تأثیر قرآن کریم در بالابردن معنویات اصحاب و یاران پیامبر اکرم ج
حمایت قرآن از مؤمنان از یک طرف و تهدید قرآن، کافران را به عذابی که چون اسلحهای سنگین بر کافران فرود میآمد و از طرفی دیگر، تأثیر بزرگی در بالابردن معنویات اصحاب داشت. دفاع قرآن از اصحاب و یاران پیامبر اکرم ج در دو مورد نماد پیدا میکرد:
اول: اینکه رسول خدا را دستور به رعایت و برخورد مناسب و استقبال گرم از اصحاب میداد و ایشان را به خاطر اتخاذ برخی مواضع که در آن به خاطر مشغولیت به دعوت، به تعدادی از اصحاب و یارانش توجه نکرده بود، سرزنش میکرد.
دوم: بیان مثالها و داستانهایی از امتهای گذشته و پیامبرانشان و بیان اذیت و آزارهایی که از جانب قومشان بر آنان وارد میگردید، موجب دلگرمی و شکیبایی اصحاب میگردید.
هدف قرآن از بیان این امور این بود تا آنها شکیبایی ورزند و آنچه را که در راه خدا با آن مواجه میشوند، دشوار نپندارند و نیز قرآن با ستودن برخی از کارهای اصحاب و نوید دادن آنان به پاداش همیشگی و پایدار بهشت و تهدید دشمنانشان به عذاب، آنها راتشویق مینمود [۵۸۵].
برای تشریح مورد اول باید بگوییم: وقتی پیامبر خدا در مسجد با اصحاب مستضعف مانند: خباب، عمار و ابن فکیهه غلام صفوان ابن امیه و صهیب و امثال آنها مینشست، قریش آنان را به باد مسخره میگرفتند.
کافران با حالتی تمسخرآمیز به یکدیگر میگفتند: اینها یاران محمد هستند؛ سپس میگفتند: آیا از بین این همه مردم، خداوند حق و هدایت را به اینان داده است؟ اگر آنچه محمد آورده است امری شایسته میبود، اینها بر ما پیشی نمیگرفتند و خداوند این امور را به آنان اختصاص نمیداد [۵۸۶].
خداوند به مسخرۀ کافران با بیان این موضوع که رضایت پروردگار نسبت به برخی از بندگانش بستگی به مقام و جایگاه آن بنده در دنیا ندارد، پاسخ داد و به پیامبرش تأکید نمود که ازسخن کافران که میکوشند تا از اهمیت این اصحاب مستضعف بکاهند، متأثر نشوند؛ چنانکه میفرماید:
﴿وَلَا تَطۡرُدِ ٱلَّذِينَ يَدۡعُونَ رَبَّهُم بِٱلۡغَدَوٰةِ وَٱلۡعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجۡهَهُۥۖ مَا عَلَيۡكَ مِنۡ حِسَابِهِم مِّن شَيۡءٖ وَمَا مِنۡ حِسَابِكَ عَلَيۡهِم مِّن شَيۡءٖ فَتَطۡرُدَهُمۡ فَتَكُونَ مِنَ ٱلظَّٰلِمِينَ٥٢ وَكَذَٰلِكَ فَتَنَّا بَعۡضَهُم بِبَعۡضٖ لِّيَقُولُوٓاْ أَهَٰٓؤُلَآءِ مَنَّ ٱللَّهُ عَلَيۡهِم مِّنۢ بَيۡنِنَآۗ أَلَيۡسَ ٱللَّهُ بِأَعۡلَمَ بِٱلشَّٰكِرِينَ٥٣ وَإِذَا جَآءَكَ ٱلَّذِينَ يُؤۡمِنُونَ بَِٔايَٰتِنَا فَقُلۡ سَلَٰمٌ عَلَيۡكُمۡۖ كَتَبَ رَبُّكُمۡ عَلَىٰ نَفۡسِهِ ٱلرَّحۡمَةَ أَنَّهُۥ مَنۡ عَمِلَ مِنكُمۡ سُوٓءَۢا بِجَهَٰلَةٖ ثُمَّ تَابَ مِنۢ بَعۡدِهِۦ وَأَصۡلَحَ فَأَنَّهُۥ غَفُورٞ رَّحِيمٞ٥٤﴾[الأنعام: ۵۲-۵۴].
