الگوی هدایت - تحلیل وقایع زندگی و سیرت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم - جلد اول

فهرست کتاب

چهارم: خداوند کار فسادکنندگان را درست و اصلاح نمی‌کند

چهارم: خداوند کار فسادکنندگان را درست و اصلاح نمی‌کند

یکی دیگر از بندهای پیمان‌نامه ذکر این مسئله بود که بیانگر میزان عدالت و جوانمردی رسول خدا است. این پیمان، برای شهروندان دولت اسلامی، مفهوم آزادی دینی را متحقق می‌سازد و اصل تعصب، مصادره و کنترل اندیشه‌ها را از بین می‌‌برد و این موضوع مسئله‌ای تاکتیکی نبود که پیامبر اکرم ج تا وقتی که بتواند دشمنان خارجی خود را سرکوب نماید، از آن استفاده کند و بعد از آن به دشمنان داخلی خود که با آنها پیمان بسته بود، بپردازد. هرگز چنین نبود؛ بلکه این موضع براساس سیاستی که از شریعت الهی سرچشمه می‌گرفت، اتخاذ شده بود [۱۳۳۴].

یکی دیگر از بندهای پیمان‌نامه که پیامبر اکرم ج با یهودیان بست این بود که برای آنان چون اهل کتاب (ذمی) هستند، زندگی شرافتمندانه‌ای را در سایۀ دولت اسلامی تأمین کند، اما از آنجا که سرشت یهودیان بر خیانت و بی‌وفایی بنا شده است، آنها نتوانستند و هرگز نخواهند توانست به عهد و پیمانهای خود پایبند باشند؛ چنانکه دیری نپائید که پیمانها را نقض نمودند و با دشمنان اسلام همدست شدند. رسول خدا ج نیز با آنان رفتاری متناسب با شخصیت آنها، در پیش گرفت و یهود بنی قینقاع و بنی نضیر را از مدینه بیرون راند و مردان بنی قریظه را به قتل رساند [۱۳۳۵]که در این مورد به تفصیل سخن خواهیم گفت. قرآن کریم به طبیعت و برخورد یهودیان با پیمانها اشاره کرده و فرموده است:

﴿ٱلَّذِينَ عَٰهَدتَّ مِنۡهُمۡ ثُمَّ يَنقُضُونَ عَهۡدَهُمۡ فِي كُلِّ مَرَّةٖ وَهُمۡ لَا يَتَّقُونَ٥٦[الأنفال: ۵۶].

«ای کسانی که از آنان پیمان گرفته‌ای، ولی آنان هر بار پیمان خود را می‌شکنند و از خیانت و نقض عهد پرهیز نمی‌کنند».

منظور از عهد در اینجا پیمانها و قراردادهایی است که پیامبر اکرم ج با یهودیان بست که در کنار او بجنگند و علیه او کسی را یاری نکنند.

یهودیان از وسیله‌های مختلف وگوناگونی برای توطئه علیه پیامبر اکرم ج استفاده کردند، اما این راهکارها موفقیت آمیز نبود و به نتیجۀ دلخواه آنان که از بین بردن جماعت مسلمانان و دولت آنها و وجود سیاسی آنان بود، نینجامید. امّا علت اصلی ناکام ماندن آنان با توجه به تمسک جستن به شیوه‌های گوناگون چیست؟

علّت اصلی را می‌توان این امر بیان کرد که شیوۀ تربیت نبوی، معانی و مفاهیم ایمان را در دلهای اصحاب و یاران رسول خدا ج استوار و محکم گردانیده بود، در نتیجه عبودیت خالصانه خدا را تحقق بخشید و با انواع شرک مبارزه کرد و به شاگردان خود یاد داد که از اسباب بیداری و قدرت مادی و معنوی استفاده نمایند.

پیامبر اکرم ج یارانش را بر عزت و افتخار و مردانگی و شجاعت و نپذیرفتن ذلت و مقاومت و در برابر ظلم و توطئه‌ها تسلیم نشدن و مقاومت در برابر آنها و از بین بردن توطئه‌ها و توطئه‌گران تربیت کرده بود؛ پس آنها در برابر انواع کیدهای آنان از پای درنیامدند و استقامت و بردباری نمودند تا اینکه بر دشمنان خود چیره شدند [۱۳۳۶].

