۷- استفاده از وسایل توضیحی و روشنگری
پیامبر خدا ج ، از آنچه امروز، از وسایل توضیحی به حساب میآیند، برای تأکید و تثبیت مطالب در دل و حواس و خود شنوندگان استفاده مینمود که برخی عبارتند از:
الف – حرکت دادن دست: مانند فرو بردن انگشتان در یکدیگر و این ارتباط تنگاتنگ انسان مؤمن با بردارش را به تصویر میکشد. چنانکه از ابوموسی اشعری روایت است که پیامبر اکرم ج فرمود: «مؤمن، نسبت به مؤمنان دیگر مانند ساختمانی است که برخی از آن برخی دیگر را محکم مینماید و آن حضرت انگشتانش را در یکدیگر فرو برد» [۱۴۵۶].
ب – خط کشیدن بر روی زمین: آن حضرت گاهی روی زمین خطهایی برای توضیح مطلب میکشید که نظر اصحاب را به آن جلب میکرد؛ سپس جزئیات آن را توضیح و شرح میداد؛ چنانکه از عبدالله بن مسعود س روایت است که پیامبر خدا با دست خود، خطی بر روی زمین کشید، سپس گفت: «این راه راست خداوند است». آن گاه خطهایی در سمت راست و چپ آن کشید و گفت: «و اینها راههای مختلف است که بر هر راهی شیطانی قرار دارد که به آن فرا میخواند» سپس این آیه را خواند:
﴿وَأَنَّ هَٰذَا صِرَٰطِي مُسۡتَقِيمٗا فَٱتَّبِعُوهُۖ وَلَا تَتَّبِعُواْ ٱلسُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمۡ عَن سَبِيلِهِۦۚ ذَٰلِكُمۡ وَصَّىٰكُم بِهِۦ لَعَلَّكُمۡ تَتَّقُونَ١٥٣﴾[الأنعام: ۱۵۳].
«این راه، راه مستقیم من است، از آن پیروی کنید و از راههای (باطلی که شما را از آن نهی کردهام) پیروی نکنید که شما را از راه خدا پراکنده میسازد. اینها چیزهایی است که خداوند شما را بدان توصیه میکند تا پرهیزگار شوید».
ج – بلند کردن و نشان دادن چیزی به هنگام سخن گفتن: چنانکه از علی بن ابیطالب روایت است که پیامبر خدا، قطعه ابریشمی را در دست راست خود قرار داد و طلایی را در دست چپ خود قرار داد؛ سپس گفت: «این دو بر مردان امت من حرام هستند». و در روایتی دیگر در دنبالۀ این حدیث چنین آمده است: «برای زنانشان حلال میباشند [۱۴۵۷]». پس پیامبر هم حکم طلا و ابریشم را بیان نمود و هم آن دو را بلند کرد و نشان داد تا شنوندگان هم بشنوند و هم ببینند.
د – آموزش عملی احکام: چنانکه از سهل بن سعد ساعدی روایت است که میگوید پیامبر خدا را دیدم که بر منبر ایستاد و رو به قبله کرد و تکبیر گفت و مردم نیز تکبیر گفتند پس قرائت خواند و رکوع کرد و مردم نیز با ایشان رکوع نمودند. سپس سرش را بلند کرد و به عقب رفت و بر زمین سجده کرد؛ سپس بالای منبر رفت و قرائت خواند و رکوع کرد؛ سپس سرش را بلند کرد و باز به عقب رفت و بر زمین سجده نمود. وقتی نماز به پایان رسید، رو به مردم کرد و گفت: «ای مردم! این کار را از این جهت انجام دادم تا به من اقتدا کنید و نماز مرا یاد بگیرید» [۱۴۵۸].
[۱۴۵۶] البخاری، کتاب المظالم، باب نصر المظلوم، ج ۵، ص ۹۹، شماره ۲۴۴۶. [۱۴۵۷] ابوداود، کتاب اللباس، باب فی الحریر للنساء، ج ۴، ص ۵، شمارۀ ۴۰۵۷. [۱۴۵۸] البخاری، کتاب الصلوة، باب فی السطوح و المنبر والخشب، ج ۱، ص ۴۸۶، شماره ۳۷۷.