۲- وفات خدیجه ل
امالمؤمنین خدیجه سه سال قبل از هجرت به مدینه در سال وفات ابوطالب، درگذشت [۷۶۲]. با وفات ابوطالب و خدیجه اندوه و غم رسول خدا به خاطر از دست دادن این دو که از پایههای دعوت و حرکت وی به شمار میرفتند، چندبرابر شد. ابوطالب پشتیبان خارجی بود که در برابر قوم از پیامبر اکرم ج دفاع میکرد و خدیجه، پشتیبان داخلی ایشان بود که از دشواری بحرانها و رنجهایش میکاست. بنابراین، پس از مرگ ابوطالب کافران قریش، بر پیامبر اکرم ج جرأت کردند و آزارهایی به او میرساندند که در دوران حیات ابوطالب خیال چنان کارهایی را نداشتند [۷۶۳]. بدین صورت مرحلۀ دشواری درزندگی پیامبر اکرم ج آغاز گردید که در این مرحله به مشکلات و سختیها و آزمونها و رنجهای زیادی مواجه شد؛ چون در عرصۀ دعوت، تنها مانده بود و یاوری جز خدا نداشت؛ با وجود این به رساندن پیام پروردگارش به مردم همچنان ادامه داد و در این راستا رنجهایی را تحمل نمود که کوهها توان تحمل آن را ندارند و وقتی سختیها و آزمونها بر آن حضرت در شهر خودش که در آن رشد کرده بود و در میان قومش که همه او را میشناختند به اوج خود رسید، تصمیم گرفت تا به شهری دیگر و نزد قومی دیگر برود و دعوت خود را به آنها ارائه دهد به امید اینکه آنها آنچه را او از سوی خدا برایشان آورده بود، بپذیرند. برای این منظور راه طائف را که نزدیکترین شهر به مکه بود، در پیش گرفت [۷۶۴].
[۷۶۲] همان، ص ۱۸۵. [۷۶۳] محنة المسلمین فی العهد المکی، ص ۳۴. [۷۶۴] همان، ص ۳۶ تا ۶۵.