عصمت انبیاء†
پس ما میگوییم: مسلمین اتفاق دارند بر اینکه انبیاء†در آنچه مأمور به تبلیغ آن بوده معصومند، و اگر سهوی در آن کنند از طرف وحی آگاه میشوند.(۱)
و به همین اندازه که انبیاء†در مأموریت خود خطایی نکنند مقصود از رسالت و اطمینان امت حاصل میشود. اما اینکه واجب است قبل از نبوت گناه و خطا نکنند و از لوازم عقلی نبوت نمیباشد.
و اما اعتقاد به اینکه هر کسی کافر نشده و قتل ننموده و گناه نکرده افضل از کسانی است که پس از کفر ایمان آورده و پس از ضلالت هدایت یافته و پس از گناه توبه کرده باشند صحیح نیست، و مخالف امور بدیهی و واضحات دینی است زیرا معلوم است که سابقین اولین که در زمان ظلمات کفر و شدت فشار زمان هجرت کردند و ایمان آوردند از اولاد خود که در اسلام تولد یافتهاند افضل میباشند،. و آیا هیچ عاقلی میتواند فرزند مهاجرین و انصار را مانند پدرانشان بداند (خدا در صد آیه از مهاجرین سابقین تعریف کرده ولی یک آیه در مدح فرزندانشان نیامده است.)
و آن کسی که خود را از کفر به سوی ایمان انتقال داد و از سیئات به سوی حسنات با فکر و استدلال و صبر توبه و جداکردن خود از عادات و صرفنظر کردن از دوستان و خانواده، آیا با آن کسی که پدر و مادر و خویشان و اهل خود را مسلمان دیده و در حال عافیت و بدون زحمت خود را مسلمان یافته برابرند؟ عمر بن الخطابسکلام بزرگی گوید که: «هم آنان بندها و طنابهای اسلامی را میگسلند و صرفنظر میکند کسی که جاهلیت را نشناخته است». یعنی کسی قدر اسلام را میداند که جاهلیت را دیده باشد. و به تحقیق خدا وعده داده کسی را که از هلاکت توبه کند و برگردد و ایمان آورد و عمل شایسته کند که بدیهای او را به حسنات تبدیل کند. [۶۴]تمام کسانی که گناهان صغیره را بر انبیاء†جایز میدانند میگویند انبیاء†بر آن گناهان برقرار نمیمانند و به واسطهی توبه کاملتر میشوند. نصوص شرعی و آیات و اجماع سلف صالح این گفتهی جمهور علمای را تأیید میکند، و کسانی که از سرزدن گناهان صغیره از پیامبران انکار میکنند آن عده آیات را که بر وقوع گناهان صغیره از آنها دلالت میکند با تأویلات نادرست تحریف میکنند، و با اینکار خود همان کاری را انجام میدهند که اهل بهتان و دروغ آن را انجام میدهند، مانند اینکه دربارهی آیهی اول سورهی فتح گفتهاند: فتح: ﴿لِّيَغۡفِرَ لَكَ ٱللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِن ذَنۢبِكَ وَمَا تَأَخَّرَ﴾[الفتح: ۲]. یعنی: «برای تو فتح و پیروزی عطا کرد تا گناه مقدم و مؤخر تو را بیامرزد.»