مکر و توطئه یهودیان بسیار خطرناک و به گونه‌ای بود که می‌توانست کوه‌ها را از بیخ برکند، اما مکر وتوطئه‌ی آنان در برابر مسلمانان صدر اسلام ناکام ماند؛ زیرا رهبری آنها را مستقیماً رسول خدا برعهده داشت و براساس برنامۀ الهی پیش می‌رفت [۱۳۳۷].

مسلمانان امروزی در برابر نقشه‌ها و توطئه‌های یهودیان از پای درآمده‌اند و شکست می‌خورند؛ چون مسلمانان از برنامه نبوی در تربیت امت و کیفیت تعامل و رفتار با یهودیان استفاده نمی‌کنند. امروز امت اسلام شدیداً نیاز به رهبری خداجو و فرزانه و آگاه که توفیق الهی همراه او باشد و از اخلاق و صفات یهودیان آگاهی داشته باشد، دارد تا تعامل و رفتاری آگاهانه با یهودیان داشته باشد که اصول این رفتار بر گرفته از سیاست موفق پیامبر اکرم ج در رفتار با این قشر منحرف جامعه بشر باشد.

در عصر حاضر دستهای پلید یهودیان در زمینه‌های مختلف زندگی ملتها و دولتها دخیل است؛ دستهایی که هدفی جز فساد و تباهی کردن در زمین ندارند و همین است تعبیر قرآنی:

﴿وَيَسۡعَوۡنَ فِي ٱلۡأَرۡضِ فَسَادًا[المائدة: ۳۳].

استعمال فعل مضارع در این جمله بر تجدد و استمرار دلالت می‌نماید؛ پس تلاش یهودیان برای فساد، در مرحلۀ خاصی از تاریخ نبوده و نیست؛ بلکه تا روز رستاخیز به چنین تلاش‌های مذبوحانه‌ای ادامه خواهد داد و یهودیان توانسته‌اند براساس توطئه‌های حساب شده و در نبود وجود دولت اسلامی قوی بر سرنوشت ملت‌ها، چیره شوند.

نبوغ ومهارت یهودیان در تخریب و ویرانگری برای تمامی انسان‌ها امری واضح و آشکار است. نقش یهودیان را در دولتها از نظر اقتصادی، سیاسی و تبلیغاتی نمی‌توان نادیده گرفت و در دو نظام جهانی یعنی سرمایه‌داری و سوسیالیزم حضور فعال داشته‌اند و در انقلابهای بزرگ جهان و سازمان‌های جهانی بزرگ نقش بسزائی داشته و دارند.

آیا یک پژوهشگر آگاه چنین احساس نمی‌کند که در مورد قضیه یهود نوعی مبالغه‌گویی شده است؟

این سیمای هولناک در ذهن بسیاری از مردم مجسم است که یهودیان چرخش جهان را به دست دارند و آنها رهبران سیاسی و مفکران و مبتکران جهان‌اند و شخصیتهای مهم دیگر غیر از یهودیان، مهره‌هایی بر صفحه شطرنج بیش نیستند که دیگران آنها را حرکت می‌دهند [۱۳۳۸].

کتاب‌هایی که از یهودیان و نقش جهانی و خطرناک آنها سخن می‌گویند، در مساعد کردن زمینه برای تسلیم شدن به آنچه اتفاق افتاده است، مشارکت دارند و بشر را برای همه شکست‌هایی که امت با آن برخورد کرد، اعم از شکست‌های فرهنگی و نظامی مهیا می‌کند.

احساس مردم به اینکه هر چیزی از سوی یهودیان یا از سوی محافل و جمعیت آنان طراحی شده است، مردم را از مقاومت و رویارویی و جهاد باز می‌دارد و آنچه در مورد یهودیان گفته می‌شود، ممکن است که در مورد هر دشمنی دیگر که سیاست ترور و ارعاب فکری و نظامی را در پیش بگیرد، گفته شود. به عنوان مثال می‌توان جماعت‌های باطنی در جهان اسلام که دارای وجود قوی در مناطق و کشورهای مختلف هستند، نام برد.

