فرقههای مجسمه
به اضافه در میان شیعه و سنی کسانی هستند که به جسمیت و نفی آن قائلند. و اول کسی که لفظ جسم را در این مورد آورده هشام بن حکم از متکلمین رافضه است. ابن حزم و غیر او چنین نقل نمودهاند. ابوالحسن اشعری در کتاب «مقالات... اسلامیین گفته است که در میان رافضیان در جسمیت خداوند اختلاف پیدا شد و ایشان در اینمورد شش فرقه شدند:
فرقهی اول: اصحاب هشام بن حکم [۶۱]معروف به هشامیه که گمان کردند معبود آنها جسمیدارای حد و طولی است که مانند عرض و عمق اوست و نور ساطعی دارد مانند خشت طلا میدرخشد مانند لؤلؤ درخشنده و دارای رنگ و طعم و بو میباشد.
فرقهی دوم: گویند جسم است یعنی موجود است و اجزاء ندارد و بالای عرش بدون لمس است و از جسم بودنش منکرند و دارای چگونگی نیست.
فرقهی سوم: گمان کردهاند بر صورت انسان است، و میگویند که جسم نیست.
فرقه چهارم: اصحاب هشام بن سالم که گمان کردهاند بر صورت انسان است، بدون اینکه گوشت و خونی داشته باشد، و نوری است دارای تلالؤ، و دارای حواس پنج گانه و دارای دست و پا و بینی و دهان و چشم است و سایر حواسش مختلف است و ابوعیسی وراق [۶۲]از هشام بن سالم حکایت کرده که او گمان میکرده پروردگار او دارای زلف سیاه و نور سیاه است.
فرقهی پنجم: گمان کرده که پروردگار روشنی خالص و نوری مانند چراغ است و نه صورت دارد و نه اجزاء.
فرقهی ششم: گمان نمودهاند که او نه جسم است و نه صورت، و نه حرکت دارد و نه سکون و لمس نشود. و بنا به گفتهی اشعری این قول متأخرین شیعه میباشد، که در مورد توحید به قول معتزله قائل شدهاند.
و ابن تیمیه این مبحث را بسیار طول داده تا اینکه میگوید:
و اما قول حلی که گوید: «انبیاء عليهم الصلاة والسلام از خطا و سهو و گناهان صغیره از اول عمر تا آخر عمر معصومند تا آخر کلام آن...»
در جواب او گفته میشود: که امامیه خود، در این امر نزاع دارند اشعری در کتاب مقالات گفته: شیعیان دربارهی رسول جکه آیا جایز است معصیت کند اختلاف دارند فرقهای گفتهاند جایز است، و رسول خدا جدر گرفتن فداء در روز جنگ بدر عصیان نمود و مورد عتاب خدای تعالی قرار گرفت امامیه گفتهاند: اما بر ائمه عصیان جایز نیست، زیرا اگر رسول خدا جعصیان کند وحی جلوی او را میگیرد و از عصیان بر میگردد، ولی ائمه که به ایشان وحی نمیشود پس جایز نیست سهو و غلط و خطا نمایند. و قول هشام بن حکم نیز همین است. [۶۳]
[۶۱] هشام بن حکم از شاگردان ابی شاکر دیصانی زندیق بوده که بعدًا از او جدا شد. سپس سیاست او را با برامکه خلفای بنی عباس مربوط ساخت. و برای تضعیف خلافت اسلامی و تفرقهانداختن و شیعه ایجاد کردن با غلات شیعه و جعفر بن محمد/ارتباط پیدا کرد. و عقاید ضد و نقیض بسیار از او نقل شده است. [۶۲] ابو عیسی وراق از متکلمین و در زمان هارون الرشید بوده است. [۶۳] اینکه گفتهاند به رسول وحی میشود از گناه بر میگردد و به ائمه وحی نمیشود پس نباید گناه کنند، عذر بدتر از خطا و گول زدن خواننده است. زیرا امامیه در تمام کتب خود خصوصا بهترین کتاب خود ()کافی» نوشتهاند که == ائمه محدث یعنی ملائکه برای ایشان حدیث و وحی میآورند و ائمه مهبط وحی الله و موضع سر الله میباشند. به باب «الفرق بین الرسول و النبی والمحدث» و باب «أن الأئمة یزدادون فى لیلة الجمعة» و باب«إِن الأئمة محدثون» و باب «أن الأئمه تدخل الملائکة وتطأ بساطهم وتأتیهم بالأخبار» و ابواب دیگر از جلد اول اصول کافی رجوع و ملاحظه فرمایید. (۱) آیاتی در قرآن بر این مطلب دلالت دارد از آن جمله آیهی ٧ سورهی اعلی که خدا به رسول خود میفرماید ما تو را از فراموشی و اشتباه در امر وحی حفظ میکنیم و همچنین آیات ۲٧ و ۲۸ سورهی جن، و لذا وحی همیشه مواظب پیامبران†است تا خطایی نکنند چنانکه وقتی نابینایی بر پیامبر اسلام جوارد شد و آن حضرت اخم کردند آیات سورهی عبس نازل شد که میفرماید: ﴿عَبَسَ وَتَوَلَّىٰٓ١ أَن جَآءَهُ ٱلۡأَعۡمَىٰ٢ وَمَا يُدۡرِيكَ لَعَلَّهُۥ يَزَّكَّىٰٓ٣﴾[عبس: ۱-۳].