ویژگیهای مسلمانان صدر اسلام
مراحل اولیه دعوت براساس پنهان کاری و عمل انفرادی و برنامهریزی سیاسی و محکم کاری استوار بود و انتخاب خانه ارقم از جانب پیامبر اکرم ج تنها برای شنیدن نصیحتها و موعظهها نبود؛ بلکه خانۀ ارقم مرکز رهبری و مدرسهای برای تعلیم و تربیت و آمادهسازی زمینه برای دعوتگری و رهبری بود که براساس تربیت فردی عمیق و آرام، پیش میرفت و برخی از عناصر را به صورت ویژه مورد عنایت قرار میداد و به صورت خاصی توجیهات تربیتی را بر آن متمرکز مینمود تا برای برعهده گرفتن مسئولیت دعوتگری و رهبری آماده شود. پیامبر اکرم ج مسئولیت هر یک از مسلمانان صدر اسلام را با دقت و ساماندهی حکمتآمیزی مشخص کرده بود، به گونهای که هر یک از آنها با مسئولیتی که موظف به انجام آن شده بود، آشنایی داشت و تمامی ویژگیهای دعوت و مراحل آن را درک مینمودند و به احتیاط و مواظب بودن و پنهان کاری و انضباط کامل پایبند بودند [۳۰۷].
تربیت مسلمانان در دوران مکی کاملاً آرام و به صورت تدریجی و پنهانی تکمیل گشت و شعار این مرحله، رهنمود خداوند ﻷبود که در این گفته الهی نماد پیدا نموده است:
﴿وَٱصۡبِرۡ نَفۡسَكَ مَعَ ٱلَّذِينَ يَدۡعُونَ رَبَّهُم بِٱلۡغَدَوٰةِ وَٱلۡعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجۡهَهُۥۖ وَلَا تَعۡدُ عَيۡنَاكَ عَنۡهُمۡ تُرِيدُ زِينَةَ ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَاۖ وَلَا تُطِعۡ مَنۡ أَغۡفَلۡنَا قَلۡبَهُۥ عَن ذِكۡرِنَا وَٱتَّبَعَ هَوَىٰهُ وَكَانَ أَمۡرُهُۥ فُرُطٗا٢٨﴾[الکهف: ۲۸].
«با کسانی باش که صبحگاهان و شامگاهان خدای خود را میپرستند و به فریاد میخوانند. ذات او را میطلبند و چشمانت از ایشان (به سوی ثروتمندان و قدرتمندان مستکبر) برای جستن زینت حیات دنیوی برنگردد و از کسی فرمان مبر که دل او را از یاد خود غافل ساختهایم و او به دنبال آرزوی خود روان گشته است و کار و بارش (همه) افراط و تفریط بوده است».
این آیه، به پیامبر اکرم ج فرمان میدهد تا بر کوتاهی و اشتباهات کسانی که دعوت او را پذیرفتهاند، شکیبا و بردبار باشند و آنها را به شکیبایی در مقابل شکنجههای دشمنان دعوت بدهد و طبیعت راه دعوت را برای آنان روشن نماید. همچنین این آیه، به پیامبر اکرم ج توصیه مینماید تا به سخن عیبجویان که از آنها عیب میگیرد، اهمیتی قائل نگردد و در مورد آنان از متکبری که خداوند قلب او را از حقیقت و جوهر امور غافل گردانیده است، پیروی ننماید [۳۰۸].
آیههای ذکر شده، برخی از صفتهای مسلمانان صدر اسلام را برای ما بیان مینماید که مهمترین آن عبارتند از:
الف – صبر: که در گفته الهی ﴿وَٱصۡبِرۡ نَفۡسَكَ﴾[الکهف: ۲۸]. آمده است. کلمه صبر در قرآن کریم و در احادیث پیامبر اکرم ج تکرار میشود و مردم نیز یکدیگر را به آن توصیه مینمایند و از چنان اهمیتی برخوردار است که چهارمین صفت گروه نجات یافته از زیان بیان شده است؛ چنانکه خداوند میفرماید:
﴿وَٱلۡعَصۡرِ١ إِنَّ ٱلۡإِنسَٰنَ لَفِي خُسۡرٍ٢ إِلَّا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ وَتَوَاصَوۡاْ بِٱلۡحَقِّ وَتَوَاصَوۡاْ بِٱلصَّبۡرِ٣﴾[العصر: ۱-۳].
«سوگند به زمان. انسانها همه زیانمندند. مگر کسانی که ایمان میآورند و کارهای شایسته و بایسته انجام میدهند و همدیگر را به تمسک به حق سفارش میکنند و یکدیگر را به شکیبایی توصیه مینمایند».
خداوند در مورد همه مردم چنین حکم نموده است که همه آنها در خسران و زیاناند، مگر کسانی که این چهار صفت را دارا باشند:
۱- ایمان داشتن به خدا.
۲- عمل صالح.
۳- سفارش کردن یکدیگر به حق.
۴- توصیه نمودن یکدیگر به صبر.
نجات انسان، نخست به ایمان و انجام عمل صالح وابسته است و اینها به نصیحت و ارشاد و بعد از آن به صبر نیاز دارند. بدین صورت هم حق خدا و هم حق بندگان را ادا نموده است و توصیه یکدیگر به صبر و بردباری، ضروری و لازم است؛ زیرا ایمان آوردن و انجام دادن عمل صالح و پاسداری از حق و عدالت از دشوارترین اموری است که فرد و جماعت با آن روبرو میشوند و باید انسان در جهاد با نفس و جهاد با غیر، شکیبا باشد [۳۰۹].