به چنین جماعتهایی گاهی بیش از شأن و مقام آنها اهمیت داده می‌شود. به عنوان مثال شایع می‌شود که هر کس از این گروه افراطی منحرف سخن بگوید و یا درباره آن مطلبی بنویسد و یا مقاله‌ای ارائه دهد درآمد و زندگی‌اش مورد تهدید قرار می‌گیرد. بنابراین، همه به خاطر حفظ روزی و جان خود سکوت اختیار می‌کنند [۱۳۳۹]. این بزرگ‌نمایی وحشتناک دشمنان یهودی ما، حقیقتی ندارد؛ زیرا مکر دوستان شیطان بسیار ناچیز و ضعیف است؛ چنانکه خداوند می‌فرماید:

﴿ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ يُقَٰتِلُونَ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِۖ وَٱلَّذِينَ كَفَرُواْ يُقَٰتِلُونَ فِي سَبِيلِ ٱلطَّٰغُوتِ فَقَٰتِلُوٓاْ أَوۡلِيَآءَ ٱلشَّيۡطَٰنِۖ إِنَّ كَيۡدَ ٱلشَّيۡطَٰنِ كَانَ ضَعِيفًا٧٦[النساء: ۷۶].

«کسانی که ایمان آورده‌اند، در راه یزدان می‌جنگند و کسانی که کفر پیشه کرده‌اند، در راه شیطان می‌جنگند؛ پس با یاران شیطان بجنگید. بی‌گمان شیطان همیشه ضعیف بوده است».

یکی از دلایل قدرت یافتن دشمنان، را می‌توان ضعف ایمان مسلمانان و دوری از برنامۀ پروردگار را ذکر نمود؛ چراکه در برابر ایمان واقعی و راستین سایر ترفندها و دسیسه‌ها از بین می‌رود و همۀ نقشه‌ها شکست می‌خورند، اما باید عنصر ترس که بسیاری از همتها را سست و غیرتها را از بین برده است، را از خود دور کرد.

هنگامی که مؤمنان با بردباری و استقامت خویش پا به میدان می‌گذارند با قیام و مقاومت خویش تمامی نقشه‌ها را اعم از نقشه‌های یهودیان و یا نقشه‌های دیگران را از هم می‌پاشند و نابود می‌کنند؛ چنانکه خداوند می‌فرماید:

﴿وَإِن تَصۡبِرُواْ وَتَتَّقُواْ لَا يَضُرُّكُمۡ كَيۡدُهُمۡ شَيۡ‍ًٔاۗ إِنَّ ٱللَّهَ بِمَا يَعۡمَلُونَ مُحِيطٞ[آل عمران: ۱۲۰].

«اگر بردباری کنید و بپرهیزید، حیله‌گری آنان به شما هیچ زیانی نمی‌رساند و شکی نیست که خداوند بدانچه انجام می‌دهند، احاطه دارد».

و این به هیچ وجه بدین معنی نیست که نسبت به قدرت دشمن بی‌اعتنا باشیم و آن را ناچیز تصور کنیم؛ هرچند که دشمن حقیر و ناچیز باشد؛ بلکه هدف این است که در میزان قدرت دشمن، راه میانه و اعتدال را در پیش گیریم و در خطرناک نشان دادن و بزرگ جلوه دادن دشمن تا آن حد مبالغه نکنیم که باعث تضعیف قدرت مسلمانان گردد و ارادۀ ما را سست کند و ما را برای پذیرش شکست آمده نماید، همان طور که نباید اهداف دشمن را نادیده بگیریم و به خود چنان تلقی کنیم که دشمنی وجود ندارد [۱۳۴۰]و یقیناً سنت الهی در مورد یهودیان و دیگران به اجرا درخواهد آمد؛ چراکه می‌فرماید:

﴿إِنَّ ٱللَّهَ لَا يُصۡلِحُ عَمَلَ ٱلۡمُفۡسِدِينَ[یونس: ۸۱].

[۱۳۳۴] دراسة فی السیرة، ص ۱۵۱. [۱۳۳۵] العهد و المیثاق فی القرآن الکریم، د. ناصر العمر، ص ۱۲۱. [۱۳۳۶] الصراع مع الیهود، ج ۱، ص ۸۰. [۱۳۳۷] همان، ص ۷۹. [۱۳۳۸] قضایا فی المنهج، سلمان عوده، ص ۸۴ – ۸۵. [۱۳۳۹] همان، ص ۸۶ – ۸۷. [۱۳۴۰] قضایا فی المنهج، ص ۸۶ – ۸۷.