خلافت علیسدر جنگ تبوک خلافت مطلق نبود
و اما خلیفه و جانشین گذاشتن علی را در مدینه در جنگ تبوک، مخصوص علیسنبوده است زیرا آن حضرت هر زمان برای جنگی کوچ مینمود یکی از اصحاب خود را در مدینه بجای خود میگذاشت مثلا در جنگ بدر ابالبابه بن عبدالمنذر را خلیفهی خود در مدینه گردانید، و یا در جنگ بنی النضیر، به جای خود ابن ام مکتوم را خلیفه گردانید و هکذا. و این را خلافت مطلقه نمیگویند و لذا گفته نشده که اینان خلیفهی رسول الله میباشند مگر با قید غزوهی فلان، و رسول خدا جهمانا علی را شبیه به هارون نمود در اصل استخلاف نه در خلافت مطلقهی کامله [۱٧۶].
به اضافه جانشینی هارون بر تمام بنی اسرائیل موقتا بود، ولی جانشینی علی فقط بر ضعفاء و اطفال در غزوهی تبوک بود [۱٧٧].
و اما قول او که رسول خدا جبه علی فرمود: «مدینه شایسته نیست مگر بوجود من و یا بوجود تو»، پس این دروغ ساخته شده است، زیرا علی با رسول خدا جدر جنگ بدر و خیبر و حنین و فتح مکه و غیر اینها بود، پس در این وقایع علی و پیغمبر هیچیک در مدینه نبودند، و رسول خدا جدیگران را جای خود گذاشت.
[۱٧۶] در مورد حدیث منزلت که رسول خدا جبه علی فرمود: «اما ترضى أن تکون منى بمنزلة هارون من موسى إلا أنه لا نبى بعدى» باید دانست که: اولاً: حضرت موسی÷چون خواست برای گرفتن الواح به کوه طور برود هارون را جانشین موقت خود نمود تا بر گردد و او را جانشین پس از وفات خود قرار نداد تا بگوییم علیسخلیفه پس از وفات رسول باشد بلکه جانشین موسی پس از وفات او یوشع گردید. ثانیا: علی تمام منزلت هارون را نسبت به موسی نداشت زیرا هارون شریک نبوت موسی بود و نبوت هارون توأم با نبوت موسی بود در حالیکه علیسچنین نبود. بنابراین هنگامیکه موسی به کوه طور رفت هارون نسبت به او دو مقام داشت، اول آنکه شریک نبوت موسی بود چنانکه خدا در سوره مریم آیه ۵۳ فرموده: ﴿وَوَهَبۡنَا لَهُۥ مِن رَّحۡمَتِنَآ أَخَاهُ هَٰرُونَ نَبِيّٗا٥٣﴾[مريم: ۵۳] یعنی: «و عطا کردیم برای موسی از رحمت خود برادرش هارون را نبی» و مقام دوم آنکه هارون در غیبت موسی علاوه بر پیامبری و هدایت بنی اسرائیل، عهده دار امر سرپرستی خانوادهی موسی نیز گردید ولی در حدیث منزلت پیامبر اسلام جمقام اول را از علی نفی نموده او را فقط سرپرست خانوادهی خود قرار داد. و میفرماید: «مقام تو نسبت به من مقام هارون به موسی است الا اینکه تو شریک نبوت من نیستی و در غیبت من پیغمبر نیستی» بنابراین در تشبیه رسول خدا جکه فرموده: یا علی انت منی بمنزلة هارون من موسی مطلق نیست، زیرا هارون پیغمبر و برادر نسبی موسی بود. ولی علیسپیغمبربود و نه برادر نسبی رسول خدا، بنابراین جانشینی علی در غزوهی تبوک مانند جانشینی هارون نبود، بلکه علی فقط سرپرستی خانوادهی رسول را در غیاب او به عهده داشت چنانکه در کتب احادیث آمده است، و علیسنیز خودش از کلام رسول خدا خلافت مطلقه را استنباط نکرد بلکه گفت: ()یا رسول الله اتخلفنى فى النساء والصبیان«؟ یعنی ای رسول خدا آیا مرا برای زنان و اطفال جای خود میگذاری و چون منافقین میگفتند رسول خدا جمیل نداشت در این سفر علی را همراه خود ببرد و علی بر او سنگینی مینمود، پس رسول خدا جکلام فوق یعنی حدیث منزلت را برای خوشی او فرمود. آری رسول خدا جبهنگام کوچ از مدینه علی را برای سرپرستی خانواده و عیالات خود قرار داد و حتی او را امیر مدینه ننمود بلکه چنانکه در کتب سیره آمده محمد بن مسلمه انصاری یا سباع بن عرفطه را به امارت مدینه گماشت. بنابراین اگر به ذهن علی خلافت مطلقه حتی پس از وفات پیغمبر خطور میکرد مسرور میشد و آن جانشینی سبب غم او نمیشد. ولی راه و روش شیعه این است که در جمیع مسائل یا معنی کلام را عوض میکند و یا کلام و حدیث را کم و زیاد میکند مثلا همین جا از کلام رسول جمخواهند خلافت مطلقه را استفاده کنند و یا اینکه هر خبری را در غیر محل خود برای سوء استفاده میآورند مانند کلام رسول خدا جدربارهی فاطمه که فرموده: «یؤذنینى ما أذاها» که در مورد غضب رسول خدا جبراب تزویج علیسبا دختر ابوجهل فرمود که فاطمه غضبناک شده و به پیغمبر شکایت برده بود، ولی ایشان برای ذم ابوبکر آن را میآورند و این خبر را اگر در مورد علی چنانکه بوده بیاورند عدم عصمت او را میرساند و حجتی به ضرر ایشان است و از این قبیل سوء استفاده در شیعه زیاد است که تاریخ و احادیث و کتب را خراب کردهاند، خدا کند جوانان مسلمین بیدار شوند و گول ایشان را نخورند. [۱٧٧] و مسلمین همراه رسول خدا جاز مدینه خارج شده بودند و در مدینه جز زنان و اطفال و منافقین که از جنگ تخلف کرده بودند و تعداد معدودی افراد دیگر کسی نبود، بقیه بهمراه پیغمبر کوچ نموده بودند.