الگوی هدایت - تحلیل وقایع زندگی و سیرت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم - جلد اول

فهرست کتاب

تربیت اصحاب و یاران پیامبر اکرم ج بر اساس مکارم اخلاق و زدودن رذائل

تربیت اصحاب و یاران پیامبر اکرم ج بر اساس مکارم اخلاق و زدودن رذائل

اخلاق خوب و خصلتهای نیکو، بخش مهمی از عقیده است و عقیدۀ درست بدون اخلاق نیک، تحقق نمی‌یابد. از این رو، رسول الله ج با روشهای گوناگونی برای تربیت اخلاقی اصحاب و یاران خویش در نظر گرفت، بر این اساس آنچه از قرآن بر او نازل می‌شد، برای آنها تلاوت می‌نمود و آنها بعد از شنیدن و اندیشیدن در آن، به رهنمودهای آن عمل می‌کردند.

با تدبر در آیه‌های نازل شده در دوران مکی به این نتیجه خواهیم رسید که آیه‌های این دوره بر تشویق و برانگیخته نمودن به خوبی‌های اخلاقی و تصفیه و پاک کردن روح از اموری حرکت آن را به سوی خدا منحرف می‌سازد، آکنده است. پیامبر اکرم ج نیز به عنوان رهبر و خیر خواه امت، در بالاترین درجه اخلاقی قرار داشت [۴۰۴]؛ چنانکه خداوند می‌فرماید:

﴿وَإِنَّكَ لَعَلَىٰ خُلُقٍ عَظِيمٖ٤[القلم: ۴].

«تو دارای خوی سترگ هستی».

از معنی آیه چنین بر می‌آید که آنچه پیامبر اکرم ج بدان فرمان می‌داد، دستور خدا بود و از آنچه نهی می‌کرد؛ خداوند از آن نهی کرده بود. یعنی تو دارای اخلاقی هستی که به خاطر آن خداوند تو را با قرآن برگزیده است [۴۰۵]و از عایشه لروایت است که وقتی در مورد اخلاق پیامبر اکرم ج پرسیده شد، گفت: «اخلاق او قرآن بود» [۴۰۶]و خداوند همه خوبی‌های اخلاقی را در وجود رسول الله ج جمع نموده بود؛ چنانکه به ایشان فرمود:

﴿خُذِ ٱلۡعَفۡوَ وَأۡمُرۡ بِٱلۡعُرۡفِ وَأَعۡرِضۡ عَنِ ٱلۡجَٰهِلِينَ١٩٩[الأعراف: ۱۹۹].

«گذشت داشته باش و آسانگیری کن و به کار نیک دستور بده و از نادانان چشم‌پوشی کن».

مجاهد در معنی این آیه گفته است: یعنی در برخوردها و رفتارهای مردم، گذشت را پیشه کن و عذرهایشان را بپذیر و آسان‌گیری نما و کنجکاوی و بررسی از حقیقت درونشان را رها کن [۴۰۷]. ابن عباس در مورد فرمودۀ الهی: ﴿وَأۡمُرۡ بِٱلۡعُرۡفِ[الأعراف: ۱۹۹]. می‌گوید: این امر شامل تمامی کارهای معروف به ویژه توحید است که سر لوحۀ کارهای معروف می‌باشد و بعد از آن حقوق بندگی و حقوق بندگان است و در ادامه فرمود: ﴿وَأَعۡرِضۡ عَنِ ٱلۡجَٰهِلِينَ[الأعراف: ۱۹۹]. «و از جاهلان روی بگردان». یعنی هر گاه جاهل و نادانی بی‌خردانه با تو رفتار کرد، در مقابل او بی‌خردانه رفتار مکن و به این گفتۀ الهی عمل نما که می‌فرماید:

﴿وَعِبَادُ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلَّذِينَ يَمۡشُونَ عَلَى ٱلۡأَرۡضِ هَوۡنٗا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ ٱلۡجَٰهِلُونَ قَالُواْ سَلَٰمٗا٦٣[الفرقان: ۶۳].

«و بندگان رحمان کسانی‌اند که آرام روی زمین راه می‌روند و هنگامی که نادانان، ایشان را مخاطب قرار می‌دهند، از آنان روی می‌گردانند و سلام می‌گویند».

اخلاق پیامبر اکرم ج بر اساس موازین و دستورات الهی بود و اصحاب و یاران خویش را نیز بر اساس اخلاق نیک و شایسته، تربیت نمود و آنان را در این راستا تشویق نمود و ترغیب می‌کرد؛ چنانکه فرمود: «هیچ چیزی در ترازوی اعمال مؤمن در روز قیامت سنگین‌تر از خوبی اخلاق نیست و خداوند از کسی که زشت خوی و ناسزاگو باشد، بیزار است» [۴۰۸]. همچنین از پیامبر اکرم ج در مورد عملی که بیش از هر عمل دیگری مردم را وارد بهشت می‌سازد پرسیدند؟ فرمود: تقوای الهی و اخلاق خوب. همچنین از عملی که بیش از هر عملی انسان را وارد جهنم می‌کند، پرسیدند؟ فرمود: دهان شما و شرمگاه [۴۰۹]و برای اصحاب و یاران خویش بیان کرد که: «محبو‌ب‌ترین شما نزد من و نزدیک‌ترین شما به من در قیامت، کسی است که اخلاقش از همه بهتر باشد و ناپسندترین و دورترین شما به من در قیامت، یاوه‌گویان و کسا‌نی هستند که با کنایه و با تکلف حرف می‌زنند و تکبر می‌ورزند» [۴۱۰].

ثرثار: به کسی گفته می‌شود که زیاد حرف می‌زند بدون اینکه حرفهای‌ش فایده‌ای دینی در برداشته باشد.

متشدق: کسی که با کنایه و زبان درازی حرف می‌زند و لاف می‌زند و می‌خواهد برتری خود را به رخ دیگران بکشد. این شیوۀ تربیتی پیامبر اکرم ج نشأت گرفته از منهج قرآنی بود که بر اساس آن اخلاق و عبادات و عقاید را با هم عرضه می‌کرد. ارتباط اخلاق و عقیده در قرآن خیلی واضح است و خداوند به پیامبر اکرم ج و مسلمانان دستور داد تا از نظر اخلاقی پایبند «لَا إِلَهَ إِلَّا الله»باشند و علاوه بر آن اخلاق دوران جاهلیت را برای برحذر بودن مؤمنان بیان نموده است. بنابراین، محکوم کردن اخلاق و صفات از روزهای نخست بعثت تا آخرین روزهای بعثت، همراه با محکوم نمودن اعتقادات جاهلی توام بود.

