الگوی هدایت - تحلیل وقایع زندگی و سیرت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم - جلد اول

فهرست کتاب

پیمان برادری در مدینه

پیمان برادری در مدینه

نظام برادری میان مهاجران و انصار در پیوند محکمی که امت را با یکدیگر مرتبط می‌ساخت، تأثیر گذاشت. پیامبر اکرم ج این ارتباط را براساس برادری کامل میان آنها برقرار کرد. پیمانی که نژادپرستی و تعصبات جاهلی در آن ذوب می‌شود و از بین می‌رود بنابراین، تعصبی جز برای اسلام وجود ندارد و امتیازاتی که براساس نسب و رنگ و وطن وجود داشت، در مقابل آن فاقد ارزش می‌شد و حق تقدم از آن کسی بود که از دیگران در تقوا و جوانمردی پیشی می‌‌گرفت. رسول خدا این برادری را بر پایه‌های محکمی استوار نمود و فقط یک لفظ و سخن بی‌محتوا نبود؛ بلکه عملی بود که پیوندی محکم و ناگسستنی با خونها و اموال داشت و فقط تبریک و سخن خوشی نبود که زبانها ذکر کنند و اثری نداشته باشد.

همچنین عواطف ایثار و همدردی و محبت با یکدیگر در این برادری در می‌آمیخت و جامعه جدید را با زیباترین صورت تشکیل می‌داد [۱۲۰۷].

عامل اصلی و مهم در تقویت برادری میان مهاجران و انصار این بود که مردم این جامعه کسانی بودند که همه براساس دین و عقیده گردهم جمع شده بودند. آنها را دینشان پرورش داده بود؛ دینی که آنها آن را پذیرفته بودند تا بگویند و عمل کنند؛ پس آنها از شعارهایی که جز از زبان فراتر نمی‌رود، بسیار فاصله داشتند.

آنها مصداق واقعی این فرمودۀ خداوند بودند:

﴿إِنَّمَا كَانَ قَوۡلَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ إِذَا دُعُوٓاْ إِلَى ٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ لِيَحۡكُمَ بَيۡنَهُمۡ أَن يَقُولُواْ سَمِعۡنَا وَأَطَعۡنَاۚ وَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ٥١[النور: ۵۱].

«مؤمنان هنگامی که به‌سوی خدا و پیغمبرش فرا خوانده شوند تا میان آنان داوری کنند، سخنشان تنها این است که می‌گویند: شنیدیم و اطاعت کردیم و رستگاران واقعی ایشانند».

عملکرد مسلمانان موجب بقاء و استمرار این برادری، که خداوند دین و پیامبرش را با آن یاری کرد، گردید تا اینکه میوه‌‌هایش را در همه مراحل دعوت در طول حیات پیامبر اکرم ج به بار آورد و اثر آن ادامه یافت و به هنگام انتخاب ابوبکر س به عنوان خلیفه، انصار و مهاجران اتفاق نمودند؛ بدون اینکه در اتحاد و یکپارچگی مسلمان‌ها رخنه‌ای ایجاد کنند و به شهوت سلطه و غریزه حکومت و فرمانروایی پاسخ مثبت بدهند. بنابراین، سیاست ایجاد اخوت بین مهاجران و انصار نوعی سیاست قبلی بود که پیامبر اکرم ج در راستای استوار نمودن دوستی و جای دادن آن در وجود و احساسات مهاجران و انصار اتخاذ کرده بود. همان مهاجران و انصاری که نه تنها برای حفاظت این دوستی و برادری بی‌خوابی کشیده بودند؛ بلکه برای اجرای بندهای آن از همدیگر پیشی می‌گرفتند [۱۲۰۸].

نویسندگان و پژوهشگران نیز هر چند به اوج سخنگویی رسیده باشند، سخن بهتری از آنچه خدا درباره انصار گفته است، نمی‌یابند.

خداوند می‌فرماید:

﴿وَٱلَّذِينَ تَبَوَّءُو ٱلدَّارَ وَٱلۡإِيمَٰنَ مِن قَبۡلِهِمۡ يُحِبُّونَ مَنۡ هَاجَرَ إِلَيۡهِمۡ وَلَا يَجِدُونَ فِي صُدُورِهِمۡ حَاجَةٗ مِّمَّآ أُوتُواْ وَيُؤۡثِرُونَ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ وَلَوۡ كَانَ بِهِمۡ خَصَاصَةٞۚ وَمَن يُوقَ شُحَّ نَفۡسِهِۦ فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ٩[الحشر: ۹].

