الگوی هدایت - تحلیل وقایع زندگی و سیرت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم - جلد اول

فهرست کتاب

درس‌ها و فواید

درس‌ها و فواید

۱- شهرت و آوازۀ پیامبر اکرم ج که بر اثر تبلیغات سوء مشرکان طنین انداخته بود، به قبیلۀ بنی غفار نیز رسیده بود.

۲- دانایی و هوشیاری ابوذر که مردی دارای نظر و رای مستقل بود که شایعات و تبلیغات او را از دعوت پیامبر اکرم ج گریزان و متنفر نمود؛ بلکه به جستجو و تحقیق پرداخت و برادرش را فرستاد تا در مورد واقعیت بعثت پیامبر اکرم ج بررسی نماید.

۳- اهمیت دادن ابوذر به پیامبر اکرم ج چنانکه او به اطلاعاتی که برادرش، انیس، برای او آورده بود بسنده نکرد؛ بلکه خواست حقیقت را با چشمان خود مشاهده نماید؛ زیرا موضوع فقط مردی نیست که به خیر و خوبی فرمان می‌دهد؛ بلکه سخن از مردی است که می‌گوید پبامبر خدا است. بنابراین، سختیها، رنجها، دشواریهای طاقت فرسای راه و جدایی از خانواده و وطن باید در راه حق تحمل شود؛ پس ابوذر نیز چنین کرد. خانواده‌اش را ترک نمود و باکیسه‌ای که در آن توشه‌اش را قرار داده بود، برای شناخت نبوت به سوی مکه رهسپار گردید [۴۹۰].

۴- تأخیر و درنگ نمودن ابوذر برای کسب اطلاعات مورد نظر: این اقدامی امنیتی بود که حساسیت موقعیت آن را می‌طلبید؛ پس اگر ابوذر از همان ابتدا به صورت آشکار درصدد شناسایی پیامبر اکرم ج بر می‌آمد و قریش از این موضوع با خبر می‌گردیدند، در معرض آزار و اذیت قرار می‌گرفت و به هدفش که به خاطر آن محل زندگی و قومش را ترک نموده بود و در راه رسیدن به آن سختیها و مشقتهای سفر را تحمل کرده بود، نمی‌رسید.

۵- رعایت کردن جانب احتیاط و مواظب بودن: وقتی علی س از ابوذر هدفش از آمدن به مکه را پرسید؛ ابوذر با اینکه سه روز مهمان علی بود، اما هدف اصلی مسافرت خویش را کتمان نمود؛ زیرا می‌خواست کاملاً احتیاط نماید بنابراین، قبل از اینکه او را از علت آمدنش آگاه نماید، شرط گذاشت که این را پوشیده نگاه دارد و نیز از او خواست تا وی را راهنمایی نماید و این بیانگر احتیاط وی است بنابراین، ابوذر به اهداف خویش دست یافت.

۶- پنهان کاری و پوشش امنیتی در مسیر حرکت نزد پیامبر اکرم جعلی و ابوذرببرای اینکه احساس می‌نمودند کسی آنان را تعقیب می‌نماید؛ بین خود رمزی بر این اساس گذاشتند که علی س ابتدا حرکت نماید و اگر خطری احساس گردید، به گونه‌ای ابوذر س را آگاه سازد و او نیز بعد از علی س به حرکت خود ادامه دهد. این پوشش امنیتی برای حرکت آنها به‌سوی قرارگاه (دار الارقم) بود.