ایشان میگویند یعنی گناه حضرت آدم که مقدم و گناه امتت که مؤخرند، و حضرت آدم÷پیامبر بزرگواری را وارد گناه میکنند ولی گرفتار آنچه که از آن فرار نمودهاند میشوند. زیرا میخواهند گناه را از پیامبرمان نفی کنند، ولی حضرت آدم÷را گناهکار میسازند، گذشته از این خداوند توبه آدم را پیش از آنکه او به زمین فرود آید پذیرفت و قبل از اینکه نوح و ابراهیم علیهما السلام تولد شوند. [۶۵]
به اضافه خدای تعالی در آیهی ۱۶۴ سورهی انعام و سورهی اسراء و آیهی ۱۸ فاطر و آیهی ٧ زمر و آیهی ۱۸ سورهی نجم مکرر کرده که:
﴿وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٞ وِزۡرَ أُخۡرَىٰۚ﴾یعنی: «هیچ کس و زر و گناه دیگری را بر نمیدارد»پس چگونه گناه آدم را به محمد جنسبت داده و فرموده (مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ)چگونه آن را به این نسبت میدهد. به اضافه چون این آیه (لِيَغْفِرَ لَكَ . . .) نازل شده اصحاب عرض کردند یا رسول الله این آیه راجع به .... لِيُدْخِلَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَشماست پس برای ما چه میباشد، پس آیه ۴ سوره فتح نازل شد که:
﴿هُوَ ٱلَّذِيٓ أَنزَلَ ٱلسَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ لِيَزۡدَادُوٓاْ إِيمَٰنٗا مَّعَ إِيمَٰنِهِمۡۗ وَلِلَّهِ جُنُودُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۚ وَكَانَ ٱللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمٗا٤ لِّيُدۡخِلَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتِ جَنَّٰتٖ تَجۡرِي مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِينَ فِيهَا وَيُكَفِّرَ عَنۡهُمۡ سَئَِّاتِهِمۡۚ﴾[الفتح: ۴-۵]
پس کسی که مشتی از عقل در سر داشته باشد چگونه میتواند بگوید که خداوند همه گناهان امت محمد جرا بخشیده است، در حالیکه ثابت شده است که مردمانی از امت محمد جبسبب گناهانی که مرتکب آن شدهاند به دوزخ داخل میشوند، پس این مغفرتی که آنها ادعا دارند کجاست؟ [۶۶]
و اما گفتهی حلی که میگوید: «گناه موجب عدم اعتماد به ایشان و نفرت مردم است «این درست نیست، بلکه آن بزرگواری که خود را مقصر میداند و خود را محتاج به مغفرت و رحمت الهی میداند، این صفت او دلیل بر راستگویی و تواضع اوست که متکبر و خود پسند نیست، بر خلاف آن کسی که خود را محتاج نمیداند و معتقد است که احتیاج به توجه و مغفرت ندارد؛ چنین کسی را مردم متکبر و مغرور و جاهل میدانند و به او توجه نمیکنند. و در حدیث صحیحی رسول خدا جفرموده: «احدی از شما به واسطهی عمل خود هرگز وارد بهشت نمیشود.» عرض کردند آیا شما هم یا رسول الله؟ فرمود: «من هم به عمل خود وارد بهشت نمیشوم مگر اینکه رحمت خدا مرا فراگیرد و فضل او شامل حال من شود». و ثابت و محقق است که آن حضرت در دعاها به خدا عرض مینمود:
«اللهم اغفرلي خطيئتي وجهلي واسرافي في أمري وما أنت أعلم به مني، اللهم اغفرلي هزلي وجدي، وخطأى وعمدي، وكل ذلك عندي». متفق علیه.
یعنی: خدایا خطا و عمد مرا بیامرز و از جهل و اسراف من در امورم و از آنچه که تو از من به آن داناتری در گذر، خدایا مزاح مرا و خطا و عمد مرا و همهی اینها در من است. [۶٧]و آنچه گوید باعث عدم وثوق و نفرت است، وقتی است که اصرار بر گناه و کثرت گناه باشد، نه اینکه با ندرت و کثرت استغفار، و اما آن کسی که خود را از خطا و گناه سالم و برکنار میداند چه احتیاجی به توبه و رجوع به سوی الله دارد و انبیای بنی اسرائیل که به درگاه خدا توبه و انابه میکردند ما ندیدیم کسی از خودی و غیره از توبهی پیغمبرشان مذمت کند و آن را عیب بداند. اما رافضیان میگویند که از پیامبرجو دوازده امام در تمام دوران زندگی خطا و گناه کوچکی صادر نمیشود. این ادعای بیدلیلی است که ایشان را از تمام امت جدا کرده است، و به تحقیق حضرت داود پس از توبه بهتر از قبل از خطا بود. و بعضی از بزرگان گفتهاند اگر توبه بهترین چیزها نزد خدا نبود گرامیترین خلق خود را به گناه مبتلا نمیکرد. و لذا میبینیم گناهکار تائب صادق به طاعت خدا و ثابتتر و ترس او از گناه بیشتر از کسی است که به گناه مبتلا نشده است.