«آنانی که پیش از آمدن مهاجران، خانه و کاشانه را آماده کردند و ایمان را در دل خود استوار داشتند، کسانی را دوست می‌دارند که به پیش ایشان مهاجرت کرده‌اند و در درون، احساس و رغبت نیازی نمی‌کنند به چیزهایی که به مهاجران داده شده است وایشان را بر خود ترجیح می‌دهند؛ هر چند که خود سخت نیازمند باشند. کسانی که از بخل نفس خود نگاهداری و مصون و محفوظ گردند، ایشان قطعاً رستگارند».

در این آیه خداوند برای آنها پنج چیز را گواهی داده است:

۱- خانه و ایمان را قبل از هجرت مهاجران آماده کردند.

۲- کسانی را که به سوی آنها هجرت کرده‌اند، دوست می‌دارند.

۳- به چیزهایی که به مهاجران داده شده است، احساس رغبت و نیاز نمی‌کنند.

۴- آنان را بر خود ترجیح می‌دهند؛ هر چند که خود سخت نیازمند باشند.

۵- آنان کسانی هستند که از بخل نفس خود، مصون و محفوظ گردیدند بنابراین، آنان رستگارند.

آیه فوق حامل درس‌های بزرگ و حکمت‌های سترگی است که برخی عبارتند از: اینکه، مدینه با کلمه (دار) یعنی خانه و سرا تعبیر شده است و اشاره به این است که مدینه سرای ویژه کسانی است که در آن جای گرفته و آن را وطن خویش نموده‌اند و این نوعی انس در وجود ایجاد می‌کند که به نفس روحیه و آرامش بیشتری می‌دهد؛ پس انصار در خانه و ایمان خودشان از امنیت و ثبات مادی برخوردارند و آرامش بر آنها فرود می‌آید و با نور خود آنها را احاطه می‌نماید؛ گویا حصاری از رحمت، آنها را در برگرفته است که هیچ پریشانی و اضطرابی آنان را تهدید نمی‌کند.

﴿مِن قَبۡلِهِمۡضمیر در اینجا به مهاجران برمی‌گردد؛ یعنی، انصار در مدینۀ منوره شرایطی را فراهم نمودند که مدینه برای مهاجران همانند خانۀ آنان گردید و قبل از هجرت مهاجران، ایمان را در دلهایشان استوار نمودند؛ چون مهاجران گرچه قبل از انصار ایمان آوردند و ایمان را تا آخرین حد فرا گرفتند، اما آنها برای گسترش ایمان خانه و مکانی را فراهم نکردند که بتوانند از ثبات مادی و حسی برخوردار باشند و برای خود و ایمانشان از قدرت و قهر دشمنان احساس امنیت نمایند؛ پس مهاجران ایمان داشتند، اما جا و مکانی نداشتند و انصار از هر دو در یک زمان برخوردار بودند و از زیباییهای قرآن، این است که مهاجران را قبل از انصار ستایش کرده است:

﴿لِلۡفُقَرَآءِ ٱلۡمُهَٰجِرِينَ ٱلَّذِينَ أُخۡرِجُواْ مِن دِيَٰرِهِمۡ وَأَمۡوَٰلِهِمۡ يَبۡتَغُونَ فَضۡلٗا مِّنَ ٱللَّهِ وَرِضۡوَٰنٗا وَيَنصُرُونَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥٓۚ أُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلصَّٰدِقُونَ٨[الحشر: ۸].

«غنائم از آن فقرای مهاجرینی است که از خانه و کاشانه و اموال خود بیرون رانده شده‌اند. کسانی که فضل خدا و خشنودی او را می‌خواهند و خدا و پیغمبرش را یاری می‌دهند، اینان راستانند».

پس داشتن خانه و ایمان که انصار به خاطر آن ستوده شده‌اند، مهاجران را نیز به خاطر فقدان آن مورد ستایش قرار داده است؛ چراکه آنان خانه و کاشانه خود را به خاطر طلب فضل و رضای خدا و یاری کردن خدا با یاری کردن دینش و یاری کردن پیامبر اکرم ج با یاری نمودن رسالت و دعوتش از دست داده بودند و آنها را توصیف نمود که آنان راستگویان‌اند ﴿أُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلصَّٰدِقُونَو به عموم مؤمنان گفته است:

﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَكُونُواْ مَعَ ٱلصَّٰدِقِينَ١١٩[التوبة: ۱۱۹].

