تلاش برای بدنام کردن دعوت پیامبر
مشرکان برای بدنام کردن دعوت پیامبر خدا جنگی تبلیغاتی به رهبری ولید بن مغیره علیه پیامبر اکرم ج و برای تخریب شخصیت و دعوت وی سامان دادند. ولید به رهبران قریش گفت: ای گروه قریش! موسم حج فرا رسیده است و به زودی هیئتهای عرب نزد شما خواهند آمد و از ماجرای این مرد با خبر میشوند؛ پس همه اتفاق کنید تا در مورد او نظر واحدی ارائه دهید و با یکدیگر اختلاف نکنید و یکدیگر را دروغگو قرار ندهید و برخی سخن برخی دیگر را تکذیب ننمایید.
آنها گفتند: پس تو ای ابا عبد شمس! چیزی بگو و نظری ارائه بده تا همان را بگوییم.
گفت: خیر. شما بگویید من گوش میدهم.
گفتند: ما به مردم میگوییم او کاهن است.
گفت: خیر. او کاهن نیست؛ چون من کاهنان زیادی را دیدهام. سخنان او با زمزمهها و سخنان کاهنان متفاوت است.
گفتند میگوییم: دیوانه است.
گفت: خیر. او دیوانه نیست؛ چرا که ما جنون را دیده و مشاهده نمودهایم. هیچ یک از نشانههای جنون و دیوانگی از قبیل حالت خفگی و وسواس در وجود او نمییابیم.
گفتند: میگوییم: او شاعر است.
گفت: او شاعر نیست! ما انواع مختلف شعر و رجز را خوب میشناسیم. سخنان او شعر نیست. گفتند: میگوییم: ساحراست. گفت: او ساحر نیست ما جادوگران و جادوهایشان را دیدهایم آنچه او میگوید با دمیدن و گره زدن جادوگران فرق دارد.
گفتند: پس چه بگوییم! گفت: به خدا سخنان وی شیرین و دلربا است و به درخت تازه و خرم و پرطراوتی میمانند که ریشههایش عمیق و شاخههایش پربار هستند. به نظر من بهترین سخن در مورد او این است که بگویید: این شخص ساحر است که با سحر خود میان پدر و پسر و دو برادر و شوهر و همسر و بین خویشاوندان جدایی میاندازد [۴۷۵].
آن گاه خداوند در مورد ولید این آیات را نازل فرمود:
﴿ذَرۡنِي وَمَنۡ خَلَقۡتُ وَحِيدٗا١١ وَجَعَلۡتُ لَهُۥ مَالٗا مَّمۡدُودٗا١٢ وَبَنِينَ شُهُودٗا١٣ وَمَهَّدتُّ لَهُۥ تَمۡهِيدٗا١٤ ثُمَّ يَطۡمَعُ أَنۡ أَزِيدَ١٥ كَلَّآۖ إِنَّهُۥ كَانَ لِأٓيَٰتِنَا عَنِيدٗا١٦ سَأُرۡهِقُهُۥ صَعُودًا١٧ إِنَّهُۥ فَكَّرَ وَقَدَّرَ١٨ فَقُتِلَ كَيۡفَ قَدَّرَ١٩ ثُمَّ قُتِلَ كَيۡفَ قَدَّرَ٢٠ ثُمَّ نَظَرَ٢١ ثُمَّ عَبَسَ وَبَسَرَ٢٢ ثُمَّ أَدۡبَرَ وَٱسۡتَكۡبَرَ٢٣ فَقَالَ إِنۡ هَٰذَآ إِلَّا سِحۡرٞ يُؤۡثَرُ٢٤ إِنۡ هَٰذَآ إِلَّا قَوۡلُ ٱلۡبَشَرِ٢٥ سَأُصۡلِيهِ سَقَرَ٢٦﴾[المدثر: ۱۱-۲۶].
