شناخت اصحاب از حقیقت خلقت انسان
قرآن کریم بعد از آشنا ساختن انسان با پروردگار و روز قیامت، درصدد شناسایی انسان از طریق فطرت او برآمد و به پرسشهای فطرت که انسان از کجا آمده است و به کجا میرود، پاسخ داد؛ چراکه اینها پرسشهایی است که برای هر انسان مطرح میگردد و میبایست پاسخ داده شوند [۳۵۵].
قرآن کریم، حقیقت آفرینش انسان و مادۀ اولیه آن و هدف زندگی و مسیر بعد از مرگ را بیان نموده است و اصحاب به وسیلۀ پیامبر اکرم ج و برنامه قرآنی او علاوه بر اینکه اصل انسان را که از آب و خاک است، شناختند و از سلالۀ انسان که آب بیارزش یا نطفهای است با خبر شدند، به جایگاه و ارزش انسان نزد خدا و اینکه فرشتگان برای او سجده نمودند، نیز پی بردند و بدین صورت بر بسیاری از خلق خدا برتری یافتند. این بدان خاطر بود تا انسان متوجه جایگاه خویش گردد تا هرگاه مقام و منزلتش، او را دچار عجب و غرور نمود و احساس بزرگی کرد، فوراً متوجه اصل و مادۀ اصلی آفرینش خود شود و در او تواضع ایجاد گردد و از طرفی مقام و منزلت و عزتش، باید او را از کرنش برای غیر خدا باز دارد. از این رو خداوند برای راهنمایی انسان، پیامبرانی فرستاد تا دچار سوء تفاهم نگردند و راه افراط و تفریط را پیش نگیرند [۳۵۶].
مؤثرترین عامل در تربیت انسان، تفکر او در اصل خلقتش میباشد و از ابتدای خلقتش به علت درک نادرستی که از خود داشته است، مورد سرزنش قرار گرفته است و براساس این حدس و گمان که بزرگترین موجود جهان است، دچار افراط گردیده است و همانند قوم عاد ندای خودبینی وتکبر و خودخواهی سر داده است:
﴿فَأَمَّا عَادٞ فَٱسۡتَكۡبَرُواْ فِي ٱلۡأَرۡضِ بِغَيۡرِ ٱلۡحَقِّ وَقَالُواْ مَنۡ أَشَدُّ مِنَّا قُوَّةًۖ أَوَ لَمۡ يَرَوۡاْ أَنَّ ٱللَّهَ ٱلَّذِي خَلَقَهُمۡ هُوَ أَشَدُّ مِنۡهُمۡ قُوَّةٗۖ وَكَانُواْ بَِٔايَٰتِنَا يَجۡحَدُونَ١٥﴾[فصلت: ۱۵].
«و اما قوم عاد در زمین به ناحق بزرگی فروختند و (مغرورانه) گفتند: چه کسی از ما قدرت بیشتری دارد؟ مگر آنان نمیدانستند که خداوندی که ایشان را آفریده است از آن نیرومندتر است؟ آنان پیوسته آیههای ما را انکار میکردند و نمیپذیرفتند».
و یا آن طور که فرعون ندا داد و گفت:
﴿فَقَالَ أَنَا۠ رَبُّكُمُ ٱلۡأَعۡلَىٰ٢٤﴾[النازعات: ۲۴].
«من والاترین معبود شما هستم».
و خود را بالاتر از این میدانست که در مقابل یک ذات به کرنش و ادای مسئولیت بپردازد و براساس چنین دیدگاهی در ذهن او پندار خدا بودن شکل میگرفت. گاهی انسان نیز به سمت مخالف؛ یعنی، تفریط گرایش مییابد؛ پس گمان میبرد که او خوارترین و ذلیلترین موجود جهان است بنابراین، در مقابل هر سنگ و درخت و رودخانه و کوه و یا حیوانی سر خم فرومیآورد و به کرنش میپردازد طوری که گمان میبرد راهی برای سلامت ماندن جز سجده کردن برای خورشید یا ماه وجود ندارد. [۳۵۷]
قرآن کریم به روشنی بیان کرده است که حقیقت انسان به دو اصل برمیگردد: یکی اصل و ماده دور که آفرینش انسان از خاک است و دیگری اصل و ماده نزدیک که عبارت است از نطفهای که انسان از آن آفریده شده است [۳۵۸].
چنانکه خداوند در این مورد میفرماید:
﴿ٱلَّذِيٓ أَحۡسَنَ كُلَّ شَيۡءٍ خَلَقَهُۥۖ وَبَدَأَ خَلۡقَ ٱلۡإِنسَٰنِ مِن طِينٖ٧ ثُمَّ جَعَلَ نَسۡلَهُۥ مِن سُلَٰلَةٖ مِّن مَّآءٖ مَّهِينٖ٨ ثُمَّ سَوَّىٰهُ وَنَفَخَ فِيهِ مِن رُّوحِهِۦۖ وَجَعَلَ لَكُمُ ٱلسَّمۡعَ وَٱلۡأَبۡصَٰرَ وَٱلۡأَفِۡٔدَةَۚ قَلِيلٗا مَّا تَشۡكُرُونَ٩﴾[السجدة: ۷-۹].
«خدا آن کسی است که هرچه را آفرید، نیکو آفرید و آفرینش انسان (اول) را از گل آغاز نمود، سپس خداوند نسل او را از عصاره آب (به ظاهر) ضعیف و ناچیزی (به نام منی) آفرید، آن گاه اندامهای او را تکمیل و آراسته کرد و از روح خود در او دمید و برای شما گوشها و چشمها و دلها آفرید (اما) شما کمتر شکر (نعمتهای او) را به جای میآورید».
آیههای ذکر شده در قرآن در مورد تکریم و بزرگداشت انسان توسط خداوند زیاد است و از دیدگاه قرآن آنچه در وجود، عقلها و قلبهای مسلمانان صدر اسلام اثر به سزایی گذاشت، موارد ذیل بود:
[۳۵۵] منهج التربیه الاسلامیه، محمد قطب، ج ۲، ص ۵۴. [۳۵۶] اسالیب التشویق فی القرآن، د. الحسین جلو، ص ۱۳۴. [۳۵۷] اصول التربیه، نحلاوی، ص ۳۱. [۳۵۸] اسالیب التشویق و التعزیر، ص ۱۳۴.