اخلاق، مسئلۀ آخرین روزهای بعثت ثانوی در دین محسوب نمی‌شود و به جنبۀ خاصی از رفتار انسانی منحصر نیست؛ بلکه اخلاق، محوری از محورهای رفتار انسانی است که شامل مظاهر گوناگون رفتار بشر است و اخلاق، نماد عملی اعتقاد و ایمان صحیح می‌باشد؛ زیرا ایمان فقط عبارت از احساساتی که درون ضمیر و وجدان آدمی پنهان باشد، نیست؛ بلکه ایمان علاوه بر آن، رفتاری است عملی و آشکار که اگر کسی دارای چنین شرایطی نبود و یا بر عکس آن روبرو شدیم، باید پرسید: پس ایمان کجاست؟! و اگر ایمان درونی تأثیری بر رفتار بیرونی نداشته باشند، می‌توان ادعا نمود که ارزشی نخواهد داشت [۴۱۱]. بنابراین، از دیدگاه قرآن بر ارتباط اخلاق و عقیده، ارتباطی محکم و ناگسستنی است که در تأیید این مدعا می‌توان به این آیه اشاره نمود که خداوند می‌فرماید:

﴿قَدۡ أَفۡلَحَ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ١ ٱلَّذِينَ هُمۡ فِي صَلَاتِهِمۡ خَٰشِعُونَ٢ وَٱلَّذِينَ هُمۡ عَنِ ٱللَّغۡوِ مُعۡرِضُونَ٣ وَٱلَّذِينَ هُمۡ لِلزَّكَوٰةِ فَٰعِلُونَ٤ وَٱلَّذِينَ هُمۡ لِفُرُوجِهِمۡ حَٰفِظُونَ٥ إِلَّا عَلَىٰٓ أَزۡوَٰجِهِمۡ أَوۡ مَا مَلَكَتۡ أَيۡمَٰنُهُمۡ فَإِنَّهُمۡ غَيۡرُ مَلُومِينَ٦ فَمَنِ ٱبۡتَغَىٰ وَرَآءَ ذَٰلِكَ فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡعَادُونَ٧ وَٱلَّذِينَ هُمۡ لِأَمَٰنَٰتِهِمۡ وَعَهۡدِهِمۡ رَٰعُونَ٨ وَٱلَّذِينَ هُمۡ عَلَىٰ صَلَوَٰتِهِمۡ يُحَافِظُونَ٩ أُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡوَٰرِثُونَ١٠ ٱلَّذِينَ يَرِثُونَ ٱلۡفِرۡدَوۡسَ هُمۡ فِيهَا خَٰلِدُونَ١١[المؤمنون: ۱-۱۱].

«مسلّماً مؤمنان پیروز و رستگارند کسانی که در نمازشان خشوع و خضوع دارند و کسانی هستند که از (کردار) بیهوده و (گفتار) یاوه، روی گردانند و کسانی هستند که زکات مال بدر می‌کنند و کسانی هستند که عورت خود را حفظ می‌کنند مگراز همسران یا کنیزان خود که در این صورت جای ملامت ایشان نیست وهر کس دنبال غیر از این دو صورت باشد، پس تجاوز کار محسوب می‌شود و کسانی هستند که در امانتداری خویش امین و در عهد خود بر سر پیمان‌اند و کسانی هستند که مواظب نمازهای خود می‌باشند. آنان مستحقان (سعادت) و فراچنگ آورندگان (بهشت) هستند. آنان بهشت برین را تملک می‌کنند و جاودانه در آن خواهد ماند».

سورۀ «فتح» با تأکید به اینکه رستگاری از آن مؤمنان است، شروع می‌شود: ﴿قَدۡ أَفۡلَحَ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ١[المؤمنون: ۱]. به راستی که مؤمنان رستگارند؛ سپس صفات و ویژگیهای این مؤمنان را به طور مفصل بیان می‌دارد و جنبه اخلاقی مؤمنان را آشکار می‌نماید و به طور واضح اشاره می‌کند که این عبادت‌های اخلاقی از جهتی نتیجه و ثمره ایمان می‌باشند و از جهتی دیگر ایمان، رفتاری ملموس است که بیانگر عقیدۀ پنهانی می‌باشد.

اولین صفت مؤمنان، این است که در نمازشان فروتن هستند؛ پس فروتنی در نماز نخستین مظهر مؤمن صادق است که نماز و لحظۀ عبادت و اتصالش با پروردگار عالم، با خشوع انجام می‌گیرد و این امر بیانگر ارتباط راستین واقعی وی با خدا است که این ارتباط در هنگام نماز به اوج خود می‌رسد؛ سپس سیمای مؤمنان را با رفتاری دیگر توصیف و ستایش می‌نماید و آن این است که آنها از لغو و بیهودگی روی گردانند؛ زیرا ایمان واقعی، بیهودگی و عبث پنداشتن امور را از زندگی می‌زداید و به آن حیاتی تازه می‌بخشد و به مؤمنان روحیه‌ای مصمم و جدی می‌بخشد؛ البته جدی بودن به معنی انزوا و گوشه‌گیری و ارتباط برقرارکردن با دیگران نیست؛ بلکه هدف این است که کار لغو و بیهوده با احساس به بزرگی امانتی که انسان در برابر آفریدگارش، عهده‌دار آن است، سازگار نیست و همخوانی ندارد. بنابراین شایسته است که مؤمنان پذیرای حقی باشند که خداوند در مالهایشان (زکات) گذاشته است.

علاوه بر آن مومنان باید در روابط جنسی و اجتماعی ملزم به اطاعت دستورات خداوند باشند و به حدود الهی و امانت و عهد و پیمان‌هایی که با خدای خویش بسته‌اند، وفادار باشند. اخلاق اصحاب و یاران پیامبر اکرم ج که نشأت گرفته از قرآن و سنتهای پیامبر اکرم ج بود، نتیجۀ واقعی عقیده و عبادت آنان محسوب می‌گردید.

