الگوی هدایت - تحلیل وقایع زندگی و سیرت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم - جلد اول

فهرست کتاب

۴- نزول وحی و مشکلات پیامبر اکرم ج

۴- نزول وحی و مشکلات پیامبر اکرم ج

جبرئیل، پیامبر اکرم ج را چند بار فشار داد تا اینکه او را خسته کرد و از آن پس پیامبر با سختی و خستگی و سنگینی وحی را فرا می‌گرفت، آن طور که خداوند متعال فرموده است:

﴿إِنَّا سَنُلۡقِي عَلَيۡكَ قَوۡلٗا ثَقِيلًا٥[المزمل: ۵].

حکمت نزول وحی بر پیامبر اکرم ج به این گونه به دلیل بیان اهمیت این دین و عظمت آن و اهتمام ورزیدن به آن و همچنین بیان این مسئله که امت اسلام پس از سختی و رنج فراون به این دین رسیده است، می‌باشد [۲۲۱].

پدیدۀ وحی معجزه‌ای است برخلاف سنت‌ها و قوانین طبیعی که پیامبر اکرم ج، سخن خداوند (قرآن) را توسط فرشته (جبرئیل) فرا می‌گیرد و از روی الهام و تأمل درونی و احساس و عواطف نیست؛ بلکه وحی بیرون از وجود پیامبر تحقق می‌یابد و وظیفه پیامبر حفظ و رساندن آن به امت است، اما بیان و تفسیر وحی با توجه به احادیث و فرمایشات پیامبر اکرم ج از جانب خود پیامبر انجام می‌شود [۲۲۲].

در حقیقت، وحی اساسی است که تمام حقایق دین از قبیل عقاید و احکام دینی بر اساس آن مرتب می‌شوند. بنابراین، مستشرقان و قبل از آنان ملحدان به طعنه زدن و ایجاد شک و تردید در وحی پرداخته و کوشیده‌اند تا پدیده وحی را تأویل کنند و واقعیت و حقیقت آن را طوری که از طریق صحاح سته و مورخان مورد اعتماد به ما رسیده است، تحریف نمایند بنابراین، برخی از مستشرقان و ملحدان می‌گویند: «محمد قرآن و اصول اسلام را از بحیرای راهب آموخته است و برخی گفته‌اند: محمد مردی بوده که دارای حالت عصبی و جنون یا مبتلا به بیماری صرع بوده است» [۲۲۳].

اما برخلاف گفته‌های نادرست و غیرمنطقی آنان، در حقیقت محمد در غار حرا به سر می‌برد که ناگهان جبرئیل با پیام الهی بر او نازل شد و به او گفت: بخوان و این پدیده فرایندی ذاتی و داخلی نیست که از سخن گفتن با خویشتن و احساس درونی محض نشأت گرفته باشد؛ بلکه وحی، استقبال و فراگرفتن از حقیقتی بیرونی است که با ذات و درون او ارتباطی ندارد و این موضوع که جبرئیل سه مرتبه پیامبر اکرم ج را به شدت فشار می‌دهد و می‌گوید: «بخوان» تأییدی است برای اینکه وحی از بیرون آموخته می‌شود و این عمل جبرئیل به خاطر تفهیم همین مطلب بوده که ممکن است تصور شود که وحی از یک خیال درونی سرچشمه می‌گیرد. پیامبر اکرم ج از آنچه دید و شنید، دچار ترس و هراس گردید و در حالی که لرزه به اندامش افتاده بود، شتابان به خانه‌اش بازگشت و این دلالت می‌نماید که پیامبر اکرم ج به رسالت و نبوتی که به زودی بار گران آن به دوش او گذاشته خواهد شد و به رساندن آن به مردم موظف می‌گردد، شوق و علاقه‌ای نداشت؛ چنانکه خداوند متعال با تأیید و تأکید این مطلب می‌فرماید:

﴿وَكَذَٰلِكَ أَوۡحَيۡنَآ إِلَيۡكَ رُوحٗا مِّنۡ أَمۡرِنَاۚ مَا كُنتَ تَدۡرِي مَا ٱلۡكِتَٰبُ وَلَا ٱلۡإِيمَٰنُ وَلَٰكِن جَعَلۡنَٰهُ نُورٗا نَّهۡدِي بِهِۦ مَن نَّشَآءُ مِنۡ عِبَادِنَاۚ وَإِنَّكَ لَتَهۡدِيٓ إِلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِيمٖ٥٢ صِرَٰطِ ٱللَّهِ ٱلَّذِي لَهُۥ مَا فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِي ٱلۡأَرۡضِۗ أَلَآ إِلَى ٱللَّهِ تَصِيرُ ٱلۡأُمُورُ٥٣[الشورى: ۵۲-۵۳].

«همچنین به تو نیز به فرمان خود روحی را (که قرآن است و مایه حیات می‌باشد) وحی کردیم. تو قبلاً نمی‌دانستی که کتاب چیست. ولی ما قرآن را نور عظیمی قرار دادیم که به وسیلۀ آن هر که را از بندگانمان بخواهیم، هدایت کنیم و تو قطعاً به راه راست رهنمود می‌‌سازی».

همچنین خداوند متعال می‌فرماید:

﴿وَإِذَا تُتۡلَىٰ عَلَيۡهِمۡ ءَايَاتُنَا بَيِّنَٰتٖ قَالَ ٱلَّذِينَ لَا يَرۡجُونَ لِقَآءَنَا ٱئۡتِ بِقُرۡءَانٍ غَيۡرِ هَٰذَآ أَوۡ بَدِّلۡهُۚ قُلۡ مَا يَكُونُ لِيٓ أَنۡ أُبَدِّلَهُۥ مِن تِلۡقَآيِٕ نَفۡسِيٓۖ إِنۡ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَىٰٓ إِلَيَّۖ إِنِّيٓ أَخَافُ إِنۡ عَصَيۡتُ رَبِّي عَذَابَ يَوۡمٍ عَظِيمٖ١٥ قُل لَّوۡ شَآءَ ٱللَّهُ مَا تَلَوۡتُهُۥ عَلَيۡكُمۡ وَلَآ أَدۡرَىٰكُم بِهِۦۖ فَقَدۡ لَبِثۡتُ فِيكُمۡ عُمُرٗا مِّن قَبۡلِهِۦٓۚ أَفَلَا تَعۡقِلُونَ١٦[یونس: ۱۵-۱۶].

«وقتی آیات روشن ما بر آنها تلاوت می‌شود، کسانی که به ملاقات ما امیدی ندارند، می‌گویند: قرآنی غیر از این بیار یا آن را عوض کن. بگو: من نمی‌توانم آن را از طرف خود عوض کنم. من پیروی نمی‌کنم مگر از وحیی که به من می‌شود. من در صورت مخالفت، از عذاب روز بزرگ پروردگارم می‌ترسم».

تداوم وحی و حدیث صحیح عایشهلدر مورد حقیقت وحی، خط بطلانی است بر عقاید و دیدگاه‌های کسانی که در مورد آن شک و تردید دارند. دکتر بوطی در این مورد، زیبا سخن گفته و چند مسئله را بیان داشته است:

۱- تفاوت واضحی که میان قرآن و حدیث وجود دارد اینکه، وقتی قرآن نازل می‌شد، فوراً به دستور رسول خدا، نوشته می‌شد در حالی که در مورد حدیث به همین اکتفا می‌نمود که یارانش آن را به خاطر بسپارند؛ زیرا قرآن با همان کلمات و حروف توسط جبرئیل نازل می‌شد، اما کلمات حدیث چنین نبود؛ بلکه کلمات و ترکیب آن از جانب خود پیامبر ج بود و فقط معنایش از جانب خدا بود. بنابراین، رسول الله، از این پرهیز می‌کرد که سخن خداوند با سخنان وی مخلوط شود.