۷- این اشاره‌های امنیتی گذرا بر این دلالت می‌نماید که اصحاب س از بهرۀ والایی در جوانب امنیتی برخوردار بودند و نیز بر این دلالت می‌نماید که امنیت برای آنها مهم بود و چه قدر دغدغه آن را داشتند تا جایی که امنیت نشان بارزی در هر اقدام خصوصی و عمومی آنها بود. بنابراین، حرکتهای آنان سازمان یافته و بررسی شده انجام می‌گرفت. به راستی چه قدر ما به این احساس امنیتی اصحاب نیاز داریم، به ویژه در این عصر که مسائل امنیتی اهمیت زیادی در به وجود آمدن و از بین رفتن تمدنها دارد [۴۹۱]و امنیت دارای مدارس ویژه و تکنولوژی و شیوه‌ها و روش‌های پیشرفته و دستگاههای مستقل گردیده است و بودجه‌های هنگفتی صرف امور امنیتی می‌گردد. پس وقتی چنین است، مسلمانان باید به جوانب امنیتی اهمیت بدهند تا دشمنان نتوانند به اطلاعات مسلمانان دسترسی و اطلاع یابند و رازها و اسرار مسلمانان در دسترس آنان قرار نگیرد [۴۹۲].

۸- صداقت ابوذر در جستجوی حق و قوت عقل و درک وی: چنانکه بعد از اینکه اسلام به او عرضه شد، اسلام را پذیرفت.

۹- سعی و تلاش و اهمیت پیامبر خدا، به امنیت و سلامتی یارانش که ابوذر را دستور داد تا نزد خانواده‌اش برگردد و قضیه را پنهان بدارد تا اینکه خداوند آن را آشکار و پیروز نماید.

۱۰- شجاعت ابوذر و قدرت او در بیان حق: او اسلام خویش را در انجمنها و اجتماعات قریش آشکارا اعلام کرد و آنها را به مبارزه طلبید و حق را اظهار کرد [۴۹۳].

ابوذر س از این دستور پیامبر که ایمان خویش را مخفی و پنهان بدارد چنین برداشت نموده بود که این دستور، دستوری الزامی و ایجابی نیست؛ بلکه پبامبر از روی شفقت و اینکه شاید از پس چنین کاری بر نمی‌آید چنین دستوری داد، از این رو رسول خدا نیز مخالفت نکرد و از این بر می‌آید که گفتن سخن حق در برابر کسی که بیم آن می‌رود که گوینده را آزار و اذیت نماید، جایز است گرچه سکوت کردن نیز جایز است و این به اقتضای اهداف و موضوع، متفاوت می‌باشد و برحسب آن به انسان پاداش داده می‌شود [۴۹۴].

۱۱- موضع ابوذر برای دعوت، بسیار مفید بود و او در مقابله و مقاومت در برابر جنگ روانی که قریش بر ضد پیامبر اکرم ج به راه انداخته بودند، مشارکت جست و اعلام ابوذر ضربه محکمی بود که در مرکز به کفار مکه وارد شد. گرچه خون از بدن ابوذر جاری شد، اما او بار دیگر آشکارا فریاد «اشهد ان لا اله الا الله» را سر داد.

۱۲- دفاع عباس از مسلمانان و تلاش او برای نجات ابوذر، دلیلی است بر اینکه او نسبت به مسلمانان مهربان بود و روش او در دفع تجاوز بر این دلالت می‌نماید که عباس از شخصیت کفار مکه آگاهی داشت بنابراین، آنها را به خطرهایی که تجارت آنها به هنگام عبور از دیار قبیله غفار مواجه می‌شد، هشدار داد [۴۹۵].

۱۳- ابوذر از ترتیب امنیتی که پیامبر اکرم ج در مکه اتخاذ کرده بود، اطاعت نمود بنابراین، با وجود دلبسته بودن ابوذر به پیامبر و با اینکه پیامبر را دوست داشت و به شدت علاقمند دیدار او بود، اما سخن ایشان را در مورد چگونگی ترک گفتن مکه و رفتن به سوی قومش را پذیرفت و به صلاح و هدایت خانواده و دعوت دادن آنان به اسلام اهتمام ورزید و قبل از همه برادر و مادر و قومش را به اسلام دعوت کرد.

۱۴- قوت تأثیر دعوت ابوذر بر قومش و توانایی او در هدایت و قانع کردن آنها به پذیرفتن اسلام، با این حال حایز شرایط امارت نشد. چنانکه مسلم در صحیح خود از ابوذر روایت می‌کند که می‌‌گوید به رسول خدا گفتم: آیا مرا امیر قرار نمی‌دهی؟ پیامبر اکرم ج دستش را بر شانه‌ام گذاشت و فرمود: «ای ابوذر تو ضعیف هستی و فرماندهی و امارت امانتی است و روز قیامت سبب رسوایی و پشیمانی خواهد شد، مگر کسی که آن را به حق بگیرد و وظیفه‌ای که در مورد آن دارد، انجام دهد» [۴۹۶].

