الگوی هدایت - تحلیل وقایع زندگی و سیرت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم - جلد اول

فهرست کتاب

هر کس از عقیده و کیش خود پیروی نماید

هر کس از عقیده و کیش خود پیروی نماید

مشرکان با مشاهدۀ صلابت و پایمردی پیامبر اکرم ج و اصحاب و یارانش و پی بردن به این موضوع که مسلمانان با دین و آیین جدید خود احساس برتری بر هر باطلی را دادند و از دین خود در هیچ شرایطی دست بردار نخواهند بود و ناامیدی آنان یکی دیگر از برنامه‌های مضحک و مسخرۀ خود را در پیش گرفتند که بر سبکسری و حماقت آنها دلالت می‌نماید. آنها اسود بن عبدالمطلب و ولید بن مغیره و امیه بن خلف و عاص بن وائل را نزد پیامبر فرستادند. آنها به پیامبر اکرم ج گفتند: بیا، ما خدایی را که تو می‌پرستی، می‌پرستیم و خدایی را که ما می‌پرستیم، تو نیز بپرست و بدین صورت ما با تو در این امر اشتراک خواهیم داشت و بدین صورت پس اگر آنچه تو می‌پرستی، حق باشد ما بهرۀ خویش را از آن گرفته‌ایم و اگر آنچه ما پرستش می‌کنیم، حق باشد تو نیز بهره‌ات را از آن گرفته‌ای [۶۰۱]. خداوند درباره این پیشنهاد آنها آیه‌های سورۀ کافرون را نازل فرمود:

﴿قُلۡ يَٰٓأَيُّهَا ٱلۡكَٰفِرُونَ١ لَآ أَعۡبُدُ مَا تَعۡبُدُونَ٢ وَلَآ أَنتُمۡ عَٰبِدُونَ مَآ أَعۡبُدُ٣ وَلَآ أَنَا۠ عَابِدٞ مَّا عَبَدتُّمۡ٤ وَلَآ أَنتُمۡ عَٰبِدُونَ مَآ أَعۡبُدُ٥ لَكُمۡ دِينُكُمۡ وَلِيَ دِينِ٦[الکافرون: ۱-۶].

«بگو ای کافران، آنچه را که شما (به جز خدا) می‌پرستید، من نمی‌پرستم و شما نیز نمی‌پرستید آنچه را که من می‌پرستم. همچنین نه من به گونۀ شما پرستش را انجام می‌دهم ونه شما به گونۀ من پرستش را انجام می‌دهید. آئین خودتان برای خودتان و آئین خودم برای خودم باشد».

علاوه بر این سوره، آیه‌های دیگری نیز وجود دارد که در اعلان برائت از کفر و کافران با این آیه‌ها مشابهت دارند مانند اینکه خداوند می‌فرماید:

﴿وَإِن كَذَّبُوكَ فَقُل لِّي عَمَلِي وَلَكُمۡ عَمَلُكُمۡۖ أَنتُم بَرِيٓ‍ُٔونَ مِمَّآ أَعۡمَلُ وَأَنَا۠ بَرِيٓءٞ مِّمَّا تَعۡمَلُونَ٤١[یونس: ۴۱].

«اگر تو را تکذیب کردند، بگو عمل خودم از آن خودم و عمل خودتان از آن خودتان. شما پاک و بی‌گناهید از آنچه من انجام می‌دهم و من هم پاک و بی‌گناهم از آنچه شما می‌کنید».

همچنین فرمود:

﴿قُلۡ إِنِّي نُهِيتُ أَنۡ أَعۡبُدَ ٱلَّذِينَ تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِۚ قُل لَّآ أَتَّبِعُ أَهۡوَآءَكُمۡ قَدۡ ضَلَلۡتُ إِذٗا وَمَآ أَنَا۠ مِنَ ٱلۡمُهۡتَدِينَ٥٦ قُلۡ إِنِّي عَلَىٰ بَيِّنَةٖ مِّن رَّبِّي وَكَذَّبۡتُم بِهِۦۚ مَا عِندِي مَا تَسۡتَعۡجِلُونَ بِهِۦٓۚ إِنِ ٱلۡحُكۡمُ إِلَّا لِلَّهِۖ يَقُصُّ ٱلۡحَقَّۖ وَهُوَ خَيۡرُ ٱلۡفَٰصِلِينَ٥٧[الأنعام: ۵۶-۵۷].

«بگو: من نهی شده‌ام از اینکه پرستش کنم آنهایی را که جز خدا به فریاد می‌خوانید. بگو من از هوی و هوس‌های شما پیروی نمی‌کنم که (اگر چنین کنم) در آن وقت گمراه می‌شوم و از زمره راه یافتگان نخواهم بود. بگو من بر شریعت واضحی هستم که از سوی پروردگارم نازل شده است و شما قرآن را تکذیب می‌کنید (بدانید عذاب و کیفری) که در (نزول) آن شتاب می‌ورزید، در قدرت من نیست. فرمان جز در دست خدا نیست. خدا به دنبال حق می‌رود و او بهترین جداکننده (حق از باطل) است».