«ای مؤمنان از خدا بترسید و همگام با راستان باشید».

پس منظور از ذکر نمودن انصار قبل از مهاجران این است که انصار به خاطر آن ستوده شده‌اند و قبل از آنان ذکر گردیده‌اند تا آنان را به وظیفه آنها در برابر برادران مهاجرشان که خانه و اموال خود را برای طلب فضل و رضای خدا ترک گفته‌اند و برای یاری کردن دین خدا و یاری کردن پیامبرش خود را از همه چیز جدا نموده‌اند، آگاه نماید؛ پس مهاجران، اموال و دارایی‌ها و فرزندان و جگرگوشه‌ها و خانه‌های خود را به خاطر کسب رضایت و خشنودی خدا و به دست آوردن پاداش الهی از دست داده‌اند و آنها به انصار پناه آورده‌اند که همراه آنها در خانه‌هایشان جای بگیرند؛ خانه‌های آنان که سرای امنیت و ثبات است و آنها قبل از انصار ایمان را در درون و قلب خود استوار نمودند و با این هجرت، فراهم نمودن خانه و ایمان هر دو برای آنها کامل گردید و اینکه آنان قبل از همه ایمان آورده‌اند، فضیلتی است که سایر مؤمنان و حتی انصار نیز از آن بهره‌مند نیستند. اوصاف انصار هنوز ادامه دارد: ﴿يُحِبُّونَ مَنۡ هَاجَرَ إِلَيۡهِمۡو این محبتی است که خداوند آن را در قرآن به اثبات رسانده است و خداوند آن را برای آنان فضیلتی قرار داد که این فضیلت را به آنان اختصاص داد. در مقابل به توصیف مهاجران پرداخت به اینکه آنها از خانه و اموالشان به خاطر طلب خشنودی خدا و به دست آوردن فضل او که همواره بر آنها می‌بارید، بیرون کرده شده‌اند و قلبهای مهاجران سرشار از محبت برادران انصارشان می‌باشد؛ آنهایی که به اخلاص پاک که ثمره و نتیجۀ محبت در راه خدا و برای خداست، توصیف شده‌اند؛ پس در مورد آنها گفته شده است:

﴿وَلَا يَجِدُونَ فِي صُدُورِهِمۡ حَاجَةٗ مِّمَّآ أُوتُواْ

«و در درون خود به چیزهایی که به مهاجران داده شده است، احساس رغبت و نیازی نمی‌کنند».

یعنی آنها به فضیلتی که برادران مهاجرشان آن را به دست آورده‌اند و در ایمان بر آنان پیشی گرفته‌اند و با جدا شدن از سرزمین و اموالشان قربانی داده‌اند و برای یاری کردن دین خدا و رسالتهای او برخاسته‌اند، چشم ندوخته‌اند که بخواهند در آن مشارکت داشته باشند [۱۲۰۹].

و در فرموده الهی که:

﴿يُحِبُّونَ مَنۡ هَاجَرَ إِلَيۡهِمۡ

این محبت وصف‌ناپذیر انصار در کتاب خدا ثبت شده است و به قصد عبادت در کمال زیبایی و اعجاز و اسلوب زیبا تلاوت می‌گردد بنابراین، امکان ندارد که با چنین محبتی در اعماق وجود مؤمنان، آثار نفرت و کینه‌ای باشد که آنها با مهاجران به خاطر فضایل ایمانی و جان فدایی آنها در راه خدا با سرزمین و اموال حسادت ورزند.

انصار در دوست داشتن برادران مهاجر خود به اوج صفا و اخلاص و همدلی رسیده بودند و این محبت مقدس، دلهای آنها را فرا گرفته و برای هیچ چیزی جای باز نمی‌کرد مگر چیزی که اثری از آثار محبت و دوستی بود و این اوج فضیلت‌هاست [۱۲۱۰].

و این فرمودۀ الهی که:

﴿وَيُؤۡثِرُونَ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ

نتیجۀ این محبت خالص است که انصار در آن به حدی رسیده‌اند که جامعۀ بشری در تاریخ گذشته خود به آن دست نیافته است و در تاریخ آینده نیز به آن دست نخواهد یافت و آن ثمرۀ ایثار و ترجیح دیگران برخود است که محبت ایمانی، آن را به بار آورده است [۱۲۱۱].

