مسئله ي توکل بر خدا و استفاده از اسباب
باید دانست که توکل بر خدا، مانع از بهرهگیری اسباب نمیشود؛ پس استفادۀ مؤمن از اسباب، به خاطر ایمان به خداوند و اطاعت اوست؛ چون استفاده از اسباب را توصیه نموده است. اما مؤمن این گونه فکر نمیکند که اسباب، نتیجهها را میآفرینند و بر اسباب توکل نمیکند؛ بلکه آنچه نتیجهها را میآفریند، همان طور که اسباب را پدید میآورد، تقدیر و امضای الهی است و در احساس مؤمن نتیجه و سبب ارتباطی ندارند. استفاده از سبب نوع بندگی و عبادت است؛ چون به اطاعت از دستور خدا از آن استفاده میشود و محقق شدن نتیجه بر اساس تقدیر و قضای الهی و جدا از سبب است. کسی جز خدا توان تحقق آن را ندارد و این گونه شعور و احساس مؤمن از پرستش اسباب و وابسته بودن به آن آزاد میگردد و در همین حال او بر حسب توان خود به طور کامل از اسباب استفاده مینماید تا پاداش الهی را در بهرهبرداری کامل از اسباب به دست بیاورد [۶۵۶].
پیامبر اکرم ج در احادیث زیادی ضرورت استفاده از اسباب، همراه توکل بر خدا را تأکید نموده است، همان طور که مردم را متوجه نموده است که توکل و استفاده از اسباب با یکدیگر تضادی ندارند. از انس بن مالک روایت است که میگوید: مردی با شترش بر در مسجد ایستاد و خواست وارد مسجد شود. گفت: ای پیامبر خدا، سواری خود را رها میکنم و توکل مینمایم؟ گویا این مرد فکر میکرد که استفاده از اسباب با توکل بر خدا منافات دارد. پیامبر اکرم ج او را توجیه نمود که استفاده از اسباب امری مطلوب است و به هیچ وجه با توکل کردن بر خدا تضاد و منافاتی ندارد بنابراین، فرمود: زانوی آن را ببند و توکل کن [۶۵۷].
این حدیث بیانگر آن است که میان توکل و استفاده از اسباب به شرط اینکه فقط بر اسباب، اعتقاد و اعتماد نشود و توکل به خدا فراموش نگردد، هیچ گونه تضادی وجود ندارد. عمر بن خطاب س از پیامبر خدا روایت میکند که فرمود: «اگر شما بر خدا آن گونه که بایدتوکل کرد، توکل کنید شما را همان گونه روزی میدهد که پرندگان را روزی میدهد. آنها در حالی صبح میکنند که گرسنه هستند اما شب هنگام شکم سیر بر میگردند» [۶۵۸]. در این حدیث به توکل بر خدا و اهمیت استفاده از اسباب اشاره شده است.
نظر اسلام را در مورد توکل بر خدا و استفاده از اسباب میتوان در نکات ذیل خلاصه نمود:
۱- اسلام، اصل استفاده از اسباب را تأکید میکند؛ چرا که بهره نگرفتن از اسباب باعث تعطیلشدن و از بین رفتن شریعت و مصالح دنیا میشود.
۲- اعتماد کردن فقط بر اسباب و ترک کردن توکل بر خداوند، شرک است.
۳- اسلام استفاده از اسباب را با این باور که اسباب همه در دست خداوندهستند، توصیه میکند.
۴- از مسلمانان خواسته شده است علاوه بر اینکه از اسباب استفاده نمایند بر خداوند نیز توکل کنند [۶۵۹].
بنابراین، امت اسلامی باید به این نتیجه برسند که استفاده از اسباب برای رسیدن به قدرت و حکومت امری است ناگزیر؛ زیرا خداوند برحسب سنت تخلفناپذیر خویش چنین مقرر داشته است و رحمت و مهربانیهای خداوند این است که از مسلمانان نخواسته است که اسبابی که از حد توان آنها بیشتر است، تدارک ببینند و از آنها نخواسته است که با چنان ساز و برگی خود را آماده نمایند که با ساز و برگ دشمن برابری نماید؛ بلکه خداوند متعال فرموده است:
﴿وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا ٱسۡتَطَعۡتُم مِّن قُوَّةٖ وَمِن رِّبَاطِ ٱلۡخَيۡلِ تُرۡهِبُونَ بِهِۦ عَدُوَّ ٱللَّهِ وَعَدُوَّكُمۡ وَءَاخَرِينَ مِن دُونِهِمۡ لَا تَعۡلَمُونَهُمُ ٱللَّهُ يَعۡلَمُهُمۡۚ وَمَا تُنفِقُواْ مِن شَيۡءٖ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ يُوَفَّ إِلَيۡكُمۡ وَأَنتُمۡ لَا تُظۡلَمُونَ٦٠﴾[الأنفال: ۶۰].