پس خداوند به هر کس در هر زمینه‌ای که توانایی بخشیده است، باید وظیفۀ خویش را در راستای تحقق آن انجام دهد و نباید از موفقیت او در دعوت الی الله، چنین استنباط کرد که در امارت و فرماندهی نیز موفق خواهد بود.

۱۵- واگذاری رهبری و سرپرستی قبیله غفار به ایماء بن رحضه سردار آن قبیله از جانب ابوذر، با اینکه ابوذر قبل از او اسلام آورده بود و مقامش بالاتر بود، به فراست و حسن مدیریت او و نیز به بزرگداشت مردم، به اندازۀ شخصیت آنها دلالت می‌نماید؛ چرا که او دوست نداشت تمامی امور در دست او متمرکز گردد [۴۹۷].

۱۶- موفقیت درخشان ابوذر در دعوت که بر اثر دعوتش نصف قبیله غفار مسلمان شد و نصف دیگر آن قبیله بعد از هجرت اسلام آوردند [۴۹۸].

تلاشهای تخریب‌کننده و جنگ تبلیغاتی و محدودیت فکری که کفار علیه دعوت اسلامی در صدر اسلام، از آن استفاده نمودند، ناکام ماند و شکست خورد؛ چرا که تلاش پیامبر اکرم ج از تلاش آنان گسترده‌تر بود و وسایل تبلیغی او از موانع آنان، قوی‌تر بود و ثبات و پایداری او بسیار بیشتر از آن چیزی بود که دشمنانش انتظار آن را داشتند. پیامبر اکرم ج در خانه‌اش اقامت نگزید و در گوشه‌ای از مسجدالحرام گوشه‌گیر نشد تا دعوتش را پنهان بدارد و خود را از تیرهای مسموم دشمنان مصون بدارد؛ بلکه او شجاعانه خود را به مخاطره انداخت و به محل اقامت اعراب چادرنشین می‌رفت و با صدای بلند در مسجد الحرام قرآن تلاوت می‌کرد تا کسی که اندکی حیات در قلبش مانده و انگیزۀ آزادی و نپذیرفتن بندها در وجودش قرار دارد، بشنود و نور هدایت در قلب [۴۹۹]و مغزش سرایت نماید که از جمله این افراد ضماد ازدی، عمرو بن عبسه، ابوذر غفاری و طفیل بن عمرو دوسی و حصین پدر عمران بن حصین شبودند و این دلیلی قاطع و حجتی درخشان بر شکست حملات تخریبی قریش علیه پیامبر اکرم ج بود که باید از این درسها و آموختنیها، پند بگیریم.

[۴۹۰] الوحی وتبلیغ الرسالة، یحیی الیحیی، ص ۹۱ - ۹۳. [۴۹۱] فی السیرة النبویة قراءه لجوانب الحذر والحمایة، ابراهیم علی، ص ۵۸-۵۹. [۴۹۲] دروس فی الکتمان، محمود خطاب، ص ۹. [۴۹۳] الوحی وتبلیغ الرسالة، ص ۹۵. [۴۹۴] فتح الباری، ج ۷، ص ۱۳۴. [۴۹۵] الوحی و تبلیغ الرساله، ص ۹۵-۹۴. [۴۹۶] مسلم، کتاب الامارة، باب کراهة الاماره، ج ۳، ص ۱۴۵۷، شماره ۸۲۵. [۴۹۷] الوحی و تبلیغ الرسالة، ص ۱۰۰. [۴۹۸] السیرة النبویة الصحیحة، عمری، ج ۱، ص ۴۵. [۴۹۹] التاریخ الاسلامی، حمیدی، ج ۱، ص ۱۴۴.