قرآن کریم صفات و خصوصیات آنان را به عنوان مؤمنان واقعی چنین بیان می‌کند که آنان همیشه عبادت پروردگار و نماز را به پا می‌دارند و بر آن مداومت و از آن پاسداری می‌نمایند و زکات می‌پردازند و دارای مکارم اخلاقی زیادی می‌باشند؛ همچنین قرآن کریم بر اساس مناسبتها و معیارهایی که ایجاب می‌نماید، گاهی به تشریح و توضیح عبادت می‌پردازد و گاهی جنبه‌های اخلاقی را تبیین می‌کند؛ چنانکه در سوره ذاریات پرهیزگاران در عبادت را چنین توصیف می‌نماید:

﴿ءَاخِذِينَ مَآ ءَاتَىٰهُمۡ رَبُّهُمۡۚ إِنَّهُمۡ كَانُواْ قَبۡلَ ذَٰلِكَ مُحۡسِنِينَ١٦ كَانُواْ قَلِيلٗا مِّنَ ٱلَّيۡلِ مَا يَهۡجَعُونَ١٧ وَبِٱلۡأَسۡحَارِ هُمۡ يَسۡتَغۡفِرُونَ١٨ وَفِيٓ أَمۡوَٰلِهِمۡ حَقّٞ لِّلسَّآئِلِ وَٱلۡمَحۡرُومِ١٩[الذاریات: ۱۶-۱۹].

«دریافت می‌دارند چیزهایی را که پروردگارشان بدیشان مرحمت فرموده باشد؛ چرا که آنان پیش از آن از زمره نیکوکاران بوده‌اند. آنان، اندکی از شب می‌خفتند و در سحرگاهان درخواست آمرزش می‌کردند. در اموال و دارایی آنان حق و سهمی برای گدایان و بینوایان تهیدست بود».

و در سوره رعد جنبه‌های اخلاقی خردمندان را چنین بیان می‌کند:

﴿أَفَمَن يَعۡلَمُ أَنَّمَآ أُنزِلَ إِلَيۡكَ مِن رَّبِّكَ ٱلۡحَقُّ كَمَنۡ هُوَ أَعۡمَىٰٓۚ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُوْلُواْ ٱلۡأَلۡبَٰبِ١٩ ٱلَّذِينَ يُوفُونَ بِعَهۡدِ ٱللَّهِ وَلَا يَنقُضُونَ ٱلۡمِيثَٰقَ٢٠ وَٱلَّذِينَ يَصِلُونَ مَآ أَمَرَ ٱللَّهُ بِهِۦٓ أَن يُوصَلَ وَيَخۡشَوۡنَ رَبَّهُمۡ وَيَخَافُونَ سُوٓءَ ٱلۡحِسَابِ٢١ وَٱلَّذِينَ صَبَرُواْ ٱبۡتِغَآءَ وَجۡهِ رَبِّهِمۡ وَأَقَامُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَأَنفَقُواْ مِمَّا رَزَقۡنَٰهُمۡ سِرّٗا وَعَلَانِيَةٗ وَيَدۡرَءُونَ بِٱلۡحَسَنَةِ ٱلسَّيِّئَةَ أُوْلَٰٓئِكَ لَهُمۡ عُقۡبَى ٱلدَّارِ٢٢[الرعد: ۱۹-۲۲].

«پس آیا کسی که می‌داند که آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده حق است، همانند کسی خواهد بود که نابیناست، تنها خردمندان درک می‌کنند و کسانی که برقرار می‌دارند پیوندهایی را که خدا به حفظ آنها دستور داده است و از پروردگارشان می‌ترسند و از محاسبه بدی (که در قیامت به سبب گناهان داشته باشند) هراسناک می‌باشند و کسانی که به خاطر پروردگارشان شکیبایی می‌ورزند و نماز را چنانکه باید می‌خوانند و از چیزهایی که بدیشان داده‌ایم، به گونۀ پنهان و آشکار می‌بخشند و خرج می‌کنند و با انجام نیکی‌ها، بدی‌ها را از میان بر می‌دارند. عاقبت نیک (که بهشت است) از آن ایشان است».

با اینکه بیشتر اوصاف فوق از قبیل: وفاداری، برقراری پیوند خویشاوندی، صبر و انفاق بیانگر جنبۀ اخلاقی خردمندان است [۴۱۲]، اما باید توجه داشت که خصوصیات فوق هم اخلاق مدنی و هم اخلاق ربانی می‌باشند که همزمان معنی عبادت و پرهیزگاری را در بر دارند. پس آنان به پیمان خدا وفا می‌کنند و درصدد انجام اموری بر می‌آیند که خداوند به آنان دستور داده است و انگیزۀ آنها از انجام این امور، ترس و خشیت خدا است:

﴿وَيَخۡشَوۡنَ رَبَّهُمۡ وَيَخَافُونَ سُوٓءَ ٱلۡحِسَابِ[الرعد: ۲۱].

«از پروردگارشان می‌ترسند و از بدی حساب، هراس دارند».

و رضامندی خدا را در نظر دارند

﴿ٱبۡتِغَآءَ وَجۡهِ رَبِّهِمۡ[الرعد: ۲۲].

و در تمام مسائل مربوط به اخلاق و رفتار خود به پاداش الهی چشم امید دارند و از روز قیامت می‌ترسند. آخر الامر اینکه اصحاب و یاران پیامبر اکرم ج عبادت را بخشی از اخلاق می‌دانستند؛ چرا که عبادت یعنی نسبت به عهد خدا وفادار بودن و سپاس گفتن در مقابل نعمت و اعتراف به خوبی‌هایی که خدا داده است و احترام قائل شدن به کسی که شایستۀ تعظیم و بزرگداشت است. این امور از ارزش‌های اخلاقی محسوب می‌گردند [۴۱۳]. ایمان واقعی اصحاب و یاران پیامبر اکرم ج باعث شده بود تا اخلاق آنان ربانی و الهی گردد و امید و آرزو داشتن به قیامت موجب استمرار و استحکام آن گردد و هدف نهایی آنان کسب رضایت و خشنودی و پاداش الهی بود. از این رو آنان برای رسیدن به چنین مقصودی، راستگویی و امانتداری و وفاداری به پیمانهایشان و صبر در برابر مشکلات و لبیک به ندای درماندگان و مهربان با کوچک‌ترها و احترام به بزرگ‌ترها را پیشۀ خود ساخته بودند و این رفتار نیک را در تمام امور زندگی رعایت می‌نمودند و انگیزه‌ای جز به دست آوردن رضای الله و پاداش نیک، نداشتند. خداوند نیز به آنان پاداش نیک داد؛ چنانکه می‌فرماید:

﴿فَوَقَىٰهُمُ ٱللَّهُ شَرَّ ذَٰلِكَ ٱلۡيَوۡمِ وَلَقَّىٰهُمۡ نَضۡرَةٗ وَسُرُورٗا١١ وَجَزَىٰهُم بِمَا صَبَرُواْ جَنَّةٗ وَحَرِيرٗا١٢[الإنسان: ۱۱-۱۲].

«به همین خاطر خداوند آنان را از شر و بلای آن روز محفوظ می‌دارد و ایشان را به خرمی و شادمان می‌رساند و در برابر صبری که نموده‌اند، خداوند بهشت و جامه ابریشمین را پاداششان می‌کند».