سوره کافرون این مطلب را خاطر نشان ساخت که راه حق یکی است و شکاف و انحراف در آن وجود ندارد و آن پرستش خداوند یگانه (پروردگار جهانیان) می‌باشد. این سوره بر پیامبر اکرم ج نازل شد تا قاطعانه یک نوع پرستش را بیان کند و عبادتهای دیگر را از آن جدا نماید. همچنین قاطعانه برنامۀ الهی را از سایر برنامه‌ها و جهان‌بینی توحیدی را از جهان‌بینی غیر توحیدی از هم جدا بکند. این سوره نازل گردید تا راهها را ازهم جد کند. در این سوره نفی و تأکید به صورت تکرار و به دنبال هم آمده‌اند و خداوند به خواستۀ کافران جواب منفی داد و تأکید نمود که حق و باطل با هم مدارا ندارند و نور و ظلمت با هم جمع نمی‌شوند؛ پس اختلاف کاملاً کلی است و جوهر و ذات هر یک با دیگر بسیار متفاوت است که با داشتن چنین تفاوتی به هم پیوستن و در یک مسیر قرار گرفتن ممکن نیست و این کار به سازش و فریبکاری نیازی ندارد. این موضوع، مصلحتی شخصی، علاقه و احساسی زودگذر نیست و نمی‌توان که سم و عسل را به هم آمیخت و این گونه نیست که گفته شود دین برای خدا و وطن برای همه آن طور که جاهلیت معاصر چنین می‌گوید و منافقان و غرب‌زدگان می‌گویند؛ آنهایی که از گمراهان (مسیحیان) و از کسانی که خداوند بر آنها خشم گرفته (یهود) و از دشمنان ملحد خدا، پیروی می‌کنند. پیامبر خدا قاطعانه خواستۀ رهبران قریش را نپذیرفت و دست رد بر سینه آنها زد و در دین خدا معامله و داد و ستدی با آنها ننمود؛ زیرا در هر زمان و مکانی اسلام و جاهلیت متفاوتند و فاصله‌ای بسیار زیاد بین آنان وجود دارد.

ارزش وجودی و ذاتی اسلام و جاهلیت بسان ارزش خاک و طلاست و تنها راه رسیدن به هدایت این است که از جاهلیت دوری گزید و در امور عبادی و حکومتی تابع اسلام گردید و این برائت کامل و جدایی قاطع و صریح بین حق و باطل برای همۀ زمانها است:﴿لَكُمۡ دِينُكُمۡ وَلِيَ دِينِ٦[الکافرون: ۶] [۶۰۲].

بعد از شکست هیئت مذکور، هیئتی دیگر متشکل از عبدالله بن ابی امیه، ولید بن مغیره، مکرز بن حفص، عمر و بن عبدالله بن ابی قیس و عاص بن عامر نزد پیامبر اکرم ج آمدند [۶۰۳]. این هیئت به پیامبر اکرم ج پیشنهاد نمودند که از برخی از موضوعات قرآن کریم صرف نظر نماید. از جمله از پیامبر خواستند تا از بیان آیاتی که در نکوهش خدایان آنها هستند خودداری نماید.

خداوند با این پاسخ قاطع، دست بر سینه آنها زد:

﴿وَإِذَا تُتۡلَىٰ عَلَيۡهِمۡ ءَايَاتُنَا بَيِّنَٰتٖ قَالَ ٱلَّذِينَ لَا يَرۡجُونَ لِقَآءَنَا ٱئۡتِ بِقُرۡءَانٍ غَيۡرِ هَٰذَآ أَوۡ بَدِّلۡهُۚ قُلۡ مَا يَكُونُ لِيٓ أَنۡ أُبَدِّلَهُۥ مِن تِلۡقَآيِٕ نَفۡسِيٓۖ إِنۡ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَىٰٓ إِلَيَّۖ إِنِّيٓ أَخَافُ إِنۡ عَصَيۡتُ رَبِّي عَذَابَ يَوۡمٍ عَظِيمٖ١٥[یونس: ۱۵].

«هنگامی که آیه‌های روشن ما بر آنان خوانده می‌شود، کسانی که به ملاقات ما ایمان ندارند می‌گویند: قرآنی جز این را برای ما بیاور یا اینکه آن را تغییر بده. بگو مرا نرسد که خودسرانه و به میل خود آن را تغییر دهم. من جز به دنبال چیزی نمی‌روم و چیزی را نمی‌گویم جز آنچه بر من وحی می‌گردد؛ اگر از فرمان پروردگارم تخطی کنم، از عذاب روز بزرگ می‌ترسم».

این تلاشهای بیهوده رهبران قریش بر این موضوع دلالت می‌کند که آنها از اینکه مسلمانان به طور کلی اسلام را رها نمایند، مایوس شده بودند بنابراین، از آنان می‌خواستند که بعضی از دستورات اسلام را رها کنند.