۲- وقتی دیدگاه پیامبر اکرم ج را در بعضی از مسائل جویا می‌شدند یا پاسخ آن را نمی‌داد و یا گاهی زمانی طولانی سکوت اختیار می‌کرد تا اینکه آیه‌ای از قرآن در مورد آن پرسش نازل می‌شد و گاهی پیامبر اکرم ج در بعضی مسائل به صورت شخصی عمل می‌کرد. آن گاه آیه‌ای نازل می‌شد و او را توجیه می‌نمود و چه بسا به خاطر آن مورد عتاب و سرزنش قرار می‌گرفت.

۳- پیامبر بی‌سواد بود و امکان ندارد که انسان به وسیلۀ مکاشفۀ درونی، حقایقی از تاریخ مانند داستان یوسف÷و حکایت مادر موسی که نوزادش را به دریا انداخت و داستان فرعون و دیگران را بداند و بیسوادی وی نیز به خاطر حکمتی بود که خدا می‌خواست:

﴿وَمَا كُنتَ تَتۡلُواْ مِن قَبۡلِهِۦ مِن كِتَٰبٖ وَلَا تَخُطُّهُۥ بِيَمِينِكَۖ إِذٗا لَّٱرۡتَابَ ٱلۡمُبۡطِلُونَ٤٨[العنکبوت: ۴۸].

«اگر درباره چیزی که به تو نازل شده است، در شک و تردید هستی، از کسانی سؤال کن که قبل از تو کتاب‌های آسمانی را می‌خوانده‌اند. بی‌گمان حق از جانب پروردگارت برای تو آمده است، پس از زمرۀ مترددان مباش».

۴- سابقه راستگویی و صداقت پیامبر اکرم ج تا چهل سالگی در میان قومش مستدعی این است که قبل از آن با خود راستگو بوده است. بنابراین، باید در نخستین برسی خود از پدیده وحی، در مورد آن پدیده قضاوت نماید که آیا کسی که بر او وحی آورده است، فرشته‌ای از جانب خداست و یا دچار نوعی تردید و خیال گشته است. چنانکه خداوند در این مورد می‌فرماید:

﴿فَإِن كُنتَ فِي شَكّٖ مِّمَّآ أَنزَلۡنَآ إِلَيۡكَ فَسۡ‍َٔلِ ٱلَّذِينَ يَقۡرَءُونَ ٱلۡكِتَٰبَ مِن قَبۡلِكَۚ لَقَدۡ جَآءَكَ ٱلۡحَقُّ مِن رَّبِّكَ فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ ٱلۡمُمۡتَرِينَ٩٤ وَلَا تَكُونَنَّ مِنَ ٱلَّذِينَ كَذَّبُواْ بِ‍َٔايَٰتِ ٱللَّهِ فَتَكُونَ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِينَ٩٥[یونس: ۹۴-۹۵

«اگر تو در آنچه بر تو نازل کرده‌ایم، شک و تردید داری، پس از کسانی که کتاب قبل از تو را می‌خوانند بپرس و حق از جانب پروردگارت نزد تو آمده است، پس از شک کنندگان مباش و از کسانی مباش که آیات خدا را تکذیب نمودند. آن گاه از خسارت دیدگان می‌شوی».

روایت شده است که پیامبر اکرم ج بعد از نزول این آیه گفت: «شک نمی‌کنم و نمی‌پرسم» [۲۲۴].

[۲۲۱] همان، ص ۳۰ - ۳۱. [۲۲۲] السیرة النبویة الصحیحة، عمری، ج ۱، ص ۱۲۹. [۲۲۳] فقه السیرة النبویة، بوطی، ص ۶۴. [۲۲۴] اخرجه الطبرانی، ۱۷۹۰۶، ۱۷۹۰۸ – تفسیر قرطبی، ج ۸، ص ۳۴۰.