«برای (مبارزه با) آنان تا آنجا که میتوانید نیروی (مادی و معنوی) و (از جمله) اسبهای ورزیده آماده سازید تا بدان دشمن خدا و دشمن خویش را بترسانید و کسانی دیگر جز آنان را نیز به هراس اندازید که ایشان را نمیشناسید و خدا آنان رامیشناسد. هر آنچه را در راه خدا صرف کنید، پاداش آن به تمام و کمال به شما داده میشود و هیچ گونه ستمی نمیبینید».
گویا خداوند متعال به مسلمانان میگوید: «آنچه در نهایت توان شماست، انجام دهید وتا آن جا که در توان شماست، نیرو جمع کنید گرچه کمتر از امکانات دشمن باشد».
استطاعت یعنی آخرین حد مطلوبی که در توان انسان است و بالاتر از توانایی او را، خداوند به عهده گرفته و با امکانات بیشمار خود در مقابل دشمن میایستد؛ چون انجام امور تا آخرین حد توانایی، دلیل اخلاص است و اخلاص از شرایطی است که کمک و مدد الهی را در پی دارد [۶۶۰].
این فریاد که امت اسلامی میبایست از مرحله ضعف و پوشالی بودن به مرحلۀ قدرت وساختن بیرون بیایند و خیالات و آرزوهارا کنار نهند و برای استفاده از همۀ اسبابی که آنها را برای اقامه و تشکیل دولت اسلام و ساختن تمدنی که انسان را به پروردگار جهانیان میرساند به پاخیزند، ندا و فریادی است که متوجه تمام قشرهای جامعۀ اسلامی میگردد.
امت اسلامی باید درصدد عملی نمودن سنتهای الهی که در جهان هستی پراکنده هستند و یا در قرآن کریم ذکر شدهاند، بر آیند تا در پرتو نور الهی در راه بیداری گام بردارد.
پیامبر خدا از زمان بعثت تا آخرین لحظههای زندگی خویش از سنتهای الهی استفاده کرد و در هیچ یک از آنها کوتاهی نورزید. ایشان در تغییر دادن آئین و اخلاق انسانها، از سنتهای الهی استفاده نمود و از سنت تدافع در برابر باطل بهره گرفت و در ساختن گروه و بعد از آن حکومت از سنت تدریجی دعوت بهره گرفت و سنت گرفتارشدن به مشکلات و آزمایشها را مورد توجه داشت و ایشان تا آخرین توان خود از اسبابی که منجر به تشکیل و قدرت میگردید، استفاده نمود. هجرت مسلمانان در دو مرحله به حبشه و سفر پیامبر اکرم ج به طائف و عرضه نمودن دعوت به قبائل؛ سپس هجرت پیامبر اکرم ج به مدینه، عواملی بودند که پیامبر از آن استفاده نمود و با تشکیل حکومت در مدینه و پاسداری آن و ادامه یافتن راه او از جانب اصحاب و یارانش و با آگاهی و بینش و تعامل با سنتها تمدنی ساختند که تاریخ بشری تا به امروز نظیر آن را ندیده است. حرکت پیامبر اکرم ج در تربیت امت و تشکیل دولت اسلامی چراغی است فرا راه کسانی که درصدد دستیابی به هدایتند و سنتی است که شایستۀ آن است که در این دریاهای خروشان و برنامههای متضاد و تاریکیهای وحشتناک، الگو قرار داده شود و اجرا نمودن این امر برای کسانی که امداد الهی پشتیبان اوست، آسان است.
[۶۵۶] فی ظلال القرآن، ج ۳، ص ۱۴۷۶. [۶۵۷] الترمذی، کتاب صفه القیامه، باب ما جاء فی التوکل، ج ۴، ص ۵۷۶. [۶۵۸] رواه احمد فی مسنده، ج ۱، ص ۵۲. و کتاب الزهد، ص ۲۵ و شیخ احمد شاکر سند آن را صحیح دانسته است. [۶۵۹] التمکین للامة الاسلامیة، ص ۲۵۴. [۶۶۰] الاسلام فی خندق، مصطفی محمود، ص ۶۴.