۲- امپراطوری ایران
امپراطوری ایران، معروف به فارس یا کسری از نظر وسعت از امپراطوری روم شرقی، بزرگتر بود و ادیان زیادی مانند زرتشتی و مانوی در آن رواج داشت. در اوایل قرن سوم میلادی، شخصی به نام مانی، آیین مانوی را به وجود آورد؛ سپس در اوائل قرن پنجم میلادی آیین مزدک ظهور کرد که اساس آن بر پایۀ بیبندوباری و لجام گسیختگی بنیان نهاده شده بود و اموال و داراییهای مردم برای همه، مباح شمرده میشد و این امر باعث شورش کشاورزان و سبب زیاد شدن چپاولگرانی گردید که به کاخها یورش میبردند و ثروت و دارایی موجود در آنها را به یغما میبردند و زنان را به اسارت میگرفتند و املاک و زمینهای مردم را تصرف مینمودند که در نتیجۀ آن، زمینها و خانهها خالی از سکنه شد به گونهای که چنین احساس میشد که اصلاً در آنجا کسی نبوده است.
پادشاهان، سلطنت را از پدرانشان به ارث میبردند و خود را بالاتر از سایر انسانها تصور مینمودند و خودرا از نسل خدایان میپنداشتند. ثروت و درآمد کشور در انحصار آنها بود و آن را صرف تجملگرایی و خوشگذرانی مینمودند و زندگی آنان به زندگی حیوانات شبیه بود تا جایی که بسیاری از کشاورزان برای در امان بودن از مالیاتهای سنگین و خدمت اجباری نظامی، کارشان را ترک میکردند و به دیرها و عبادتگاهها پناه میبردند. مردم، در میان جنگهای خونین و خانه برانداز ایران و روم که سالها طول میکشید، مانند هیزم بیارزشی به کار گرفته میشدند. در صورتی که این جنگها هیچ عایدی برای ملت نداشت و تنها چیزی که عاید کشور میشد، اجرای فرمان پادشاهان بود [۶].
[۶] السیرة النبویة، ندوی، ص ۳۲ -۳۳.