[۶۴] یکی از اشتباهات امامیه این است که میگویند چون علیساز طفولیت مسلمان، و نزد پیامبر جبوده و به اسلام بزرگ شده بهتر از == ابوبکر است که مدتی در کفر بوده و بعد مسلمان است؟ جواب این است که این استدلال با عقل نمى سازد و دلیلى از نقل نیز ندارد. آیا چگونه طفلی که در خانوادهی رسول و پسر عموی خود بزرگ شده و از خانواده او بوده و سپس به او ایمان آوردهایمانش مهمتر است از تاجر معتبری که تا چهل سالگی در بازار کفر در میان کفار و محل توجه آنان بوده و همه او را معتقد به آئین خود و درستکار میشناختند پس یک مرتبه از شخصیت و اعتبار و توجه مردم دست بر میدارد و به عادات و عملیات ایشان پشت میکند و رو به اسلام نمودهایمان میآورد؟! آیا توجه مردم به کدامیک از این دو نفر بیشتر است؟!. مردم بهایمان طفل به آن شخصی که در خانهی او بزرگ شده اهمیتی نمیدهند و آن را امری طبیعی میشمارند، ولی این مرد کار بسیار مشکلی را انجام داده، و بیشتر توجه مردم را به اسلام جذب میکند، بهر حال اگر علیسافضل بوده، و یا مفضول برای ما و شما فایدهای ندارد چنانکه خدا فرموده: ﴿وَلَا تُسَۡٔلُونَ عَمَّا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ١٣٤﴾ [۶۵] دیگر اینکه کاف خطاب به غائب که آدم÷باشد نیست بلکه به حاضر یعنی پیامبر اکرم اسلام است. مترجم. [۶۶] آیات بسیاری در قرآن صریح است بر اینکه پیامبران الهی†گناه نموده آنگاه توبه کردهاند و نیز دعاهای بسیاری از پیامبر اسلام جو سایر انبیاء و همچنین از اهل بیت و امان شیعه وارد شده که ایشان در پیشگاه حق تعالی مکرر به گناه اقرار نموده و آمرزش خواستهاند، و این مطلب برای کسی که با کتب ادعیه سر و کار دارد، پوشیده نیست. حال اگر امامیه بگویند آنچه در این دعاها انبیاء و ائمه رحمهم الله اقرار به گناه و استغفار نمودهاند، فقط و فقط برای یاد دادن دعا و آموزش آن به دیگران بوده است. و خودشان معصوم بودهاند؟ جواب چنین کلامیروشن است زیرا اولا این سخن صرف ادعا بوده و هیچ مدرکی برای آن نیست، بنا براین، موهوم: و باطل است. ثانیا باید به کسانی که چنین ادعایی میکنند گفت شما اگر در ادعای خود صادقید باید همه مضامین این ادعیه را برای خود آموزش و سرمشق قرار دهید نه بعضی از آن را. مثلاً در این ادعیه آمده که ائمهی شما مستقیم در خانه خدا میرفتند و یا تضرع و زاری به خدا عرض میکردند که: خدایا ما غیر از تو احدی را نمیخوانیم، و به غیر تو به هیچکس توسل و توجه نمیکنیم، و شفیعی جز تو بر ایمان نیست، و کلمات دیگری از این قبیل، در نتیجه شما نیز مطابق ادعای خود و سرمشق از این بزرگان، غیر از خدا را نخوانید و جز خدا به هیچکس توسل و توجه و پناه و زاری و تضرع ننمایید. آن شفاعتی را که بر خلاف قرآن باشد رها نمایید. [۶٧] رسول خدا جفرمود روزی هفتاد یار من استغفار میکنم، و فرمود: تمام بنی آدم خطا کارند و بهترین خطا کاران توبه کنندگانند.