سپس در مقابل اینکه مهاجران به صداقت اراده و اخلاص در ایمانشان توصیف شدند، انصار به فلاح و رستگاری اختصاص یافتند و بعد از تأکید این مطلب که آنها با این ایثار، وجودشان از تیرگیهای آزمندی و حسادت تصفیه و پاک شده است و مخلصانه برادران مهاجر خود را دوست داشتند و از بخل پاک گشتند و بخل را با فضیلت بزرگواری و بخشندگی و ترجیح دیگران بر خود زیر پا نهاده‌اند و خداوند این صفت پسندیده آنان را این گونه بیان می‌کند:

﴿وَمَن يُوقَ شُحَّ نَفۡسِهِۦ فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ[الحشر: ۹].

«و کسانی که از بخل نفس خود مصون و محفوظ گردند، ایشان قطعاً رستگارند».

و این محبت برادرانه میان مهاجران و انصار اساسی است که بر پایه‌های آن برادری اجتماعی که پیامبر اکرم ج بعد از آمدن به مدینه میان اصحاب خود پیمان آن را بست، استوار شده بود و بستن این پیمان برادری از اولین اقداماتی بود که پیامبر اکرم ج قبل از تأسیس مسجد النبی به آن پرداخت [۱۲۱۲].

ظاهراً آغاز این مواخات و برادری، در مسجد و در حالی برگزار شد که این مسجد در مرحله ساخت و ساز قرار داشت و قرار بود این مسجد پایه و اساس تقوا قرار گیرد و پیامبراکرم ج با اصحاب و یارانش (مهاجران و انصار) در ساخت و ساز همیاری می‌نمود. قطعاً آن مکان پاک و عمل شریف که فقط برای خدا انجام می‌شد، مناسب‌ترین مکان برای آغاز مواخات و برادری بود؛ چون آن مکان پاک و مشغلۀ شریف اقتضا می‌نمود که آنها با همدیگر همکاری و همدردی و دوستی نمایند و رشته‌ها و پیوندهای برادری ایمانی را تقویت کنند بنابراین، پیامبر اکرم ج ابتدا میان کسانی که با او در ساختن مسجد کار می‌کردند، پیمان برادری منعقد نمود؛ سپس گروهی دیگر را در خانۀ اُنس با همدیگر برادر نمود و این گونه این کار را تکرار نمود تا اینکه این مواخات و برادری با یکدیگر همۀ پیشگامان مهاجر و انصار را فرا گرفت و آنها حدود صد نفر بودند که نیمی از آنان مهاجر و نیمی دیگر انصار بودند [۱۲۱۳].

برخی از نام‌های مهاجران و انصار که در راه خدا با هم پیمان برادری بستند، عبارتند از:

ابوبکر صدیق س ، خارجه بن زهیر، عمر بن خطاب، عتبان بن مالک، ابوعبیده بن جراح، سعد بن معاذ، عبدالرحمن بن عوف سعد بن ربیع، زبیر بن عوام، سلامه بن سلامه بن وقش، طلحه بن عبیدالله، کعب بن مالک، سعید بن زید، ابی بن کعب، مصعب بن عمیر، ابوایوب خالد بن زید، ابوحذیفه بن عتبه بن ربیعه، عباد بن بشر بن وقش، عمار بن یاسر، حذیفه بن یمان، ابوذر غفاری، منذر بن عمرو، حاطب بن ابی بلتعه، عویم ابن ساعده، سلمان فارسی، ابودر داء، بلال موذن پیامبر و ابورویحه عبدالله بن عبدالرحمن الخثعمی [۱۲۱۴].

[۱۲۰۷] فقه السیرة، غزالی، ص ۱۹۳ – ۱۹۴. [۱۲۰۸] فصول فی السیرة النبویة، د. عبدالمنعم السید، ص ۲۰۰. [۱۲۰۹] محمد رسول الله، عرجون، ج ۳، ص ۹۴. [۱۲۱۰] همان، ص ۹۵. [۱۲۱۱] همان، ص ۹۶. [۱۲۱۲] محمد رسول الله، عرجون، ج ۳، ص ۹۸. [۱۲۱۳] همان، ص ۱۰۰. [۱۲۱۴] ابن هشام، ج ۲، ص ۱۰۹ – ۱۱۱ – السیرة النبویة، ابن کثیر، ج ۲، ص ۳۲۴.