ب – کثرت دعا و تضرع: این موضوع در گفتۀ الهی ﴿يَدۡعُونَ رَبَّهُم بِٱلۡغَدَوٰةِ وَٱلۡعَشِيِّ﴾[الأنعام: ۵۲]. «ازکسانی باش که صبحگاهان و شامگاهان پروردگارشان را میپرستند و به فریاد میخوانند». نمایان میشود. دعا، دروازۀ بزرگ الهی است و هرگاه بر روی بندهای گشوده شود، بعد از آن خوبیها و برکتها بر او سرازیر خواهند شد. پس کسانی که برای برعهده گرفتن رسالت و ادای امانت آماده و تربیت میشوند، باید ارتباط آنان با خداوند ارتباطی عمیق و صمیمی باشد و او را زیاد بخوانند و دعا کنند؛ زیرا حسن ارتباط با خدا و کثرت دعا از بزرگترین و قویترین عوامل پیروزی است [۳۱۰].
ج – اخلاص: این مفهوم در گفتۀ الهی: ﴿يُرِيدُونَ وَجۡهَهُ﴾[الأنعام: ۵۲]. «رضای او را میجویند» نماد پیدا میکند. پس بر افرادی که براساس منهج الهی و ربانی تربیت میشوند لازم است که گفتهها و اعمال و جهادشان فقط برای طلب رضای الهی باشد و به پاداش الهی چشم دوخته باشند، بدون اینکه به سود یا مقام یا لقب یا پیشرفت مادی چشم دوخته باشد و هر یک خود را سربازی برای عقیده و برنامۀ الهی بداند و با زبان حال بگوید:
﴿قُلۡ إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحۡيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ١٦٢ لَا شَرِيكَ لَهُۥۖ وَبِذَٰلِكَ أُمِرۡتُ وَأَنَا۠ أَوَّلُ ٱلۡمُسۡلِمِينَ١٦٣﴾[الأنعام: ۱۶۲-۱۶۳].
«اخلاص، رکن مهمی برای پذیرش اعمال است و تا عمل به اخلاص و نیت صادق و روش مسنون رسول الله مقارن نگردد، مورد قبول درگاه حق واقع نمیشود».
د – پایداری: چنانکه خداوند میفرماید:
﴿وَلَا تَعۡدُ عَيۡنَاكَ عَنۡهُمۡ تُرِيدُ زِينَةَ ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا﴾[الکهف: ۲۸].
«و چشمانت از ایشان (به سوی ثروتمندان و قدرتمندان مستکبر) برای جستن زینت دنیوی برنگردد».
و این ثبات، فرعی از ثبات عامتری است که میبایست دعوتگر ربانی بدان متصف باشد. خداوند میفرماید:
﴿مِّنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ رِجَالٞ صَدَقُواْ مَا عَٰهَدُواْ ٱللَّهَ عَلَيۡهِۖ فَمِنۡهُم مَّن قَضَىٰ نَحۡبَهُۥ وَمِنۡهُم مَّن يَنتَظِرُۖ وَمَا بَدَّلُواْ تَبۡدِيلٗا٢٣﴾[الأحزاب: ۲۳].
«درمیان مؤمنان، مردانی هستند که با خدا راست بودهاند، در پیمانی که با او بستهاند برخی پیمان خود را بسر بردهاند و برخی نیز در انتظارند. آنان هیچ گونه تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادهاند».
در این آیه، سه صفت بیان شده است: ایمان، مردانگی و صداقت. این عناصر برای اثبات و پایداری بر آیین حق از اهمیت خاصی برخوردار میباشند؛ زیرا ایمان و مردانگی، انسان را برای تمسک جستن به ارزشهای والا و پایدار وادار مینماید، بدون اینکه به چیزهای پیش پا افتاده و کوچک توجه نماید و مردانگی همواره محرکی به سوی هدف و ارزش والاست و صداقت نیز مانع تحول و تغییر و دگرگونی در دین میگردد و از این رو عوامل ذکر شده را میتوان عوامل اصلی، پایداری و استقامت در وجود انسان دانست که با چنین استقامتی، انسان در سختترین شرایط و حتی در مراحلی که جان او در خطر است و یا اینکه منافع مادی زیادی حاصل او گردد، متزلزل نمیشود و بیتردید خشتهایی که قرار است در ساختمان دعوت به کار بروند، نیازمند استحکام و پایداری فوق العاده میباشند تا بتوان با روی هم انباشتن آنها به هدف عالی و بلند خود دست یافت [۳۱۱].
صفتهای ذکر شده، مهمترین صفاتی بود که مسلمانان صدر اسلام بدان متصف بودند.
[۳۰۷] دولة الرسول من التکوین الی التمکین، ص ۲۳۷. [۳۰۸] الطریق الی جماعة المسلمین، حسین بن محسن، ص ۱۷۰. [۳۰۹] الظلال، ج ۶، ص ۳۹۶۸. [۳۱۰] فقه التمکین فی القرآن الکریم، ص ۲۲۱. [۳۱۱] دعوة الله بین التکوین و التمکین، د. علی جریشه، ص ۹۱ - ۹۲.