اخلاق مؤمن از آنجا که معیار اخلاقش در انتخاب فضایل و ترک رذایل و آنچه درصدد آنجام آن بر می‌آید و یا از آن خودداری می‌نماید، امر و نهی خداوند است و وجدان و عقل عرف به تنهایی نمی‌توانند انسان را به سر منزل مقصود برسانند، عبادت مسحوب می‌گردد؛ چرا که وجدان نمی‌تواند معصوم و به دور از خطا باشد و چه بسا افراد و گروههایی که وجدان آنان به انجام کارهای زشت راضی شده است [۴۱۴]. عقل نیز به تنهایی کافی نیست؛ زیرا محاسبات عقل تحت تأثیر محیط، ظرفیت‌ها، گرایش‌ها و تمایلات قرار می‌گیرد. عرف نیز چنین حالتی دارد و در هر نسل و هر منطقه، عرف ویژه‌ای حاکم است، از این رو اخلاق انسان مؤمن، باید نشأت گرفته از منبع معصوم و تأثیرناپذیر از هر عاملی باشد [۴۱۵].

اخلاق در تربیت نبوی امری همه جانبه و فراگیر بود که سایر امور مربوط به انسان و احساسات و اندیشه او را در بر می‌گرفت. مثلاً اخلاق نماز، فروتنی و خشوع، اخلاق سخن، پرهیز از یاوه‌گویی و بیهودگی اخلاق امور جنسی پایبندی به حدود و محرمات خدا و اخلاق رفتار با دیگران میانه‌روی و پرهیز از افراط و تفریط است و اخلاق زندگی اجتماعی این است که امور اجتماعی جامعه با رایزنی و مشورت انجام بگیرند. اخلاق خشم نیز عبارت است از گذشت و بزرگواری. اخلاق برخورد با دشمن متجاوز نیز عبارت است از ایستادن در مقابل متجاوز. خلاصه اینکه هیچ امری از زندگی مسلمانان را نمی‌توان بدون فلسفه و اخلاق دانست. مگر اینکه اخلاقی وجود دارد که آن را تنظیم می‌نماید.

مفهوم اخلاق از دیدگاه قرآن این است که رعایت نمودن آن برای کسب رضایت خداوند است نه انسان مثلاً راستگویی، وفاداری، پرهیز از امور حرام در روابط جنسی، گذشت، بخشیدن و انتقام ستمگر، همه عبادت‌هایی هستند که برای خشنودی خدا و از روی ترس و تقوا انجام می‌گیرند. انجام این امور معامله‌ای نیستند که با بشر برای سود و زیان دنیوی انجام می‌گیرند؛ بلکه معامله‌ایست که برای رضایت خداوند انجام می‌گیرد [۴۱۶]؛ چنانکه خداوند می‌فرماید:

﴿قُلۡ تَعَالَوۡاْ أَتۡلُ مَا حَرَّمَ رَبُّكُمۡ عَلَيۡكُمۡۖ أَلَّا تُشۡرِكُواْ بِهِۦ شَيۡ‍ٔٗاۖ وَبِٱلۡوَٰلِدَيۡنِ إِحۡسَٰنٗاۖ وَلَا تَقۡتُلُوٓاْ أَوۡلَٰدَكُم مِّنۡ إِمۡلَٰقٖ نَّحۡنُ نَرۡزُقُكُمۡ وَإِيَّاهُمۡۖ وَلَا تَقۡرَبُواْ ٱلۡفَوَٰحِشَ مَا ظَهَرَ مِنۡهَا وَمَا بَطَنَۖ وَلَا تَقۡتُلُواْ ٱلنَّفۡسَ ٱلَّتِي حَرَّمَ ٱللَّهُ إِلَّا بِٱلۡحَقِّۚ ذَٰلِكُمۡ وَصَّىٰكُم بِهِۦ لَعَلَّكُمۡ تَعۡقِلُونَ١٥١ وَلَا تَقۡرَبُواْ مَالَ ٱلۡيَتِيمِ إِلَّا بِٱلَّتِي هِيَ أَحۡسَنُ حَتَّىٰ يَبۡلُغَ أَشُدَّهُۥۚ وَأَوۡفُواْ ٱلۡكَيۡلَ وَٱلۡمِيزَانَ بِٱلۡقِسۡطِۖ لَا نُكَلِّفُ نَفۡسًا إِلَّا وُسۡعَهَاۖ وَإِذَا قُلۡتُمۡ فَٱعۡدِلُواْ وَلَوۡ كَانَ ذَا قُرۡبَىٰۖ وَبِعَهۡدِ ٱللَّهِ أَوۡفُواْۚ ذَٰلِكُمۡ وَصَّىٰكُم بِهِۦ لَعَلَّكُمۡ تَذَكَّرُونَ١٥٢ وَأَنَّ هَٰذَا صِرَٰطِي مُسۡتَقِيمٗا فَٱتَّبِعُوهُۖ وَلَا تَتَّبِعُواْ ٱلسُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمۡ عَن سَبِيلِهِۦۚ ذَٰلِكُمۡ وَصَّىٰكُم بِهِۦ لَعَلَّكُمۡ تَتَّقُونَ١٥٣[الأنعام: ۱۵۱-۱۵۳].

«بگو بیایید چیزهایی را برایتان بیان کنم که پروردگارتان برای شما حرام نموده است: اینکه هیچ چیزی را شریک خدا نکنید و به پدر و مادر نیکی کنید و فرزندانتان را از ترس فقر نکشید. ما شما را و آنها را روزی می‌دهیم و به گناهان کبیره نزدیک نشوید، خواه آشکار باشد و خواه پنهان و کسی را که خداوند (ریختن خونش را) حرام کرده است، نکشید. اینها اموری هستند که خداوند به گونه موکد شما را بدانها توصیه می‌کند تا آنها را بفهمید و خردمندانه عمل کنید و به مال یتیم جز به نحو احسن نزدیک مشوید تا آن گاه که یتیم به رشد کامل خود می‌رسد و پیمانه و ترازو را به تمام و کمال و دادگرانه مراعات دارید و ما هیچ کس را به انجام چیزی جز به اندازه تاب و توانش موظف نمی‌سازیم و هنگامی که سخنی گفتید، دادگری کنید هر چند خویشاوندان باشد و به پیمان خدا وفادار باشید. اینها چیزهایی است که خدا شما را به آنها توصیه می‌کند تا اینکه متذکر شوید و پند بگیرید. این راه مستقیم من است؛ از آن پیروی کنید و از راههای متفرق پیروی مکنید که شما را از راه خدا (منحرف و) پراکنده می‌سازد».

