الگوی هدایت - تحلیل وقایع زندگی و سیرت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم - جلد اول

فهرست کتاب

سوم: وعید و هشدار به متخلفان هجرت

سوم: وعید و هشدار به متخلفان هجرت

شیوۀ قرآنی در وعده و وعید و هشدار دادن، به هدف ایجاد امید و هراس در وجود انسانها است. امیدی که انسان را به سوی اطاعت و استقامت پیش ببرد و هراسی که او را از معصیت و نافرمانی باز دارد و شتابان او را به معذرت‌خواهی و توبه کردن سوق دهد و مؤمن در تناسب و تعادلی جدی و دقیق در میان این دو قرار دارد تا قربانی ناامیدی و یأس نگردد و نیز به ارتکاب آنچه خداوند حرام کرده است، جرأت نکند و یا در انجام آنچه خداوند دستور داده است، سستی نورزد و قرآن کریم با این دو سلاح توانسته است شخصیت فرد را حفظ نماید و مبادی و ارزشهای جامعه را در زمینه زندگی و مال و خرد و آبرو و دین حفظ کند [۱۱۰۸]. و اینها کلیاتی هستند که زندگی درست وخوب بر پایه آن استوار می‌گردد و وقتی این نور با دور شدن مردم از قرآن پنهان شد و از بین رفت، فرد با فطرت خود ناسازگار گردید و جامعه با واقعیت خود درگیر شد و در نتیجه ارزشها مضطرب و آشفته گشت و اخلاق از بین رفت و معاملات و برنامه‌ها و ایدئولوژیها فاسد گردید و هرگز آخر این امت اصلاح نخواهد شد مگر با چیزی که اول این امت با آن اصلاح شده است و اینکه فقط از خدا بترسی و از دیگران هراس نداشته باشی و به او امیدوار باشی و به کسی جز او امیدوار نباشی [۱۱۰۹].

از جمله کیفرهایی که خداوند به متخلفان هجرت وعده داده است، سرانجام بد آنها است؛ چنانکه خداوند متعال می‌فرماید:

﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ تَوَفَّىٰهُمُ ٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ ظَالِمِيٓ أَنفُسِهِمۡ قَالُواْ فِيمَ كُنتُمۡۖ قَالُواْ كُنَّا مُسۡتَضۡعَفِينَ فِي ٱلۡأَرۡضِۚ قَالُوٓاْ أَلَمۡ تَكُنۡ أَرۡضُ ٱللَّهِ وَٰسِعَةٗ فَتُهَاجِرُواْ فِيهَاۚ فَأُوْلَٰٓئِكَ مَأۡوَىٰهُمۡ جَهَنَّمُۖ وَسَآءَتۡ مَصِيرًا٩٧[النساء: ۹۷].

«بی‌گمان کسانی که فرشتگان به سراغشان می‌روند و بر خود ستم کرده‌اند، بدیشان می‌گویند کجا بوده‌اید؟ گویند: ما بیچارگانی در سرزمین (کفر) بودیم. گویند: مگر زمین خدا وسیع نبود تا در آن کوچ کنید؟ جایگاه اینها دوزخ است و چه بد جایگاهی و چه بدسرانجامی».

بخاری از ابن عباس روایت کرده است که مردمانی از مسلمانان که جرأت نداشتند اسلام خود را در جنگ آشکار بکنند، همراه مشرکان بودند و بر سیاهی لشکر آنها می‌افزودند. وقتی تیری پرتاب می‌شد و به آنها اصابت می‌کرد وکشته می‌شدند، آن گاه خداوند این آیه را نازل کرد:

﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ تَوَفَّىٰهُمُ ٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ ظَالِمِيٓ أَنفُسِهِمۡ[النساء: ۹۷] [۱۱۱۰].

«بی‌گمان کسانی که فرشتگان برای قبض روح به سراغشان می‌روند و بر خود ستم کرده‌اند».

