الگوی هدایت - تحلیل وقایع زندگی و سیرت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم - جلد اول

فهرست کتاب

اول: شیوه مقاومت و دفاع

اول: شیوه مقاومت و دفاع

یکی از شیوه‌هایی که پیامبر اکرم ج در مقابل دشمنان از آن استفاده نمود، شیوۀ مقاومت و برخورد با دشمن بود و این سنت در مرحلۀ مدنی دعوت اسلامی با شروع سریه‌ها و دسته‌های نظامی و شروع جنگهایی که پیامبر اکرم ج برای سرکوبی مشرکان از آن استفاده نمود، به وضوح به چشم می‌خورد و این شیوه، ارتباط مستقیم و محکمی با قدرت یافتن دین دارد؛ چنانکه خداوند می‌فرماید:

﴿وَلَوۡلَا دَفۡعُ ٱللَّهِ ٱلنَّاسَ بَعۡضَهُم بِبَعۡضٖ لَّفَسَدَتِ ٱلۡأَرۡضُ وَلَٰكِنَّ ٱللَّهَ ذُو فَضۡلٍ عَلَى ٱلۡعَٰلَمِينَ[البقرة: ۲۵۱].

«و اگر خداوند، برخی از مردم را به وسیلۀ برخی دیگر دفع نکند فساد، زمین را فرا می‌گیرد و خداوند نسبت به جهانیان لطف و احسان دارد».

همچنین می‌فرماید:

﴿ٱلَّذِينَ أُخۡرِجُواْ مِن دِيَٰرِهِم بِغَيۡرِ حَقٍّ إِلَّآ أَن يَقُولُواْ رَبُّنَا ٱللَّهُۗ وَلَوۡلَا دَفۡعُ ٱللَّهِ ٱلنَّاسَ بَعۡضَهُم بِبَعۡضٖ لَّهُدِّمَتۡ صَوَٰمِعُ وَبِيَعٞ وَصَلَوَٰتٞ وَمَسَٰجِدُ يُذۡكَرُ فِيهَا ٱسۡمُ ٱللَّهِ كَثِيرٗاۗ وَلَيَنصُرَنَّ ٱللَّهُ مَن يَنصُرُهُۥٓۚ إِنَّ ٱللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ٤٠[الحج: ۴۰].

«همان کسانی که به ناحق از خانه و کاشانۀ خود اخراج شده‌اند و تنها گناهشان این بوده است که می‌گفته‌اند: پروردگار ما خدا است. اصلاً اگر خداوند بعضی از مردم را به وسیلۀ بعضی دفع نکند، دیرهای (راهبان و تارکان دنیا) و کلیساهای (نصرانیان) و کنشتهای (یهودیان) و مسجدهای (مسلمانان) که در آنها خدا بسیار یاد می‌شود، تخریب و ویران می‌گردد و به طور مسلم خدا یاری می‌دهد کسانی را که (با دفاع از آئین و معابد) او را یاری دهند. خداوند نیرومند و چیره است».

در آیۀ ۲۵۱ سوره بقره بعد از بیان نمونه‌های نبرد و کشمکش حق و باطل که بین سپاهیان طالوت و لشکریان مؤمن او و جالوت و پیروانش اتفاق افتاده است، در پایان آن آیه چنین آمده است:

﴿وَلَٰكِنَّ ٱللَّهَ ذُو فَضۡلٍ عَلَى ٱلۡعَٰلَمِينَ[البقرة: ۲۵۱].

«ولی خداوند نسبت به جهانیان لطف و احسان دارد».

این آیه بیانگر این مطلب است که دفع نمودن فساد به این صورت، نعمتی است که شامل حال تمامی مردم می‌گردد [۱۳۴۱].

در پایان آیه قتال بعد از اینکه خداوند اعلام می‌دارد که به دفاع از دوستان مؤمن خود خواهد پرداخت و بعد از اینکه به مؤمنان اجازه می‌دهد که با دشمنان خود بجنگند، با تأکید به بیان قاعده‌ای اساسی می‌پردازد و می‌گوید: ﴿وَلَيَنصُرَنَّ ٱللَّهُ مَن يَنصُرُهُۥٓۚ إِنَّ ٱللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ[الحج: ۴۰]. اصحاب و یاران پیامبر اکرم ج این سنت را دریافتند و دانستند که برای از بین بردن باطل و نابود کردن آن، حتماً باید امتی پدید آید که دارای رهبری و برنامه‌ریزی و قدرتی باشند که با آن باطل را در هم بشکنند و نابود کنند. آنها به یقین دانستند که حق به اراده‌ها و بازوهایی نیاز دارد که به وسیلۀ آنها برخیزد و پیش برود و به دلهایی نیاز دارد که شیفتۀ آن باشند و به پیوندهایی نیازمند است که به آن مرتبط باشد.