این پیمان اخلاقی فراگیری است برای اصحاب و یاران پیامبر اکرم ج و کسانی که از آنان برای رسیدن به رضایت خداوند، تبعیت می‌نمایند و این شیوۀ اخلاقی، بخشی از عقیده است که نمی‌توان آنها را از هم جدا دانست.

امور مرتبط همه جوانب را در بر می‌گیرد و قرآن کریم نیز با بر شمردن آن به عنوان دین و عبادت و پاداش الهی و یا عذاب دردناک به آن اعتبار و اهمیتی فوق العاده بخشیده است و با تفکر و اندیشیدن در آیه‌های ذکر شده سورۀ انعام به این نتیجه خواهیم رسید که شامل ضرورت‌های پنجگانه است. (شامل چیزهایی که منافع دین و دنیای انسانها وابسته به آن است) [۴۱۷]. هدف دعوت پیامبر اکرم ج متوجه نمودن مردم به اهداف شریعت و محافظت بر ضرورتهای پنجگانه بود. آیه‌های فوق شامل موارد زیر هستند:

الف- توجه ویژه به ضرورت‌هایی که ضامن حفاظت دین می‌باشند؛ چنانکه فرمود:

﴿وَلَا تُشۡرِكُواْ بِهِۦ شَيۡ‍ٔٗا[النساء: ۳۶].

«که چیزی را انباز خدا نکنید».

و همچنین می‌فرماید:

﴿وَأَنَّ هَٰذَا صِرَٰطِي مُسۡتَقِيمٗا فَٱتَّبِعُوهُۖ وَلَا تَتَّبِعُواْ ٱلسُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمۡ عَن سَبِيلِهِ[الأنعام: ۱۵۳].

«و این راه راست من است؛ پس از آن پیروی کنید و از راههای مختلف پیروی نکنید که شما را از راه خدا پراکنده و دور می‌سازند».

از آنجا که پایه و اساس هیچ دینی بر اساس شرک ورزیدن به خدا بنا نگردیده است، لذا خداوند، دستور داد تا تنها او را پرستش نمایند و از راه راست که باطل به آن راه ندارد، پیروی کنند و آنها را از پیروی راه‌های شیطانی بر حذر داشت؛ زیرا راههای شیطان، رویگردانی از دین خدا و پیروی از خواسته‌ها و امیال نفس و وسوسه‌های شیطان است [۴۱۸]و پیامبر اکرم ج با عمل نمودن به دین و جهاد نمودن در راه آن و دعوت دادن به آن از دین خدا پاسداری نمود [۴۱۹].

ب – حفاظت نفس انسانی؛ چنانکه فرمود:

﴿وَلَا تَقۡتُلُوٓاْ أَوۡلَٰدَكُمۡ خَشۡيَةَ إِمۡلَٰقٖ[الإسراء: ۳۱].

«فرزندانتان را از ترس فقر نکشید».

﴿وَلَا تَقۡتُلُواْ ٱلنَّفۡسَ ٱلَّتِي حَرَّمَ ٱللَّهُ إِلَّا بِٱلۡحَقِّ[الإسراء: ۳۳].

«و نفسی را که خداوند کشتن آن را حرام نموده نکشید، مگر به حق».

از این رو شریعت، قوانینی وضع نمود و راه‌هایی پیشنهاد نمود که ضامن حفظ جانها بشود [۴۲۰]مثلاً حرمت تعدی بر جان خود یا دیگران و مسدودکردن راههایی که به قتل می‌انجامند، مانند قصاص و پرداخت خونبها و تشویق به عفو در قصاص و غیره [۴۲۱].

ج – حفاظت نسل و پاسداری از نسب:

﴿وَلَا تَقۡرَبُواْ ٱلۡفَوَٰحِشَ مَا ظَهَرَ مِنۡهَا وَمَا بَطَنَ[الأنعام: ۱۵۱].

«و به کارهای ناشایست خواه پوشیده باشند خواه آشکار، نزدیک مشوید».

بزرگ‌ترین گناه و کار ناشایست، زنا است که خداوند در آیه‌‌ای دیگر، آن را فاحشه و کار زشت خوانده و فرموده است:

﴿وَلَا تَقۡرَبُواْ ٱلزِّنَىٰٓۖ إِنَّهُۥ كَانَ فَٰحِشَةٗ وَسَآءَ سَبِيلٗا٣٢[الإسراء: ۳۲].

حفاظت نسل از محورهای اساسی در زندگی و از اسباب آبادانی زمین است و با حفاظت نسل، توان رزمی امت رشد می‌یابد و دشمنان از آن بیمناک می‌شوند و نسل اسلامی، با حمایت و پشتیبانی از دین، مقام و منزلت واقعی خویش را به دست خواهد آورد و این عمل موجبات حفاظت از نسل و ناموس و آبرو و مالش را فراهم خواهد آورد. بنابراین، شریعت اسلام، پاسداری از نسل را مقرر داشته و از موانع سلامتی نسل بر حذر نموده و اصول و ضوابط مهمی در این مورد وضع کرده است [۴۲۲].

ح – حفاظت و پاسداری مال:

﴿وَلَا تَقۡرَبُواْ مَالَ ٱلۡيَتِيمِ إِلَّا بِٱلَّتِي هِيَ أَحۡسَنُ حَتَّىٰ يَبۡلُغَ أَشُدَّهُ[الإسراء: ۳۴].

«و به مال یتیم جز به نحو احسن نزدیک نشوید تا آن گاه که یتیم به رشد کامل خود می‌رسد».

و فرموده است:

﴿وَأَوۡفُواْ ٱلۡكَيۡلَ وَٱلۡمِيزَانَ بِٱلۡقِسۡطِ[الأنعام: ۱۵۲].

«و ترازو را به تمام و کمال دادگرانه مراعات دارید».

تجاوز از نظر شریعت، از وسایل حفظ مال و تلف ننمودن آن است و حدود و قوانینی برای حفاظت مال از قبیل: حد دزدی، حد راهزنی، ضمانت و غرامت چیزهای تلف شده، مشروعیت دفاع از مال، نوشتن وامها و گواه گرفتن بر آن، شناساندن و اعلام اشیاء گمشد‌ه‌ای که پیدا شده‌اند و احکام دیگر در دوران مدنی وضع گردید [۴۲۳].

