ملقب بودن خالدسبه «سیف الله»
در جواب گفته میشود: ما در کتابی ندیدیم که علی را سیف الله خوانده باشند و اما خالد را سیف الله نامیدند بس این مختص به او نیست، بلکه او شمشیری از شمشیرهای الهی است. این چنین در حدیث صحیح آمده که رسول خدا جدربارهی او چنین فرمود و رسول خدا جاول کسی بود که این اسم را بر او نامید، چنانکه انس بن مالک روایت نموده که رسول خدا خبر موت و مصیبت زید و جعفر در جنگ مؤته داد ابن رواحه را نیز یاد نمود و چشمانش پر از اشک شد، پس فرمود پرچم را شمشیری، از شمشیرهای الهی (که خالد بن ولید بود) گرفت تا خدا بر او و بدست او فتح نمود. و مانعی نیست که غیر او نیز سیف الله باشد. بلکه این حدیث متضمن است که سیوف الله یعنی شمشیرهای الهی متعدد است، و شکی نیست که خالد بیشتر از دیگران کفار را کشت و در جنگهای خود با سعادت بود، و قبل از فتح مکه اسلام آورد و هجرت کرد و از هنگامیکه اسلام آورد پیغمبر جبه او مأموریت میداد و در جنگ مؤته نه شمشیر در دست او شکست [۲۰۳]و شکی نیست که پیغمبر از کار او نسبت به بنی جذیمه برائت جست و لیکن او را عزل نه کرد و شکی نیست که علیسنیز شمشیری از شمشیرهای الهی بود. و کسی در اینمورد با شما نزاعی ندارد و علی افضل از خالد است زیرا علم و بیان و سابقه و ایمان و مساعی علی پنهان نیست، به اضافه خاصیت سیف قتال است، و علی فضابل دیگری دارد و یکی از فضائل او قتال است. اما خالد وصفش قتال است و تقدم او فقط به این وصف میباشد، و لذا از او به سیف من سیوف الله تعبیر شده است و براء بن مالک غیر از آنان که او شریک در قتلشان بود، صد نفر را در مبارز کشت رسول خدا جفرمود: «صوت ابی طلحه در لشکر بهتر از یک گردان است» و فرمود: «برای هر پیغمبری حواری است و حواری من زبیر است» ولی شیعیان تناقض میگویند، از یک طرف علی را ناصر پیامبر و اقامه کنندهی دین و شجاع بینظیر توصیف میکنند و از طرف دیگر او را به عجز و تقیه که با آن اوصاف منافات دارد معرفی میکنند.
بیامبر جخالد بن ولیدسرا بعد از فتح مکه به سوی بنی جذیمه فرستاد، و آنها ندانستند که بگویند «أسلمنا» یعنی مسلمان شدیم، بلکه گفتند «صبأنا- صبأنا» یعنی دین خود را تبدیل کردیم و این کلمهی مذمت است به کسی که دین خود را تبدیل کند، و خالدساین را از آنان نه پذیرفت و گفت: این اسلام نیست، و آنان را کشت، و او در این اجتهاد خود اشتباه کرد، و بعد از این واقعه پیامبر ج، علیسرا فرستاد و به او یک مقدار مال هم داد که برای آنها نصف دیت کشته شدگان را بپردازد، و آنچه از اموال آنان تلف شده بود عوضش را داد حتی کاسهای که در آن سگهایشان آب مینوشید. و خالدساز این بسیار دور بود که معاند پیامبر جباشد، بلکه از پیامبر جفرمانبردار بود.
و این اشتباهی که از او سر زد، و از اسامهسنیز سر زده بود وقتیکه مردی را کشت که گفت «لا إله إلا الله».و چنین اشتباهی از یک گروهی دیگری از مسلمانان نیز سر زد و آنان جوانی را کشتند که گفت من مسلمان هستم، و دربارهی آنان این آیت مبارکه نازل ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِذَا ضَرَبۡتُمۡ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ فَتَبَيَّنُواْ وَلَا تَقُولُواْ لِمَنۡ أَلۡقَىٰٓ إِلَيۡكُمُ ٱلسَّلَٰمَ لَسۡتَ مُؤۡمِنٗا﴾[النساء: ٩۴] گوید: «چون خالد برای جنگ با اهل یمامه حرکت کرد هزار و دویست نفر از ایشان را کشت، با اینکه به اسلام تظاهر کردند و مالک بن نویره را در حالیکه مسلمان شده بود کشت و با زن او عروسی کرد و بنی حنیفه را مرتد نامیدند چون زکات را به ابوبکر ندادند زیرا معتقد به امامت او نبودند. پس مانع زکات را مرتد نامیدند و آنکه خون مسلمین را حلال و محاربهی علی نمود مرتد نخواندند با اینکه رسول خدا جفرمود: «يا علي حربك حربي»، و مسلما محارب با رسول خدا جبه اجماع کافر است».
[۲۰۳. - پدر خالد از بزرگان مکه بود و خالد در ناز و نعمت به سر میبرد: تمام آن را برای رضای خدا ترک نمود و به مدینه آمد تا حق را برپا دارد و او با عمرو بن عاص در حال اختیار هجرت کردند، رسول خدا جبه اصحاب خود فرمود: مکه = جگر گوشههای خود را به سوی شما انداخت، خالد بن ولید نام جاویدی از خود در نتیجهی غزوات و فتوحات اسلامی که زحمات بسیار کشید بجا گذاشت.