«کسانی را (از پیش خود) مران که سحرگاهان و شامگاهان خدای را به فریاد میخوانند و منظورشان (تنها رضای) او است نه حساب ایشان بر تو است و نه حساب تو بر آنان است، اگر آنان را برانی از زمرۀ ستمگران خواهی بود.
این چنین برخی را با برخی دیگر آزمودهایم تا بگویند: آیا اینان همان کسانیند که خداوند از میان ما برایشان منت نهاده است؟ آیا خداوند، سپاسگزاران را بهتر نمیشناسد. هر گاه مؤمنان به آیات ما به پیش تو آمدند، بدیشان بگو درودتان باد! خدای شما بر خویشتن رحمت واجب نموده است که هر کس از شما از روی نادانی دچار لغزشی شد، ولی بعد از آن توبه کرد و اصلاح کرد (خداوند عذر تقصیر او را میپذیرد)؛ چرا که آمرزگار و مهربان است».
و این گونه خداوند علاوه بر اینکه برای پیامبرش اهمیت و جایگاه و ارزش اصحاب را که کافران نمیدانستند یا خود را به نادانی میزدند و میکوشیدند به آنان توهین کنند بیان نمود؛ پیامبر اکرم ج را نیز از طرد نمودن برخی اصحاب باز داشت و به او دستور داد تا با آنان برخورد شایسته داشته باشد و نیز به او فرمان داد که آنها را مژده دهد که خداوند گناهانشان را بعد از توبه میآمرزد. با این وصف، روحیۀ این گروه بعد از این دلداری و ستایش الهی در مورد اذیت و آزار کافران چگونه خواهد بود. آری آنها از این اذیت و آزار که به سبب آن به این مقامهای بزرگ دست یافتهاند، شادمان میگردند [۵۸۷].
سپس خداوند در آیاتی که پیامبرش را مورد ملامت و سرزنش قرار میدهد و این سرزنش به خاطر مردی فقیر و نابینا از اصحاب بود که فقط یک بار پیامبر اکرم ج از او روی بر تافت و پاسخ پرسش او را نداد؛ چون مشغول دعوت دادن برخی از اشراف مکه بود [۵۸۸].
خداوند این آیات را نازل فرمود:
﴿عَبَسَ وَتَوَلَّىٰٓ١ أَن جَآءَهُ ٱلۡأَعۡمَىٰ٢ وَمَا يُدۡرِيكَ لَعَلَّهُۥ يَزَّكَّىٰٓ٣ أَوۡ يَذَّكَّرُ فَتَنفَعَهُ ٱلذِّكۡرَىٰٓ٤ أَمَّا مَنِ ٱسۡتَغۡنَىٰ٥ فَأَنتَ لَهُۥ تَصَدَّىٰ٦ وَمَا عَلَيۡكَ أَلَّا يَزَّكَّىٰ٧ وَأَمَّا مَن جَآءَكَ يَسۡعَىٰ٨ وَهُوَ يَخۡشَىٰ٩ فَأَنتَ عَنۡهُ تَلَهَّىٰ١٠﴾[عبس: ۱-۱۰].
«چهره درهم کشید و روی بر تافت، از اینکه نابینایی پیش او آمد. تو چه میدانی شاید او خود را پاک و آراسته سازد یا اینکه پند گیرد و اندرز بدو سود برساند، اما آن کس که خود را بینیاز میداند، تو بدو روی میآوری و میپردازی، چه گناهی بر تو است اگر او خویشتن را پاک و پاکیزه ندارد؟! اما کسی که شتابان و مشتاقانه نزد تو میآید و از خدا ترسان است، تو از او غافل میشوی».
