه نامیده میشوند [۲۵]و به عرب جنوب معروفاند [۲۶]و پادشاهان یمن و معین و سبأ و حمیر از آنها هستند [۲۷].
۳- عرب عدنانی: به عدنان، منسوباند که نسب عدنان به اسماعیل بن ابراهیم علیهما الصلوه و السلام میرسد و به عرب مستعربه معروفاند؛ یعنی، با نژاد غیرعرب آمیختهاند، سپس به علّت این آمیختگی زبان عربی آمیخته و تازهای به وجود آمد که وطن اصلی عدنانیها مکه بود و به عربهای شمال معروف بودند؛ آنها از فرزندان اسماعیل ÷و افراد قبیله جرهم میباشند که اسماعیل، زبان عربی را از آنها آموخت و با ازدواج با یکی از زنان این قبیله با آنها خویشاوند شد و فرزندانش همچون اقوام مادری خود، عرب شدند. از معروفترین فرزندان و نوادگان اسماعیل، عدنان، پدر بزرگ پیامبر اکرم ج است که قبایل مختلف عرب، از دودمان عدنان هستند و پس از او فرزندش سعد، سپس نزار و پس از او فرزندانش مضرو ربیعه بودهاند. فرزندان و نوادگان ربیع بن نزار در شرق اقامت گزیدند. عبدالقیس در بحرین اقامت گزید و حنیفه در یمامه ساکن شد. بنوبکر بن وائل در میان بحرین و یمامه، جای گرفت و بنو تغلب از فرات عبور کردند و در شبه جزیره عربستان، میان دجله و فرات مقیم شدند و تمیم، در صحرای بصره، سکنی گزیدند [۲۸].
فرزندان مضر نیز پراکنده شدند. سلیم، نزدیک مدینه و ثقیف در طائف، اقامت گزیدند و سایر افراد قبیله هوازن، در شرق مکه جای گرفتند و قبیله اسد، از شرق تیماء تا غرب کوفه ساکن شدند و قبیلۀ ذبیان و عبس، از تیماء تا حوران سکونت گزیدند [۲۹].
اکثر علمای انساب، علاوه بر تقسیمبندی فوق عربها را به دو قبیلۀ عرب عدنانی و قحطانی، تقسیمبندی مینمایند و نسب آنها را به حضرت اسماعیل÷میرسانند. [۳۰]
بخاری این مطلب را در صحیحش در باب نسبت یمن به اسماعیل ذکر کرده است و در این مورد حدیثی از سلمه روایت نموده است که گفت: پیامبر اکرم ج بر گروهی وارد شد که مسابقه تیراندازی میدادند، فرمود: «فرزندان اسماعیل! تیراندازی کنید و من همراه فلان تیره هستم، آن گاه آنها از تیراندازی دست کشیدند؛ فرمود: چه شده است شما را؟ گفتند: چگونه تیراندازی کنیم در حالی که شما با بنوفلان هستید؟ فرمود: تیراندازی کنید که من با همه شما هستم [۳۱]و در بعضی روایات آمده است: ای فرزندان اسماعیل! تیراندازی کنید؛ زیرا پدرتان تیرانداز بوده است».
بخاری میگوید: اسلم ابن افص بن حارثه بن عمرو بن عامر از قبیلۀ خزاعه مسلمان شد. خزاعه گروهی است از قبیلههای سبا که پس از سیل ویرانگر ارم متفرق شدند. [۳۲]
پیامبر اکرم ج از قبیلۀ مضر بود. بخاری از کلیب بن وائل روایت مینماید که به زینب دختر ابوسلمه که پیامبر اکرم ج او را پرورش داده بود، گفتم: آیا پیامبر اکرم ج از قبیله مضر بود گفت: آری، پیامبر از تیرۀ بنونضر بن کنانه بود [۳۳].
قریش از دودمان کنانه بود و آنها فرزندان فهر بن مالک بن نضر بن کنانه بودند و قریش به قبیلههای مختلفی تقسیم شدند که معروفترین آنها، جمح و سهم و عدی و مخزوم و تیم و زهره و بطون قصی بن کلاب بودند که عبارتند از: عبدالدار بن قصی و اسدبن عبدالعزی بن قصی و عبد مناف بن قصی. از عبد مناف چهار تیره پدید آمد که عبارتند از: عبد شمس و نوفل و مطلب و هاشم و خاندان هاشم همان است که خداوند از آن، محمد بن عبدالله بن عبدالمطلب را برگزید [۳۴]. پیامبر اکرم ج فرمود: «خداوند، از میان فرزندان اسماعیل، کنانه را و از بنی کنانه، قریش را و از قریش بنیهاشم را برگزید و از بنیهاشم، مرا برگزید» [۳۵].
[۲۳] فقه السیرة النبویة، غضبان، ص ۴۵. [۲۴] السیرة النبویة، ابی شهبه، ج ۱، ص ۴۴. [۲۵] فقه السیرة، غضبان، ص ۴۵. [۲۶] مدخل لفهم السیرة، ص ۹۸. [۲۷] السیرة النبویة، ابی شهبه، ج ۱، ص ۴۷. [۲۸] مدخل لفهم السیرة، ص ۹۸ – ۹۹. [۲۹] الطریق الی المدائن، عادل کمال، ص ۴۰. [۳۰] السیرة النبویة، ابی شهبه، ج ۱، ص ۴۸. [۳۱] البخاری، کتاب الجهاد و السیر، ج۳، ص ۲۹۸، شماره ۲۸۹۹. [۳۲] السیرة النبویة، ابی شهبه، ج ۱، ص ۴۸. [۳۳] بخاری، کتاب المناقب، ج ۴، ص ۱۸۵، شمارۀ ۳۴۹۱. [۳۴] فقه السیرة، غضبان، ص ۴۷. [۳۵] مسلم، باب فضل نسب النبی، ج ۴، ص ۱۷۸۲، شماره ۲۲۷۶.