«مرا واگذار با آن کسی که او را تک و تنها (و بدون دارائی و اموال و اولاد) آفریدهام و ثروت بسیاری بدو دادهام و پسرانی بدو دادهام که حاضرند و (وسائل زندگی را) از هر نظر برای او فراهم ساختهام، علاوه بر این امیدوار است که بیفزایم. هرگز چنین نخواهد شد و بدانچه آرزو میکند، نخواهد رسید) چرا که او با آیات ما دشمن است به زودی او را به بالا رفتن از گردنه (مشکلات زندگی) وا میدارم، او بیندیشید و نقشه و طراحی آماده ساخت. مرگ بر او باد! چه نقشهای کشید و چه طرحی ریخت؟! باز مرگ بر او باد، چه نقشهای کشید و چه طرحی ریخت؟! باز نگریست و دقت کرد. سپس چهره درهم کشید و شتابگرانه اخم و تخم کرد. آن گاه گفت: این چیزی جز جادوی منقول نمیباشد و این چیزی جز سخن انسانها نیست. هر چه زودتر او را داخل دوزخ میسازم و بدان میسوزانم».
از این داستان چنین بر میآید که جنگهای روانی و تبلیغاتی علیه پیامبر اکرم ج با دقت و برنامهریزی رهبران کافر و انتخاب زمان مناسب و بر طبق قواعد مشخصی که امروز نیز در برنامهریزیهای جنگ روانی از آن استفاده میشود، سامان داده میشدند و آنان برای این امر موسم حج را انتخاب کردند و با هم متفق میشدند تا حمله آنها منظم و سازمان یافته انجام شود و از طرفی بتوانند بر حجاج اثر بگذارند و تبلیغات آنها ثمر و نتیجۀ مطلوب خود را به جا بگذارد و آنان علاوه بر انتخاب زمان مناسب، مکان مناسب را نیز انتخاب کردهاند تا سخن خود را به همۀ گروهها و هیئتهایی که به مکه میآیند، برسانند [۴۷۶].
از طرفی دیگر عظمت پیامبر اکرم ج و تأثیر شگرف وی به وسیلۀ قرآن به روشنی آشکار میگردد. ولید بن مغیره بزرگ قریش و یکی از بزرگترین سرداران و رؤسای آنها بود و با اینکه معمولاً سران و بزرگان قوم، بزرگبین و متکبر بودند، اما او از قرآن متأثر شد و به عظمت قرآن اعتراف کرد [۴۷۷]. اما این جنگ روانی و تبلیغاتی منظم و سازمان یافته نتوانست دعوت پیامبر اکرم ج را در محاصره قرار دهد؛ بلکه محمد ج توانست حصار دشمانش را بشکند که علاوه بر متنفرساختن مردم مکه از پبامبر اکرم ج و تخریب شخصیت وی نزد آنان، زایران را نیز تحت تأثیر تبلیغات خود قرار میدادند و افکارشان را مسموم میکردند و میان آنها و سخنان پیامبر اکرم ج مانع میشدند تا از دعوت او متأثر نکردند، ولی پیامبر اکرم ج در دعوت خویش بسیار موفق بود و هر کس را که مورد خطاب قرار میداد، او را سخت متأثر مینمود و قبل از اینکه سخنان پیامبر اکرم ج او را متأثر نماید، هیئت و وقار و متانت او آنان را تحت تأثیر قرار میداد؛ سپس با سخنانی رسا و شیوا که سرچشمه گرفته از وحی الهی، عقل سلیم، عاطفه، اخلاص، صفا و صمیمیت بود، شنونده را مجذوب خویش مینمود [۴۷۸]. از بارزترین نمونهها که بر توانایی و اثرگذاری وی دلالت مینماید و بیانگر توانایی او در شکستن دیوار آهنینی است که رهبران مکه ایجاد کرده بودند، برخورد آن حضرت با ضماد ازدی و عمرو بن طفیل دوسی و عمروبن عبسه میباشد.
[۴۷۵] السیر و المغازی، ابن اسحاق، ص ۱۵۰-۱۵۱ – تهذیب السیره، ج ۱، ۶۴-۶۵. [۴۷۶] الحرب النفسیه ضد الاسلام، د. عبدالوهاب کحیل، ص ۱۰۳. [۴۷۷] التاریخ الاسلامی، حمیدی، ج ۱، ص ۱۲۳. [۴۷۸] همان، ص ۱۲۷-۱۳۷.