به راستی که در دعوت حق هیچ زمینه و مجالی برای امتیازات نژادی یا ثروت و مقام وجود ندارد؛ بلکه دعوت حق برای ریشهکن کردن غرور و خودخواهی و بیان اینکه انسانها از نظر نسب یکی هستند و با یکدیگر برابرند، آمده است. بر اساس مطالب ذکر شده و توجه پیامبر اکرم ج به ابی بن خلف و استقبال ننمودن از ابن ام مکتوم که فردی ضعیف بود، میتوان به علّت اصلی خطاب قرار دادن خدا به پیامبر با اسلوبی شدید پی برد؛ پس ابن ام مکتوم در میزان حق بر میلیونها فرد همچون ابی بن خلف ملعون [۵۸۹]برتری دارد. این داستان حاوی درسها و اندرزهایی بود که مسلمانان صدر اسلام از آن استفاده نمودند که از مهمترین این درسها توجه به مؤمنان است. آنچه بر داعیان لازم است، رساندن پیام الهی است و هدایت بر عهدۀ آنان نیست. ذکر این داستان در قرآن و ابلاغ آن از جانب پیامبر اکرم ج دلیلی بر حقانیت محمد است؛ چون اگر ایشان پیامبر نبود، این حادثه را پنهان مینمود و مردم را از آن با خبر نمیساخت و اگر ایشان توانایی کتمان وحی را داشت، یقیناً این آیه را پنهان مینمود یا آیههایی که در مورد قصه زید و زینب بنت جحش [۵۹۰]نازل شده است، را پنهان مینمود.
دوم دفاع قرآن کریم از اصحاب در راستای کاستن از دشواریها و آسان نمودن برای آنها بود. قرآن آنان را این گونه دلداری میداد؛ آزاری که به شما میرسد، در نوع خود بینظیر نیست؛ بلکه قبلاً نظیر آن و حتی سختتر از آن رخ داده است. داستانهایی که از زندگانی پیامبران در قرآن کریم از زمان نوح، ابراهیم، موسی و عیسی÷سخن میگوید، مسلمانان را پایدار و روح جان فدایی و بردباری به خاطر دین را در وجودشان تثبیت مینمود و الگوها و خصلتهای نیک و پسندیده را از زمانهای گذشته برایشان بیان مینمود که این از موفقترین راهکارها در میدان تبلیغات و تربیت و تعلیم و روابط عمومی است. بنابراین، داستانهای قرآنی حاوی بسیاری از عبرتها، پندها و مثالها میباشند. یکی از شیوههای قرآن در آسان نمودن و کاستن از رنجهای اصحاب یاران پیامبر اکرم ج و دفاع از آنان، این بود که آنان و اعمال نیک آنان در قرآن کریم، که تا روز قیامت تلاوت میشود، ستایش میشد. مثلاً وقتی ابوبکر صدیق هفت نفر از اصحاب را خرید و آزاد کرد تا آنان را از شکنجه و عذاب برهاند، قرآن او را ستایش نمود و از امیه بن خلف که بلال بن ابی رباح را شکنجه میکرد، نکوهش و عیبجویی میکرد. پس قرآن با دستور اخلاقی خود اصول و مبادی پاداش و عذاب را ارائه نمود و مؤمنان را تشویق نمود و مخالفان را بیم داد و این امر مفهومی عمیق و پربار داشت و راه را برای صحابه روشن میکرد و اندوه و رنج کافران را که تردید داشتند، افزایش میداد؛ قرآن در این باره میگوید:
﴿فَأَنذَرۡتُكُمۡ نَارٗا تَلَظَّىٰ١٤ لَا يَصۡلَىٰهَآ إِلَّا ٱلۡأَشۡقَى١٥ ٱلَّذِي كَذَّبَ وَتَوَلَّىٰ١٦ وَسَيُجَنَّبُهَا ٱلۡأَتۡقَى١٧ ٱلَّذِي يُؤۡتِي مَالَهُۥ يَتَزَكَّىٰ١٨ وَمَا لِأَحَدٍ عِندَهُۥ مِن نِّعۡمَةٖ تُجۡزَىٰٓ١٩ إِلَّا ٱبۡتِغَآءَ وَجۡهِ رَبِّهِ ٱلۡأَعۡلَىٰ٢٠ وَلَسَوۡفَ يَرۡضَىٰ٢١﴾[اللیل: ۱۴-۲۱].
«من شما را از آتش هولناکی بیم میدهم که شعلهور میشود و زبانه میکشد. بدان داخل نمیشود و نمیسوزد مگر بدبختترین (انسانها) همان کسی که حق و حقیقت را تکذیب مینماید و به آیات آسمانی پشت میکند ولیکن پرهیزگارترین (انسانها) از آن بدور داشته خواهد شد. آن کسی دارایی خود را میدهد تا خویشتن را پاکیزه بدارد. هیچ کس بر او حق نعمتی ندارد تا نعمت جزا داده شود؛ بلکه تنها هدف او جلب رضای ذات پروردگار بزرگوارش میباشد، قطعاً راضی خواهد بود و خشنود خواهد شد».
