۹- فترت وحی
سیرهنویسان در گذشته و حال از فترت وحی سخن گفتهاند. حافظ ابن حجر میگوید: فترت وحی یعنی به تأخیر افتادن نزول وحی برای مدتی و علت این امر زایل شدن وحشت و هراس درونی ای بود که پیامبر اکرم ج به آن دچار شده بود، لذا فترت وحی به وجود آمد تا به نزول مجدد وحی اشتیاق پیدا نماید [۲۴۹]. از جابربن عبدالله انصاری روایت است که پیامبر اکرم ج در مورد فترت وحی گفت: «در حالی که راه میرفتم ناگهان صدایی شنیدم. چشمهایم را به بالا دوختم و دیدم فرشتهای که در غار حرا نزد من آمده بود، بر کرسیی در میان آسمان و زمین نشسته است، ترسیدم. پس بازگشتم و گفتم: مرا بپوشانید. آن گاه خداوند این آیهها را نازل نمود:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلۡمُدَّثِّرُ١ قُمۡ فَأَنذِرۡ٢ وَرَبَّكَ فَكَبِّرۡ٣ وَثِيَابَكَ فَطَهِّرۡ٤ وَٱلرُّجۡزَ فَٱهۡجُرۡ٥﴾[المدثر: ۱-۵].
«ای جامه بر سر کشیده، برخیز و بترسان و تنها پروردگارت را به بزرگی بستای و جامۀ خویش را پاکیزه دار و خود را از آلودگیها پاک گردان».
از آن پس وحی، مرتب نازل میشد [۲۵۰]. صفی الرحمن مبارک فوری میگوید: روایت ابن سعد از ابن عباس بر آن دلالت دارد که مدت فترت وحی چند روز بیش نبوده است و بعد از بررسی همه جانبه نیز به همین نتیجه میرسیم، اما آنچه مشهور است که مدت زمان فترت وحی سه سال یا دو سال و نیم بوده است به هیچ وجه درست نیست. باید دانست که پیامبر اکرم ج در دوران فترت، اندوهگین و دچار حیرت و دهشت بود [۲۵۱]و آنچه برخی از سیرهنویسان گفتهاند که او بر فراز قلۀ کوهها میرفت تا خویشتن را به پایین بیندازد و جبرئیل برای او آشکار میشد و او را مژده میداد که پیامبر و رسول خدا است، حدیث مرسل و ضعیفی است و با عصمت پیامبران تضاد دارد [۲۵۲].
[۲۴۹] فتح الباری، ج ۱ ، ص ۳۶. [۲۵۰] البخاری، بدء الوحی، شمارۀ ۴. [۲۵۱] الرحیق المختوم، ص ۷۹ – ۸۰. [۲۵۲] الروض الانف، سهیلی، ج ۲، ص ۴۳۳ – ۴۳۴.