علل انتخاب مدینه به عنوان مرکز دولت اسلامی
حکمت الهی در انتخاب مدینه به عنوان دارالهجره و مرکزی برای دعوت، علاوه بر بزرگداشت اهل مدینه، اسرار و رازهایی است که کسی جز خدا آن را نمیداند. مدینه به طور طبیعی از موانع و استحکاماتی جنگی برخوردار بود که در این باره هیچ شهری در جزیرۀ عربی با آن برابری نمیکرد. از ناحیه غرب و شرق با سنگلاخ محصور گردیده بود و فقط منطقه شمالی تنها منطقهای بود که حائل و مانعی نداشت (و این همان منطقهای است که پیامبر اکرم ج در سال پنجم هجری در غزوه احزاب با حفر خندق آن رامصون کرد و استحکام بخشید) و اطراف دیگر مدینه با درختان خرما و کشتزارهای انبوه احاطه شده بود که لشکر نمیتوانست از آن بگذرد، مگر اینکه از راههای باریکی عبور میکرد که در این صورت سیستم نظامی و ترتیب صفها به هم میخورد و پایگاههای کوچک نظامی برای برهم زدن نظام جنگی دشمن و جلوگیری از پیشروی آن، کافی بود. ابن اسحاق میگوید: «یک طرف مدینه بدون حایل و مانع بود و اطراف دیگر آن با خانهها و درختان خرما بسته شده بود و دشمن نمیتوانست به راحتی وارد آن شود» [۹۵۹].
و شاید پیامبر اکرم ج به این حکمت الهی در انتخاب مدینه اشاره نمود که به یارانش قبل از هجرت گفت: «من محل هجرت شما را در خواب دیدهام که زمینی دارای درختان خرما در میان دو منطقه سنگلاخ است که همان دو حره هستند [۹۶۰]». از آن به بعد مسلمانان هجرت را آغاز کردند.
اهل مدینه چه اوس و چه خزرج دارای جوانمردی وشهامت و قدرت وجنگاوری بودند. آنها به آزادی خوگرفته بودند وتسلیم هیچ کس نمیشدند و به هیچ حکومت و قبیلهای خراج و مالیات پرداخت نمیکردند؛ چنانکه ابن خلدون میگوید: همواره این دو قبیله در یثرب غالب بودند و افتخار و توانایی رزمی متعلق به آنان بود و همسایگان آنها از قبیله مضر دین آنان را پذیرفتند.
بنی عدی بن نجار، خویشاوندان مادری آن حضرت بودند و این رابطۀ خویشاوندی از طریق هاشم بن عدی بن نجار به پیامبر اکرم ج میرسد. هاشم با سلمی دختر عمرو یکی از افراد قبیلۀ بنی عدی بن نجار ازدواج کرد و هاشم از آن زن صاحب فرزندی به نام عبدالمطلب شد. او فرزندش را نزد آن زن گذاشت تا اینکه نوجوان شد و هنوز به سن بلوغ نرسیده بود که عمویش که اونیز عبدالمطلب نام داشت، او را با خود به مکه آورد. حق خویشاوندی در زندگی اجتماعی عرب جایگاه مهمی داشت. ابوایوب انصاری از همین تبار بود که پیامبر اکرم ج روزهای نخست هجرت، در خانه او اقامت گزید.
اوس و خزرج از قبیلۀ قحطان بودند و مهاجران و کسانی که پیشتر در مکه و اطراف آن مسلمان شده بودند، از عدنان بودند. هنگامی که پیامبر اکرم ج به مدینه هجرت کرد، فرزندان عدنان و قحطان همه زیر پرچم اسلام گردآمدند. آنها مانند یک جسم بودند در حالی که در دوران جاهلیت با یکدیگر رقابت داشتند و هر یک خود را از دیگری برتر میشمرد، اما با جمع شدند همۀ آنها زیر پرچم واحد، شیطان راهی برای نفوذ در دلهای آنها نداشت تا فتنه برانگیزد و آنها نیز از روی تعصب قحطانی و عدنانی بودن، ندای افتخار جاهلیت را سر دهند.
بنابراین با بررسی تمام جوانب شهر یثرب بهترین و مناسبترین مکان برای هجرت پیامبر اکرم ج و یارانش بود تا اسلام نیرومند شود و مراحل رشد و ترقی را بپیماید و جزیرۀ عربی را فتح کند و سپس دنیای متمدن را در گسترۀ قلمرو خویش قرار دهد [۹۶۱].
[۹۵۹] السیرة النبویة، ندوی، ص ۱۵۷. [۹۶۰] الهجرة النبویة المبارکة، ص ۵۲. [۹۶۱] الاساس فی السنة، ج ۱، ص ۳۳۳.