و قرآن، ثبات و پایداری هیئت مسیحیان نجران را نیز بر اسلام علیرغم تمسخر کافران و تلاش آنان در راستای بازداشتن از اسلام، جاودانه اعلام نمود؛ در مورد مسیحیان آیاتی نازل شد و خداوند متعال فرمود:
﴿ٱلَّذِينَ ءَاتَيۡنَٰهُمُ ٱلۡكِتَٰبَ مِن قَبۡلِهِۦ هُم بِهِۦ يُؤۡمِنُونَ٥٢ وَإِذَا يُتۡلَىٰ عَلَيۡهِمۡ قَالُوٓاْ ءَامَنَّا بِهِۦٓ إِنَّهُ ٱلۡحَقُّ مِن رَّبِّنَآ إِنَّا كُنَّا مِن قَبۡلِهِۦ مُسۡلِمِينَ٥٣ أُوْلَٰٓئِكَ يُؤۡتَوۡنَ أَجۡرَهُم مَّرَّتَيۡنِ بِمَا صَبَرُواْ وَيَدۡرَءُونَ بِٱلۡحَسَنَةِ ٱلسَّيِّئَةَ وَمِمَّا رَزَقۡنَٰهُمۡ يُنفِقُونَ٥٤ وَإِذَا سَمِعُواْ ٱللَّغۡوَ أَعۡرَضُواْ عَنۡهُ وَقَالُواْ لَنَآ أَعۡمَٰلُنَا وَلَكُمۡ أَعۡمَٰلُكُمۡ سَلَٰمٌ عَلَيۡكُمۡ لَا نَبۡتَغِي ٱلۡجَٰهِلِينَ٥٥﴾[القصص: ۵۲-۵۵].
«کسانی که پیش از نزول قرآن، برایش کتاب فرستادیم به قرآن ایمان میآورند. هنگامی که قرآن بر آنان خوانده میشود، میگویند: بدان باور داریم؛ چرا که حق بوده و از سوی پروردگارمان (نازل شده) است. ما پیش از نزول قرآن هم مسلمان بودهایم. آنان کسانیند که دو بار اجر و پاداش داده میشوند به سبب اینکه شکیبایی کردهاند و بدیها را با نیکیها از میان بر میدارند و از آنچه بدیشان عطاء کردهایم، خرج میکنند و میبخشند».
همچنین آیههای قرآنی، اصحاب را به پاداش بزرگ و به نعمت پایدار و همیشگی بهشت که بر اثر صبر و شکیبایی خود و آزارهایی که در راه خدا متحمل شدهاند، سزاوار آن میباشند، مژده میداد تا آنها را تشویق نماید که راه دعوت را بدون توجه به آنچه از دشمنان میشنوند و مییابند، ادامه دهند؛ زیرا پیروزی و موفقیت نهایی آن گونه که پیامبر اکرم ج به آنها گفته و قرآن بیان داشته بود، متعلق به آنان بود؛ چنانکه قرآن میگوید:
﴿إِنَّا لَنَنصُرُ رُسُلَنَا وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ فِي ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا وَيَوۡمَ يَقُومُ ٱلۡأَشۡهَٰدُ٥١ يَوۡمَ لَا يَنفَعُ ٱلظَّٰلِمِينَ مَعۡذِرَتُهُمۡۖ وَلَهُمُ ٱللَّعۡنَةُ وَلَهُمۡ سُوٓءُ ٱلدَّارِ٥٢﴾[غافر: ۵۱-۵۲].
«ما قطعاً پیغمبران خود را و مؤمنان را در زندگی دنیا و در آن روزی که گواهی به پا میخیزند، یاری میدهیم و دستگیری میکنیم. آن روزی که عذرخواهی ستمگران بدیشان سود نمیرساند و نفرین بهرۀ آنان خواهد بود و سرای بد (دوزخ) از آن ایشان خواهد بود».