د – حفاظت عقل: حفاظت از عقل و خرد نیز مطلوب است؛ چون مکلف بودن به موارد یاد شده جز برای کسی که عقلش سالم است ممکن نیست و کسی که از نظر عقلی دچار مشکل گردد، نمی‌تواند عهده‌دار انجام این امور گردد. چنانکه فرمود: ﴿لَعَلَّكُمۡ تَعۡقِلُونَ«باشد که خرد ورزید» (و الله اعلم) [۴۲۴]. از نظر اسلام انجام هر عملی که موجبات مختل گشتن عقل را فراهم آورده حرام است [۴۲۵]. و این گونه قرآن کریم همزمان اصحاب و یاران پیامبر اکرم ج را بر اساس عقاید و عبادات و اخلاق و مقاصد شریعت تربیت می‌نماید. اخلاق ربّانی از قرآن کریم با تأکید بر یگانه پرستی و بندگی خدا سرچشمه می‌گیرد. این تأکید اساسی است به حقایق و اصول این برنامه و آیین قرآنی که بدین صورت خلاصه می‌شوند:

۱- تنها خداوند منبع همه قوانین است و فقط او قانونگذار و تعیین‌کنندۀ ارزشها و معیارهای اخلاقی است که با فطرت هماهنگ و با عقل سالم مطابقت دارند.

۲- اخلاق نه تنها دینی است که باید بدان پایبند بود؛ بلکه اصلی از اصول برنامۀ الهی است و نمی‌توان آن را تنها به ارزشهای فردی و آداب اجتماعی و سلیقه‌های فرهنگی خلاصه نمود.

۳- اخلاق عبارتست از ارزشهایی اساسی در زندگی انسان که شایسته است به استقرار و ثبات آنها اهمیت داده شود تا طاغوتیان آن را کم اهمیت جلوه ندهند و آن را برحسب امیال و مصالح خود تطبیق ندهند [۴۲۶].

قرآن کریم حاوی بسیاری از آداب بی‌نظیر است که بالاترین رهنمودها را در زمینه فضایل و روابط فردی و اجتماعی ارائه می‌دهد؛ مثلاً، آیه‌های سورۀ اسراء، جامع‌ترین و کامل‌ترین آیه‌هایی است که به بیان خصلتهای نیکو و زشت می‌پردازد:

﴿وَقَضَىٰ رَبُّكَ أَلَّا تَعۡبُدُوٓاْ إِلَّآ إِيَّاهُ وَبِٱلۡوَٰلِدَيۡنِ إِحۡسَٰنًاۚ إِمَّا يَبۡلُغَنَّ عِندَكَ ٱلۡكِبَرَ أَحَدُهُمَآ أَوۡ كِلَاهُمَا فَلَا تَقُل لَّهُمَآ أُفّٖ وَلَا تَنۡهَرۡهُمَا وَقُل لَّهُمَا قَوۡلٗا كَرِيمٗا٢٣ وَٱخۡفِضۡ لَهُمَا جَنَاحَ ٱلذُّلِّ مِنَ ٱلرَّحۡمَةِ وَقُل رَّبِّ ٱرۡحَمۡهُمَا كَمَا رَبَّيَانِي صَغِيرٗا٢٤ رَّبُّكُمۡ أَعۡلَمُ بِمَا فِي نُفُوسِكُمۡۚ إِن تَكُونُواْ صَٰلِحِينَ فَإِنَّهُۥ كَانَ لِلۡأَوَّٰبِينَ غَفُورٗا٢٥ وَءَاتِ ذَا ٱلۡقُرۡبَىٰ حَقَّهُۥ وَٱلۡمِسۡكِينَ وَٱبۡنَ ٱلسَّبِيلِ وَلَا تُبَذِّرۡ تَبۡذِيرًا٢٦ إِنَّ ٱلۡمُبَذِّرِينَ كَانُوٓاْ إِخۡوَٰنَ ٱلشَّيَٰطِينِۖ وَكَانَ ٱلشَّيۡطَٰنُ لِرَبِّهِۦ كَفُورٗا٢٧ وَإِمَّا تُعۡرِضَنَّ عَنۡهُمُ ٱبۡتِغَآءَ رَحۡمَةٖ مِّن رَّبِّكَ تَرۡجُوهَا فَقُل لَّهُمۡ قَوۡلٗا مَّيۡسُورٗا٢٨ وَلَا تَجۡعَلۡ يَدَكَ مَغۡلُولَةً إِلَىٰ عُنُقِكَ وَلَا تَبۡسُطۡهَا كُلَّ ٱلۡبَسۡطِ فَتَقۡعُدَ مَلُومٗا مَّحۡسُورًا٢٩ إِنَّ رَبَّكَ يَبۡسُطُ ٱلرِّزۡقَ لِمَن يَشَآءُ وَيَقۡدِرُۚ إِنَّهُۥ كَانَ بِعِبَادِهِۦ خَبِيرَۢا بَصِيرٗا٣٠ وَلَا تَقۡتُلُوٓاْ أَوۡلَٰدَكُمۡ خَشۡيَةَ إِمۡلَٰقٖۖ نَّحۡنُ نَرۡزُقُهُمۡ وَإِيَّاكُمۡۚ إِنَّ قَتۡلَهُمۡ كَانَ خِطۡ‍ٔٗا كَبِيرٗا٣١ وَلَا تَقۡرَبُواْ ٱلزِّنَىٰٓۖ إِنَّهُۥ كَانَ فَٰحِشَةٗ وَسَآءَ سَبِيلٗا٣٢ وَلَا تَقۡتُلُواْ ٱلنَّفۡسَ ٱلَّتِي حَرَّمَ ٱللَّهُ إِلَّا بِٱلۡحَقِّۗ وَمَن قُتِلَ مَظۡلُومٗا فَقَدۡ جَعَلۡنَا لِوَلِيِّهِۦ سُلۡطَٰنٗا فَلَا يُسۡرِف فِّي ٱلۡقَتۡلِۖ إِنَّهُۥ كَانَ مَنصُورٗا٣٣ وَلَا تَقۡرَبُواْ مَالَ ٱلۡيَتِيمِ إِلَّا بِٱلَّتِي هِيَ أَحۡسَنُ حَتَّىٰ يَبۡلُغَ أَشُدَّهُۥۚ وَأَوۡفُواْ بِٱلۡعَهۡدِۖ إِنَّ ٱلۡعَهۡدَ كَانَ مَسۡ‍ُٔولٗا٣٤ وَأَوۡفُواْ ٱلۡكَيۡلَ إِذَا كِلۡتُمۡ وَزِنُواْ بِٱلۡقِسۡطَاسِ ٱلۡمُسۡتَقِيمِۚ ذَٰلِكَ خَيۡرٞ وَأَحۡسَنُ تَأۡوِيلٗا٣٥ وَلَا تَقۡفُ مَا لَيۡسَ لَكَ بِهِۦ عِلۡمٌۚ إِنَّ ٱلسَّمۡعَ وَٱلۡبَصَرَ وَٱلۡفُؤَادَ كُلُّ أُوْلَٰٓئِكَ كَانَ عَنۡهُ مَسۡ‍ُٔولٗا٣٦ وَلَا تَمۡشِ فِي ٱلۡأَرۡضِ مَرَحًاۖ إِنَّكَ لَن تَخۡرِقَ ٱلۡأَرۡضَ وَلَن تَبۡلُغَ ٱلۡجِبَالَ طُولٗا٣٧ كُلُّ ذَٰلِكَ كَانَ سَيِّئُهُۥ عِندَ رَبِّكَ مَكۡرُوهٗا٣٨[الإسراء: ۲۳-۳۸].