پیامبر اکرم ج به آنها آموخت که چگونه می‌بایست با این سنت، تعامل و رفتار نمایند. آنها نیز بی‌درنگ فرمان الهی را وقتی که آنها را به جهاد فراخواند، اجابت کردند؛ چون خداوند، جهاد را برای این امت مشروع گردانید و آن را به عنوان فریضه‌ای مقرر ساخت که تا روز قیامت ادامه داشته باشد و ستم هیچ ستمگر و عدالت هیچ عادلی نمی‌تواند آن را از میان ببرد و هیچ قومی جهاد را ترک نمی‌کنند؛ مگر اینکه خداوند آنها را خوار و ذلیل خواهد کرد و دشمنانشان را بر آنها مسلط خواهد کرد. جهاد مراحل گوناگونی را پیمود تا مشروع گردید و علّت اصلی پیمودن این مراحل را می‌توان این موضوع بیان نمود که مسلمانان بیشتر پرورش و تربیت یابند و بیشتر با سرشت انسان هماهنگی داشته باشد و بهتر مطابق با حرکت دعوت و شیوۀ برنامه‌ریزی آن سازگار باشد [۱۳۴۲].

این چند مرحله را می‌توان این گونه خلاصه نمود:

مرحلۀ اول: احتیاط و خودداری و این زمانی بود که مسلمانان در مکه به سر می‌بردند. آنها از پیامبر اکرم ج می‌خواستند که به آنها اجازۀ جنگ و قتال بدهد، ولی پیامبر اکرم ج به آنها گفت: صبر کنید؛ زیرا من به جنگ فرمان داده نشده‌ام [۱۳۴۳].

مرحلۀ دوم: اجازۀ جنگ و جهاد از طرف خداوند بدون اینکه بر آنها واجب قرار داده شود؛ چنانکه می‌فرماید:

﴿أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَٰتَلُونَ بِأَنَّهُمۡ ظُلِمُواْۚ وَإِنَّ ٱللَّهَ عَلَىٰ نَصۡرِهِمۡ لَقَدِيرٌ٣٩[الحج: ۳۹].

«اجازه به کسانی داده می‌شود که به آنان جنگ تحمیل می‌گردد؛ چراکه بدیشان ستم رفته است و خداوند توانا است بر اینکه ایشان را پیروز کند».

مرحلۀ سوم: واجب قرار دادن کارزار با کسانی که با مسلمانان می‌جنگند؛ چنانکه می‌فرماید:

﴿وَقَٰتِلُواْ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ ٱلَّذِينَ يُقَٰتِلُونَكُمۡ وَلَا تَعۡتَدُوٓاْۚ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يُحِبُّ ٱلۡمُعۡتَدِينَ١٩٠[البقرة: ۱۹۰].

«و در راه خدا بجنگید با کسانی که با شما می‌جنگند و تجاوز و تعدی نکنید؛ زیرا خداوند تجاوزکاران را دوست نمی‌دارد».

مرحلۀ چهارم: فرض شدن جنگ بر مسلمانان با عموم کافران؛ چنانکه خداوند می‌فرماید:

﴿إِنَّ عِدَّةَ ٱلشُّهُورِ عِندَ ٱللَّهِ ٱثۡنَا عَشَرَ شَهۡرٗا فِي كِتَٰبِ ٱللَّهِ يَوۡمَ خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ مِنۡهَآ أَرۡبَعَةٌ حُرُمٞۚ ذَٰلِكَ ٱلدِّينُ ٱلۡقَيِّمُۚ فَلَا تَظۡلِمُواْ فِيهِنَّ أَنفُسَكُمۡۚ وَقَٰتِلُواْ ٱلۡمُشۡرِكِينَ كَآفَّةٗ كَمَا يُقَٰتِلُونَكُمۡ كَآفَّةٗۚ وَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّ ٱللَّهَ مَعَ ٱلۡمُتَّقِينَ٣٦[التوبة: ۳۶].