همچنین فضیلت تمسک آنان و ایمان آنان را این گونه بیان مینماید:
﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ يَتۡلُونَ كِتَٰبَ ٱللَّهِ وَأَقَامُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَأَنفَقُواْ مِمَّا رَزَقۡنَٰهُمۡ سِرّٗا وَعَلَانِيَةٗ يَرۡجُونَ تِجَٰرَةٗ لَّن تَبُورَ٢٩ لِيُوَفِّيَهُمۡ أُجُورَهُمۡ وَيَزِيدَهُم مِّن فَضۡلِهِۦٓۚ إِنَّهُۥ غَفُورٞ شَكُورٞ٣٠﴾[فاطر: ۲۹-۳۰].
«کسانی که کتاب خدا (قرآن) را میخوانند و نماز را بر پای میدارند واز چیزهایی که بدیشان دادهایم، پنهان و آشکار بذل و بخشش مینمایند. آنان چشم امید به تجارتی دوختهاند که هرگز بیرونق نمیگردد و از میان نمیرود تا خداوند اجرشان را به تمام و کمال بدهد و از فضل خود بر پاداششان بیفزاید؛ چرا که خدا آمرزگار و سپاسگزار است».
خداوند متعال نیز فضیلت تمسک به عبادت الهی را با وجود اذیت و شکنجه و همچنین پاداش صبر بر آن را چنین بیان کرده است:
﴿أَمَّنۡ هُوَ قَٰنِتٌ ءَانَآءَ ٱلَّيۡلِ سَاجِدٗا وَقَآئِمٗا يَحۡذَرُ ٱلۡأٓخِرَةَ وَيَرۡجُواْ رَحۡمَةَ رَبِّهِۦۗ قُلۡ هَلۡ يَسۡتَوِي ٱلَّذِينَ يَعۡلَمُونَ وَٱلَّذِينَ لَا يَعۡلَمُونَۗ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُوْلُواْ ٱلۡأَلۡبَٰبِ٩ قُلۡ يَٰعِبَادِ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱتَّقُواْ رَبَّكُمۡۚ لِلَّذِينَ أَحۡسَنُواْ فِي هَٰذِهِ ٱلدُّنۡيَا حَسَنَةٞۗ وَأَرۡضُ ٱللَّهِ وَٰسِعَةٌۗ إِنَّمَا يُوَفَّى ٱلصَّٰبِرُونَ أَجۡرَهُم بِغَيۡرِ حِسَابٖ١٠﴾[الزمر: ۹-۱۰].
«(آیا چنین شخص مشرکی که بیان کردیم بهتر است) یا کسی که در اوقات شب سجدهکنان و ایستاده به طاعت و عبادت مشغول میشود و (خویشتن را) از عذاب آخرت به دور میدارد و رحمت پروردگار خود را خواستار میگردد؟ بگو: آیا کسانی که میدانند با کسانی که نمیدانند برابر و یکسانند؟ (هرگز) تنها خردمندان پند و اندرز میگیرند. بگو: ای بندگان مؤمن من، از پروردگارتان بپرهیزید. کسانی که نیکی کنند در همین جهان بدیشان نیکی میشود. زمین خداوند وسیع و فراخ است، قطعاً به شکیبایان اجر و پاداششان به تمام و کمال و بدون حساب داده میشود».
قرآن کریم با روشهای متعدد، سختیها و دشواریهای راه دعوت را برای اصحاب آسان مینمود و از رنجهای آنان میکاست و از آنها دفاع میکرد و آنان را برای مقابله با جنگ روانی بر میانگیخت و به دلیل این اسلوب حکیمانۀ قرآن بود که دسیسهها و شکنجههای آنان، در دلهای آنان اثر نمیگذاشت. آری، همۀ روشها و نقشههای مشرکان در راه مبارزه با پیامبر اکرم ج و اصحابش در برابر عقیدۀ درست و برنامۀ سالمی که با دلهای مسلمانان صدر اسلام در آمیخته بود، نابود گردید و از بین رفت.
[۵۸۵] همان، ص ۲۶۹. [۵۸۶] همان، ص ۲۷۰-۲۷۱. [۵۸۷] الحرب النفسیة ضد الاسلام، ص ۲۷۰-۲۷۱. [۵۸۸] همان، ص ۲۷۱. [۵۸۹] السیرة النبویة الصحیحة، ج ۱، ص ۱۶۷. [۵۹۰] تفسیر ابن عطیه، ج ۱، ص ۳۱۶ - القاسمی، ج ۷، ص ۵۴.