از ابن عباس س روایت است که گفت: «گروهی از مردم مکه مسلمان شدند و آنها اسلام را بی‌ارزش می‌دانستند. مشرکان در جنگ بدر آنها را با خود آورده بودند و برخی از آنها کشته شدند و این آیه نازل گردید:

﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ تَوَفَّىٰهُمُ ٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ ظَالِمِيٓ أَنفُسِهِمۡ قَالُواْ فِيمَ كُنتُمۡ

سپس این آیه را برای مسلمانانی که در مکه مانده بودند، نوشتند که دیگر از آنها عذری پذیرفته نیست. می‌گوید: پس آنان خواستند از مکه بیرون بیایند ولی مشرکان آنها را دستگیر کردند و به فتنه و شکنجه مبتلا شدند، آن گاه این آیه در حق آنها نازل شد:

﴿وَمِنَ ٱلنَّاسِ مَن يَقُولُ ءَامَنَّا بِٱللَّهِ فَإِذَآ أُوذِيَ فِي ٱللَّهِ جَعَلَ فِتۡنَةَ ٱلنَّاسِ كَعَذَابِ ٱللَّهِۖ وَلَئِن جَآءَ نَصۡرٞ مِّن رَّبِّكَ لَيَقُولُنَّ إِنَّا كُنَّا مَعَكُمۡۚ أَوَ لَيۡسَ ٱللَّهُ بِأَعۡلَمَ بِمَا فِي صُدُورِ ٱلۡعَٰلَمِينَ١٠[العنکبوت: ۱۰].

«در میان مردم کسانی هستند که می‌گویند ایمان آورده‌ایم، اما هنگامی که به خاطر خدا مورد اذیت و آزار قرار گرفتند، شکنجۀ مردمان را همسان عذاب خدا می‌شمارند و هنگامی که پیروزیی از سوی پروردگارت نصیب گردد، خواهدگفت: ما که با شما بوده‌ایم. آیا خداوند آگاه‌تر به آنچه در سینه‌های جهانیان است نمی‌باشد؟».

مسلمانها این آیه را نیز برای آنها نوشتند و فرستادند، آن گاه آنان بیرون آمدند و از هر چیزی ناامید شدند؛ سپس این آیه در مورد آنها نازل شد:

﴿ثُمَّ إِنَّ رَبَّكَ لِلَّذِينَ هَاجَرُواْ مِنۢ بَعۡدِ مَا فُتِنُواْ ثُمَّ جَٰهَدُواْ وَصَبَرُوٓاْ إِنَّ رَبَّكَ مِنۢ بَعۡدِهَا لَغَفُورٞ رَّحِيمٞ١١٠[النحل: ۱۱۰] [۱۱۱۱].

«سپس بدان ای محمد که پروردگار تو نسبت به کسانی که مورد شکنجه و آزار قرار گرفتند و بعد از آن جهاد نمودند، شکیبایی ورزیدند دارای مغفرت و مرحمت بسیاری است».

خداوند کسانی را که هجرت نکرده‌اند چنین توصیف نمود که آنها بر خود ستم کرده‌اند و منظور از ستم در این آیه، این است که کسانی که در دارالکفر اسلام آورده و آن جا باقی مانده‌اند و به مدینه هجرت نکرده‌اند؛ با هجرت نکردن بر خود ستم نموده‌اند [۱۱۱۲]و چون خود را از زندگی والا و تمیز و آزاد در دارالاسلام محروم کرده‌اند و خود را پایبند به زندگی خوار و زبون همراه ناتوانی و ستمدیدگی در دارالکفر کرده‌اند، بر خود ستم کرده‌اند وخداوند آنها را به دوزخ وعده داده است و منظور کسانی هستند که در دین خود دچار فتنه شده‌اند [۱۱۱۳]. و در این آیه کریمه کسانی که هجرت نکرده‌اند به این سرانجام تهدید شده‌اند. بنابراین، اصحاب به دستور خداوند موظف گردیدند و برای اجرای فرمان خدا و به خاطر ترس از کیفر او به جامعۀ اسلامی در مدینه پیوستند و این وعید و هشدار در وجود اصحاب شاثر گذاشت؛ چنانکه وقتی این آیه به ضمره بن جندب رسید ﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ تَوَفَّىٰهُمُ ٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ ظَالِمِيٓ أَنفُسِهِمۡاو در مکه بود و به فرزندش گفت: مرا سوار کنید. من از مستضعفان نیستم و من راه را بلد هستم و من امشب در مکه نمی‌مانم؛ پس او را بر تختی گذاشتند و به سوی مدینه رهسپار شد. او پیرمرد کهنسالی بود؛ پس در تنعیم جان سپرد و وقتی مرگ به سراغش آمد با اندوه و تأثر می‌گفت: بار خدایا این از طرف تو و این از طرف پیامبرت می‌باشد، من بر آنچه پیامبرت با تو بیعت کرده است، بیعت می‌کنم و وقتی خبر وفاتش به صحابه رسید گفتند: کاش او به مدینه می‌رسید و آنجا می‌مرد [۱۱۱۴]. آن گاه این آیه نازل شد:

﴿إِلَّا ٱلۡمُسۡتَضۡعَفِينَ مِنَ ٱلرِّجَالِ وَٱلنِّسَآءِ وَٱلۡوِلۡدَٰنِ لَا يَسۡتَطِيعُونَ حِيلَةٗ وَلَا يَهۡتَدُونَ سَبِيلٗا٩٨ فَأُوْلَٰٓئِكَ عَسَى ٱللَّهُ أَن يَعۡفُوَ عَنۡهُمۡۚ وَكَانَ ٱللَّهُ عَفُوًّا غَفُورٗا٩٩[النساء: ۹۸-۹۹].

«مگر بیچارگانی از مردان و زنان و کودکانی که کاری از آنان ساخته نیست و راه چاره‌ای نمی‌دانند؛ پس امید است که خداوند از آنان درگذرد و خداوند بس عفوکننده و آمرزنده است».

براساس آیه‌ها و روایت‌های ذکر شده به این نتیجه می‌رسیم که اصحاب در راستای اجرای فرامین الهی سر از پا نشناختند و فرامین الهی را در هر شرایطی اعم از سختی و آسانی و در هر شرایطی اجرا می‌کردند و این بیانگر آن است که آنها برای خود عذر نمی‌تراشیدند و به دنبال رخصت‌ها نبودند [۱۱۱۵].

براساس بعضی روایات، ضمره بن جندب مریض و ناتوان بود [۱۱۱۶]بنابراین، با خود می‌‌گوید: می‌تواند به کمک دارایی خود به مدینه برود؛ پس عذری ندارد. این فقه و بینش نشأت گرفته از ایمان و یقین و اخلاص والا بود [۱۱۱۷].

بعد از آنکه خداوند وعید و هشدار خود را برای متخلفان هجرت بیان داشت که آنها سرانجام بدی خواهند داشت، در این مورد کسانی را استثناء کرد که چاره‌ای جز ماندن در دارالکفر و در معرض فتنه قرار گرفتن و محرومیت از دارالاسلام را نداشتند مانند پیرمردان و ناتوانان و زنان و کودکان.

و سرنوشت آنها را وابسته به امیدوار بودن آنها به بخشش و آمرزش و رحمت خدا به خاطر عذر آشکار آنها و توانایی نداشتن آنها به هجرت قرار می‌دهد [۱۱۱۸].

[۱۱۰۸] تردیدی نیست که قدرت حکومت اسلامی از مقاصد شریعت حفاظت می‌نماید. [۱۱۰۹] تفسیر سوره فصلت، دکتر محمد صالح علی، دارالنفائس، ص ۹۸ به نقل از الهجرة فی القرآن الکریم، ص ۱۵۱. [۱۱۱۰] البخاری، کتاب التفسیر، باب (ان الذین توفاهم الملائکة). [۱۱۱۱] زادالمسیر، ابن حوزی، ج ۲، ص ۹۷ – تفسیر قاسمی، ج ۳، ص ۳۹۹. [۱۱۱۲] الهجرة فی القرآن الکریم، ص ۱۶۱. [۱۱۱۳] فی ظلال القرآن، ج ۲، ص ۴۷۳. [۱۱۱۴] روح المعانی، آلوسی، ج ۵، ص ۱۲۸ – ۱۲۹ – اسباب النزول، واحدی، ص ۱۸۱. [۱۱۱۵] الهجرة النبویة المبارکه، ص ۱۲۴. [۱۱۱۶] همان، ص ۱۲۵. [۱۱۱۷] همان، ص ۱۲۶. [۱۱۱۸] الهجرة فی القرآن الکریم، ص ۱۶۷.