«پروردگارت فرمان داده است که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نیکی کنید هر گاه یکی از آن دو یا هر دویشان نزد تو، به سن پیری برسند، به آنان اف مگو و بر سر ایشان فریاد مزن و با سخنان محترمانه با آن دو سخن بگو و بال تواضع و مهربانی را برایشان فرود آور و بگو: پروردگارا! آنان را مرحمت فرما همان گونه که آنان در کوچکی مرا تربیت و بزرگ نموده‌اند. پروردگارتان آگاه‌تر بدان چیزهایی است که در درونتان می‌گذرد. اگر افراد شایسته و بایسته‌ای باشید او در حق توبه‌کاران همیشه بخشنده بوده است. حق خویشاوندان را و حق مستمند و وامانده در راه را بپردازید و به هیچ وجه اسراف مکن. بی‌گمان اسراف کاران برادران شیاطینند و شیاطین بسیار ناسپاس پروردگار خود هستند و اگر از آنان به خاطر انتظار رحمت پروردگارت که امید بدان داری، روی بگردانی با ایشان محترمانه و مهربانانه سخن بگو. دست خود را بر گردن خویش بسته مدار(بخیلی مکن ) و آن را فوق‌العاده گشاده مساز که سبب شود از کار بمانی و مورد ملامت قرار گیری و سخت و غمناک گردی. بی‌گمان پروردگارت روزی هر کس را که بخواهد فراوان و گسترده می‌دارد و روزی هر کس را که بخواهد کم و تنگ می‌گرداند؛ چرا که خدا از بندگان خود آگاه و بیناست و فرزندانتان را از ترس فقر و تنگدستی نکشید،؛ ما آنان و شما را روزی می‌دهیم. بی‌گمان کشتن ایشان گناه بزرگی است و به زنا نزدیک نشوید که گناه بسیار زشت و بدترین راه و شیوه است و کسی را نکشید که خداوند کشتن او را، جز به حق، حرام کرده است. هر کس که مظلومانه کشته شود به صاحب خون او قدرت داده‌ایم. ولی نباید او هم در کشتن اسراف کند، بی‌گمان صاحب خون یاری‌شونده است و در مال یتیم تصرف نکنید مگر به شیوه‌ای که بهتر باشد تا اینکه یتیم به سن بلوغ می‌رسد و به عهد و پیمان خود وفا کنید؛ چرا که عهد و پیمان پرسیده می‌شود. هنگامی که چیزی را به پیمانه می‌زنید، آن را به تمام و کمال پیمانه کنید و با ترازوی درست (اشیاء را) وزن کنید که این کار سرانجام بهتر و نیکوتری دارد. از چیزی دنباله‌روی مکن که از آن ناآگاهی، بی‌گمان چشم و گوش و دل همه مورد پرس و جوی از آن قرار می‌گیرد و در روی زمین متکبرانه و مغرورانه راه مرو؛ چرا که تو نمی‌توانی زمین را بشکافی و به بلندای کوهها برسی، همه این بدیها نزد پروردگارت زشت به شمار می‌رود».

خداوند متعال، توحید و یگانه پرستیدن خدا را در رأس برنامه‌های اخلاقی قرار داده است؛ چرا که توحید سرمنشاء فضایل اخلاقی است و توحید موجبات عدالت، انصاف و راستگوبودن را فراهم می‌سازد همان‌گونه که اعراض و روی‌گردانی از توحید در مرحله نخست، سوء اخلاق ایجاد می‌کند و باعث می‌شود که انسان از روی تکبر، از پذیرفتن حق و پیروی پیامبران سرباز زند و یا بر مجادله به باطل برای چیره شدن و شهرت و تقلید از عرف و عادات جاهلی، بر اثر سوء اخلاق به وجود می‌آیند و انسان را از سعادت دنیا و آخرت باز می‌دارند.

آیه‌های بعدی، شیوه‌های اخلاقی متعددی را در مورد امور خانواده مانند: نیکی کردن به پدر و مادر و توصیه‌های لازم در این مورد که بیانگر اوج نیکوکاری و وفاداری هستند، نیکی کردن به خویشاوندان و انسان‌های ناتوان و توصیه‌هایی در مورد امور مالی و نهی از اسراف و باده دستی و تشویق به انفاق و سخاوت با شیوه‌های معتدلانه را یادآور می‌گردد؛ چنانکه فرمود:

﴿إِنَّ ٱلۡمُبَذِّرِينَ كَانُوٓاْ إِخۡوَٰنَ ٱلشَّيَٰطِينِۖ وَكَانَ ٱلشَّيۡطَٰنُ لِرَبِّهِۦ كَفُورٗا٢٧[الإسراء: ۲۷].

«بی‌گمان اسراف کاران، دوستان شیاطینند و شیاطین بسیار ناپسند پروردگار خود هستند».

خداوند متعال نیز از آزمندی و بخل ورزیدن از انفاق با ارائه‌ی تصویری از این عمل زشت، نهی کرده است:

﴿وَلَا تَجۡعَلۡ يَدَكَ مَغۡلُولَةً إِلَىٰ عُنُقِكَ[الإسراء: ۲۹].

«دست خویش را بر گردن خود بسته مدار».

سپس قرآن کریم از کسانی که توانایی مالی برای کمک به دیگران ندارند می‌خواهد تا با سخن نیک و بهترین وجه با مستضعف برخورد کند.

﴿وَإِمَّا تُعۡرِضَنَّ عَنۡهُمُ ٱبۡتِغَآءَ رَحۡمَةٖ مِّن رَّبِّكَ تَرۡجُوهَا فَقُل لَّهُمۡ قَوۡلٗا مَّيۡسُورٗا٢٨[الإسراء: ۲۸].

«و اگر از آنان به خاطر انتظار رحمت پروردگارت که امید بدان داری روی بگردانی با ایشان مهربانانه و محترمانه سخن بگو».

