تربیت اصحاب و یاران پیامبر اکرم جبر اساس داستانهای قرآنی
داستانهای قرآنی سرشار از مواعظ و حکمتها و اصول عقیدتی و توجیهات اخلاقی و شیوههای عبرتآموز از سرگذشت امتها و ملتها میباشند. داستانهای قرآن، سرگذشت تاریخی محضی نیستند که فقط برای تاریخنگاران اهمیت داشته باشند؛ چرا که داستانهای قرآنی سرشار از توحید، علم، خوبیهای اخلاقی، دلایل عقلی و تحلیل و یادآوری و گفتگوهای شگفتانگیز میباشند و برای اثبات این مدعا داستان حضرت یوسف را که در برگیرندۀ نکات اخلاقی ارزشمندی است، ذکر مینماییم و علمای اخلاق و دانشمندان گفتهاند: «وضعیت امت، سامان نمیگیرد مگر با وجود مصلحان و مردان فعال و رهبران فاضلی که شرایط و اخلاق لازم را داشته باشند. پس اگر مصلح، پیامبری باشد؛ باید دارای چهل خصلتی باشد که علمای اخلاق و حکما بیان داشتهاند و اگر پیامبر نباشد، نیازمند شرایط و خصلتهایی نیست که پیامبر دارای آن شرایط است؛ یوسف ÷جامع صفات کامل و جمال پیامبران بود و از آنجا که یوسف÷هم پیامبر و هم پادشاه بود، بنابراین سیره ایشان برای خردمندان برای انتخاب افراد شایسته در امور مربوطه، الگویی مناسب است و با ختم سلسله پیامبران، سیزده خصلت از خصلتهایی که رهبر مدینه فاضله میبایست دارای آن باشد را بر میشماریم تا عبرتی باشد برای کسانی که در قرآن میاندیشند و تذکری باشد برای کسانی که درصدد دستیابی به نیکیها هستند [۴۲۸].
[۴۲۸] تفسیر القاسمی، ج ۹، ص ۳۱۰.