درخواست مشرکان برای اولین بار از مسلمانان مبنی بر اطاعت ننمودن و رها کردن دستورات دینشان از مرحله‌های دیگر بیشتر بود و این بیانگر این امر است که آنها از پیشنهادهای بزرگ آغاز کردند تا بتوانند به تدریج دل رهبر دعوت را به دست آورند و او را قانع سازند. همچنین آنها افراد متفاوتی را برای گفتگو با پیامبر اکرم ج فرستادند؛ مثلاً، کسانی که در مرحله اول با پیامبر خدا گفتگو کردند غیر از کسانی بودند که بار دوم با ایشان گفتگو نمودند به جز ولید بن مغیره که در هر دو مرحله همراه بود و هدف آنان از این امر علاوه براینکه می‌خواستند چهره‌هایی که با آن حضرت روبرو می‌شوند و دیدارهایی که انجام می‌گیرد تکراری نباشد، از طرفی دیگر می‌خواستند از استعدادها و اندیشه‌های گوناگون برای گفتگو با ایشان استفاده کنند تا شاید درخواستهای آنان مؤثر واقع بشود. آخر الامر اینکه این مسئله برای داعیان دین بیانگر این موضوع است که کوتاه آمدن و دست کشیدن از اسلام امر مشروعی نیست؛ چرا که اسلام، دعوتی الهی است و به طور مطلق داد و ستد و معامله در آن جایی ندارد، هر چند عوامل و انگیزه‌ها و دلایل توجیه‌کننده‌ای برای این کار وجود داشته باشد و دعوتگران امروز باید از چنین پیشنهادها و فریبندگی‌های مادی که بسا به صورت مستقیم عرض اندام نمی‌کند و ممکن است به صورت غیرمستقیم به صورت پستهای مهم و یا قراردادهای کاری پرسود و یا داد و ستدهای تجاری سودآور، ارائه شود پرهیز کنند و اینها اموری هستند که مؤسسه‌های جهانی به صورت مرموزی برای منصرف کردن و برگرداندن داعیان از دعوتشان به ویژه دعوتگرانی که نقش رهبری دارند، برنامه‌ریزی می‌‌کنند، به طور کامل با یکدیگر تبادل اطلاعات می‌کنند [۶۰۴].

در گزارشی که ریچارد – ب – میچل یکی از فعالان بزرگ در زمینه کنترل و بررسی بیداری اسلامی در خاورمیانه ارائه داده آمده است: یکی از راههای سرکوبی حرکتهای اسلامی، اتخاذ برنامه جدیدی برای پاکسازی حرکتهای اسلامی است؛ یکی از بندهای این گزارش ویژه، روش فریب‌ دادن رهبران دعوت است. ریچارد میچل برای محقق نمودن این هدف خود امور زیر را پیشنهاد می‌کند:

الف – مشخص کردن افرادی که می‌توان آنها را با پست‌های بزرگ فریب داد؛ چرا که با دستیابی آنان به پستهای مهم و کلیدی پرداختن آنها به برنامه‌های اسلامی و دیگر کارهایی که قبلاً مشغول آن بوده‌اند، بی‌معنی خواهد بود. این مسئله با فراهم آوردن و بخشیدن امکانات مادی و معنوی به آنها و دادن تسهیلات زیاد، ممکن است انجام بپذیرد و این گونه برنامه‌ها و اهداف آنان محدود به کشور خودشان خواهد گشت و پایگاههای مردمی و ملی خود را نیز از دست خواهند داد.

ب – فعالیت برای جذب مشارکت در پروژه‌های تجاری و اقتصادی که دارای اهداف مرموزی است که در منطقه به نفع دشمنان اعراب انجام گیرد.

ج – فعالیت برای ایجاد فرصتهای کاری و قراردادهای سودآور در کشورهای ثروتمند عربی، امری است که به دور کردن آنها از فعالیت‌های اسلامی منجر خواهد شد [۶۰۵].

با تفکر و اندیشیدن در موارد ذکر شده، پی خواهیم برد که این موارد دسیسه‌ها و فریبندگیهای مادی غیرمستقیمی هستند که در جهان اسلام حاضر، بسیارآرام اجرا می‌‌شود؛ چرا که برخی از دعوتگران صاحبان پست‌های بلند و عالی گردیده‌اند و برخی از کشورهای ثروتمند عربی، گروه بزرگی از داعیان را در چارچوب منافع خود حبس نموده‌اند و برخی را تجارتشان غافل کرده است [۶۰۶].

[۶۰۱] سیرة ابن هشام، ج ۱، ص ۳۶۲. [۶۰۲] فی ظلال القرآن، ج ۶. [۶۰۳] اسباب النزول، واحدی، ص ۲۰۰ - نور الیقین، خضری، ص ۶۱. [۶۰۴] السیرة النبویة قراءه لجوانب الحذر و الحمایه، ص ۸۹. [۶۰۵] مجلة المجتمع الکویتیه، شمارۀ ۴۲۸، ۱۷ صفر ۱۳۹۹ ه‍ ، به نقل از السیرة النبویة قراءه لجوانب الحذر والحمایة [۶۰۶] السیرة النبویة قراءه لجوانب الحذر و الحمایة، ص ۹۱.