و این توصیه‌ای بسیار مؤثر در بهبود روابط مردم با یکدیگر است؛ بلکه از بخششی که منت گزاردن و اذیت کردن به دنبال داشته باشد،خیلی بالاتر قرار داده شده است. سپس از دیگر مظاهر اخلاق بد مانند: سنگدلی، بی‌رحمی، نداشتن عطوفت و عاطفه و از قتل که نماد تمام رذائل اخلاقی است و به ویژه قتل دختران بی‌گناه سخن گفته شده است؛ چرا که قتل جنایتی هولناک است که پاداش آن قصاص است ولی اسلام بر آن است تا بر اساس فضایل اخلاقی، مانع قتل و زنده به گور کردن دختران گردد و در این صدد بود تا این عقیده را که آنان دختران را باعث فقر می‌دانستند، از اذهان آنان بزداید، چنانکه می‌فرماید: ﴿نَّحۡنُ نَرۡزُقُهُمۡ وَإِيَّاكُمۡ[الإسراء: ۳۱]. «ما شما را و آنها را روزی می‌دهیم».

هدف اسلام از طرح فضایل اخلاقی، از بین بردن ارزش‌های اجتماعی جاهلانه‌ای بود که در آن زمان رواج یافته بود.

همچنین آیه‌های فوق، از زنا نهی می‌کند. زنا، خیانتی اخلاقی است که اساس آن تجاوز و دست درازی به نوامیس و حرمتهاست و هدف آن، از بین بردن پاکدامنی و شرافت و بی‌اعتنایی به سایر ارزش‌های والای انسانی است. مضامین آیه‌ها نیز امر به امانتداری و جدیت و فروتنی و نهی از خیانت و بیهوده‌کاری و تکبر است؛ مثلاً، به حفاظت مال یتیم تا وقتی که به رشد کامل خود برسد و به وفاداری و همچنین به رعایت تکمیل کیل وزن و ترازو فرمان می‌دهد که اینها نماد امانتداری هستند و عکس آن خیانت است و به جدیت وا می‌دارد و از تجسس افراد در اموری که جزو وظایف آنها نیست و از آن آگاهی ندارند باز می‌دارد:

﴿وَلَا تَقۡفُ مَا لَيۡسَ لَكَ بِهِۦ عِلۡمٌۚ إِنَّ ٱلسَّمۡعَ وَٱلۡبَصَرَ وَٱلۡفُؤَادَ كُلُّ أُوْلَٰٓئِكَ كَانَ عَنۡهُ مَسۡ‍ُٔولٗا٣٦[الإسراء: ۳۶].

«از چیزی دنباله‌روی مکن که از آن ناآگاهی، بی‌گمان چشم و گوش و دل همه مورد پرس و جوی از آن قرار می‌گیرند».

معنای واقعی بیهوده‌کاری یعنی مشغول شدن انسان به آنچه که از آن نهی شده است و تواضع و فروتنی باعث می‌شود که انسان حدود و قدر و منزلت خود را بشناسد و تکبر و غرور باعث می‌شود که انسان بر اساس جهالت و سبکسری و حماقت، دست درازی بکند:

﴿وَلَا تَمۡشِ فِي ٱلۡأَرۡضِ مَرَحًاۖ إِنَّكَ لَن تَخۡرِقَ ٱلۡأَرۡضَ وَلَن تَبۡلُغَ ٱلۡجِبَالَ طُولٗا٣٧[الإسراء: ۳۷].

«و در روی زمین متکبرانه و مغرورانه راه مرو؛ چرا که تو نمی‌توانی زمین را بشکافی وبه بلندای کوه‌ها برسی».

و در پایان فرمود:

﴿ذَٰلِكَ مِمَّآ أَوۡحَىٰٓ إِلَيۡكَ رَبُّكَ مِنَ ٱلۡحِكۡمَةِۗ وَلَا تَجۡعَلۡ مَعَ ٱللَّهِ إِلَٰهًا ءَاخَرَ[الإسراء: ۳۹].

«این‌ها از امور حکمت‌آمیزی است که پروردگارت به تو وحی کرده است و هرگز با خداوند معبود دیگری را انباز مکن».

بدین صورت خداوند، این رهنمودها را حکمت نامید و آنها را با فرا خواندن به توحید و نهی از شرک به پایان رساند؛ چنانکه دعوت الهی با توحید آغاز گردید؛ زیرا ایمان آوردن به خدا، کلید تمامی خوبیها و محافظ آنها است و کفر ورزیدن به او، کلید و انگیزۀ هر بدی و شر است [۴۲۷].

[۴۰۴] اهمیة الجهاد فی نشر الدعوه، ص ۶۴ - ۶۵. [۴۰۵] تهذیب مدارج السالکین، ج ۲، ص ۶۵۳. [۴۰۶] تفسیر طبری، ج ۱۴، ص ۱۸. [۴۰۷] تهذیب مدارج السالکین، ج ۲، ص ۶۵۵. [۴۰۸] ترمذی، کتاب البر و الصلة، باب ما جاء فی حسن الخلق، شماره ۲۰۰۲. [۴۰۹] همان، شمارۀ ۲۰۰۴. [۴۱۰] همان، باب ما جاء فی معالی الاخلاق، شماره ۲۰۱۸. [۴۱۱] دراسات قرآنیه، محمد قطب، ص ۱۳۰. [۴۱۲] العباده فی الاسلام، قرضاوی، ص ۱۲۳. [۴۱۳] الوسیطة فی القرآن کریم، ص ۵۹۱. [۴۱۴] الایمان و الحیاة، قرضاوی، ص ۲۵۶. [۴۱۵] الوسیطة فی القرآن کریم، ص ۵۹۲. [۴۱۶]دراسات قرآنیه، ص ۱۳۹. [۴۱۷]الموافقات، شاطبی، ج ۲، ص ۸. [۴۱۸] مقاصد الشریعه، دکتر محمد الیوبی، ص ۱۸۸. [۴۱۹] همان، ص ۱۹۴. [۴۲۰] الموافقات، ج ۴، ص ۲۷. [۴۲۱] مقاصد الشریعه، ص ۲۱۲. [۴۲۲] همان، ص ۲۵۷. [۴۲۳] همان، ص ۲۸۷. [۴۲۴] همان، ص ۱۸۹. [۴۲۵] همان، ص ۲۳۶. [۴۲۶] المنهج القرآنی فی التشریع، عبدالستار فتح سعید، ص ۴۲۵ - ۴۳۳. [۴۲۷] منهج القرآنی للتشریع، ص ۴۳۳.