«شماره ماهها در حکم و تقدیر خدا در کتاب آفرینش از آن روز که آسمان‌ها و زمین را آفریده است، دوازده ماه می‌باشد. چهار ماه حرام است. این آیین راستین و تغییرناپذیری است؛ پس در آنها به خویشتن ستم نکنید. با همۀ مشرکان بجنگید؛ همان گونه که آنان جملگی با شما می‌جنگند و بدانید که خدا با پرهیزگاران است».

وضعیت دولت نوپای اسلام و حالت لشکریان اسلامی از نظر سازوبرگ افراد و اینکه آنان تاکنون برای کارزار و جهاد آموزش ندیده بودند اقتضا می‌کرد که مسئلۀ جهاد و قتال گام به گام حرکت و پیشروی می‌نماید و لازم بود که مدت زمانی می‌گذشت تا می‌توانستند با دشمنان دعوت اسلامی مانند کافران قریش که مسلمانان را مورد اذیت و آزار قرار داده بودند و آنها را مجبور به ترک خانه و کاشانۀ آنان نموده بودند، حمله کنند. جهاد در ابتدا امری اختیاری بود و باید هم‌چنین می‌بود تا دولت اسلامی قدرت بگیرد و تعداد مسلمانان بیشتر شوند،به طوری که بتوانند در برابر قدرتهای کفر شبه جزیره عربستان اگر بر ضد مسلمانان بسیح شدند،بایستند چنانکه همین طور شد، مقاومت نمایند و واجب گردیدن جنگ در صورتی است که وضعیت دولت اسلامی و لشکر اسلامی در حدی باشد که آمادگی رویارویی با همه احتمالات را داشته باشد. البته اگر مسلمانان مدینه مورد حملۀ دشمنان خود قرار بگیرند، جنگیدن در این صورت بر آنها فرض است و اختیاری نیست؛ چنانکه این مسئله یکی از موضوعاتی است که در بیعت عقبه دوم مطرح گردید و انصار را موظف می‌نمود که در راه دفاع از دعوت اسلامی و صاحب آن و پیروان دعوت با سرخ و سیاه و هر کس که باشد، بجنگند [۱۳۴۴].

با نزول آیاتی که اجازه جنگ را به مسلمانان می‌داد، پیامبر اکرم ج آموزش فنون جنگی به یارانش را آغاز کرد و خود نیز در تمرین و مانورها و نبردها شرکت می‌کرد و آمادگی برای جهاد را از بزرگ‌ترین و بهترین عبادتها قرار داد که به وسیلۀ آن انسان به خداوند متعال نزدیک می‌شود و پیامبر اکرم ج این گفتۀ الهی را اجرا کرد که می‌فرماید:

﴿وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا ٱسۡتَطَعۡتُم مِّن قُوَّةٖ وَمِن رِّبَاطِ ٱلۡخَيۡلِ تُرۡهِبُونَ بِهِۦ عَدُوَّ ٱللَّهِ وَعَدُوَّكُمۡ وَءَاخَرِينَ مِن دُونِهِمۡ لَا تَعۡلَمُونَهُمُ ٱللَّهُ يَعۡلَمُهُمۡۚ وَمَا تُنفِقُواْ مِن شَيۡءٖ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ يُوَفَّ إِلَيۡكُمۡ وَأَنتُمۡ لَا تُظۡلَمُونَ٦٠[الأنفال: ۶۰].

«برای (مبارزه با) آنان تا آنجایی که می‌توانید نیرو و اسبهای ورزیده (ساز وبرگ جنگ)آماده سازید تا بدان دشمن خدا و دشمن خویش را بترسانید و کسانی دیگر جز آنها را نیز به هراس اندازید که ایشان را نمی‌شناسید و خدا آنان را می‌شناسد. هر آنچه در راه خدا صرف کنید، پاداش آن به تمام و کمال به شما داده می‌شود و هیچ گونه ستمی نمی‌بینید».

برنامه پیامبر اکرم ج در ساختن و آماده کردن مجاهدان مسلمان بر دو شیوۀ متوازن استوار بود و این دو شیوه عبارت بود از: توجیه معنوی از یک طرف و آموزش علمی از طرف دیگر.

[۱۳۴۱] مفاتیح الغیب، فخر رازی، ج ۳، ص ۵۱۴. [۱۳۴۲] الهجرة فی القرآن الکریم، ص ۴۳۸. [۱۳۴۳] تفسیر آلوسی، ج ۶، ص ۱۰۸. [۱۳۴۴] القتال و الجهاد، محمد خیر هیکل، ج ۱، ص ۴۶۳ – ۴۶۴.