درسها، فوائد و عبرتها
۱- کعبه نزد قریشیان از اهمیت و تقدسی خاص برخوردار بود و برای مقدس بودن کعبه همین کافی است که ابراهیم و فرزندش اسماعیل به دستور خدا اساس آن را بنا نهادند و پایههایش را بالا بردند تا اولین خانهای باشد که برای عبادت خداوند یکتا در زمین ساخته شده است.
۲- به طور کلی کعبه چهار بار بازسازی شده است. نخستین بار ابراهیم ÷آن را به کمک فرزندش، اسماعیل ساخت. مرتبۀ دوم قریش بنای آن را تجدید نمودند و پیامبر اکرم ج نیز در آن مشارکت داشت و مرتبۀ سوم در زمان یزید بن معاویه بر اثر اینکه حصین سکونی ابن زبیر را محاصره کرد تا تسلیم شود دچار آتشسوزی گردید و ویران شد. بنابراین ابن زبیر آن را بازسازی کرد و مرتبۀ چهارم در زمان عبدالملک بن مروان بعداز کشته شدن ابن زبیر بود که عبدالملک بن مروان کعبه را به همان بنای سابق قریش برگرداند که در زمان پیامبر بود؛ زیرا ابن زبیر کعبه را بلندتر نموده بود و شش ذراعی که در بنای قریش از آن بیرون مانده بود به آن اضافه نمود و برای کعبه دو دروازه ساخت. آنچه موجب توسعۀ کعبه توسط ابن زبیر گردید، حدیثی است که عایشه از پیامبر خدا روایت نموده بود که فرمود: «اگر قوم تو تازه مسلمان نبودند، دستور میدادم که کعبه را به همان بنای قبلی بسازند و دروازهای از ناحیه مشرق و دروازهای از ناحیه مغرب برای آن میگشودم و آنها را به زمین میچسباندم؛ آن وقت کعبه به پایههای ابراهیم برمیگشت» [۱۸۶].
۳- حل اختلاف موفقیت آمیز و عادلانه که همه به آن راضی شدند و از جنگهای خونینی که در آستانۀ درگرفتن بود، جلوگیری کرد و همه قبیلهها آن را پذیرفتند و بدین صورت افتخار نصب حجرالاسود تنها به یک قبیله اختصاص نیافت و تدبیر و درایت پیامبر اکرم ج برای حل این بحران دشوار و حل نشدنی تقدیرالهی بود. قریش نیز این حکمیت را پذیرفتند؛ زیرا میدانستند که محمد، امینی است که ستم نمیکند و از کسی طرفداری نمینماید و امین خانه و روحها و خونهاست [۱۸۷].
۴- واقعه تجدید بنای کعبه جایگاه پیامبر اکرم ج را در میان قریش افزود [۱۸۸]و در این ماجرا پیامبر اکرم ج به دو امتیاز دست یافت: یکی افتخار حل اختلاف و جلوگیری از جنگ که انتظار میرفت بین قبیلههای قریش در بگیرد و افتخار دیگر نصب حجرالاسود که سران قریش برای کسب این افتخار به رقابت پرداخته بودند و خواست خداوند این بود تا نصب آن توسط پیامبر اکرم ج انجام گیرد [۱۸۹].
۵- در ماجرای تجدید بنای کعبه، حفاظت و توفیق کامل خداوندی را در سیرۀ پیامبر اکرم ج مشاهده میکنیم که چگونه توانست چنین بحران بزرگی را به سادهترین شیوه، حل نماید و این از نشانههای رسالتش بود؛ زیرا هدف رسالت ایشان، رسانیدن مردم به حقیقت از نزدیکترین راه و حل مشکلات با سادهترین و کاملترین شیوه بود و اما اینکه بر اثر بالا زدن جامهاش، بیهوش شد و به زمین افتاد، بیانگر اوج حیا و وقار آن حضرت حتی در ایام جوانی بود.
[۱۸۶] البخاری، کتاب العلم، شماره ۱۲۶. [۱۸۷] السیرة النبویة، ابی فارس، ص ۱۲۵. [۱۸۸] السیرة النبویة الصحیحة، عمری، ج ۱، ص ۱۱۶. [۱۸۹] السیرة النبوی، ابی فارس، ص ۱۲۵ - ۱۲۶.