رد بر دلیل مذکور و نادرست بودن آن
جواب: این نقل صحیح نیست و معنایی که از آیه استنباط کردی خطاست و خیال کردی که معنای آیه چنین است، خدا و آنکه پیرو توست برای تو کافیند، که «من موصوله» در جمله: من اتبعک عطف به الله باشد، و این خطا و موجب کفر بلکه شرک است، زیرا خدا بتنهایی برای تمام خلق کافی است چنانکه خود در سورهی آل عمران آیهی ۱٧۳فرمود: ﴿ٱلَّذِينَ قَالَ لَهُمُ ٱلنَّاسُ إِنَّ ٱلنَّاسَ قَدۡ جَمَعُواْ لَكُمۡ فَٱخۡشَوۡهُمۡ فَزَادَهُمۡ إِيمَٰنٗا وَقَالُواْ حَسۡبُنَا ٱللَّهُ وَنِعۡمَ ٱلۡوَكِيلُ١٧٣﴾[آل عمران: ۱٧۳] پس خدا برای همه کس بتنهایی کافی است و شریک نمیخواهد و بنده حتی برای خودش کافی نیست چه رسد باینکه برای دیگری کافی باشد. پس این شرک است که بگوییم مؤمنین و یا فردی از ایشان مانند علیسبرای رسول خدا جکافی است. انسان نباید برای قول ابونعیم و یا هزاران نفر دیگر، آیات قرآنی که در توحید است تفسیر به شرک نماید، پس معنی آیه این است کهای محمد خدا برای تو و برای آن مؤمینی که تو را پیروی کنند کافی است یعنی خدا برای تو و پیروانت کافی است مانند قول شاعر که گفته: «فحسبك والضحاك سيف مهند»
یعنی: تیغ تیز هندی برای تو و ضحاک کافی است.
دوم: قبلا گفته شد که قرار دادن «من» موصوله مستلزم شرک است
پس چرا شرک را فرض کنیم؟ و نیز باید گفت که استدلال شما درست نیست، و حتی بناء به گفتهی شما که من موصوله است درست نمیآید زیرا مقصود از مؤمنین که جمع است، بر خلاف لغت و قواعد، به معنی فرد باشد و آن فرد علی باشد آیا این تفسیر صحیح و مطابق نزول است. مسلما چنین نیست زیرا وقت نزول آیه عدهی بسیاری برای جهاد با کفار حاضر بودند و هیچ عاقلی نگفته که در جهاد کفار برای رسول خدا جفقط یک نفر علی کافی است، و اگر فقط علی بود آیا بر کفار غلبه میکرد؟ اگر چنین است پس چرا هنگامیکه در مکه بود با وجود علی بر کفار غلبه نکرد و دین خدا برپا نشد و یاری نشد مگر پس از هجرت. گذشته از این علیسبا اینکه اکثر لشکر مسلمین با او بودند بر خصم خود غلبه نکرد، و نتوانست معاویه را دفع کند با اینکه همت گماشت [۳۴۰]پس آنکه نتوانست خود را کفایت کند چگونه برای دیگری کافی است. ایشان که آیات قرآن را به دلخواه تفسیر میکنند جمع بین ضدین و نقیضین کردهاند. از یک طرف علی را کاملترین بشر در قدرت و شجاعت قرار میدهند، و رسول خدا جرا محتاج به او میگردانند و یک نفر او را برپا دارندهی دین میدانند، و از طرف دیگر او را یک بشر عاجز ترسوی تقیه کننده وصف میکنند که در خانه نشست عیالش را کتک زدند و کشتند و حق او را گرفتند، حال جای سؤال است نظر شما علی به تنهایی برای مشرکین جن و انس کافی بوده و در صدر اسلام با کمینفرات مسلمین و کثرت اعداء اسلام همه را مقهور میکرده، چگونه عدهای که بر او باغی شدند مانند معاویه را نتوانست دفع کند؟! پس معلوم میشود که او به تنهایی مشرکین را مقهور نکرده است. و نباید مغرور شد به این جنگهایی که بازاریها و دکانداران و دزدان دین برای گرفتن پول درست کردهاند که اصلا وجود نداشته است. خدا بکشد کسانی که این افسانهها را حکایت میکنند.
نظیر این رافضیان نصاری میباشند از یک طرف مسیح را خدا قرار میدهند از طرف دیگر دشمنان او را بر او تسلط داده خار بر سر او گذاشته و او را به دار آویخته و برای او صلیب قرار دادهاند که دارد استغاثه میکند ولی کسی به داد او نمیرسد. باید گفت این خدای به دار آویخته اگر به رضای خودش بوده، پس یهود اطاعت و عبادت کردهاند که به رضای او عمل نمودهاند و او را به دار آویختند، پس باید مورد مدح باشند نه مذموم و هکذا بسیاری از مرشدان و اقطاب و فقراء نادان از یک طرف مدعی خدایی و رهبریاند و از طرف دیگر در نهایت عجز و ناتوانی میباشند، و لذا در حدیث صحیح آمده که سه طایفه را خدا به نظر رحمت نمیکند: یکی فقیر خود خواه (و در لفظ دیگر متکبر)، از یک طرف نمایندهی خدا هستند و از طرف دیگر گدا و در خانهی حکام متملقند چنانکه خدا مثل ایشان را در آیهی ۴۱ عنکبوت زده ﴿مَثَلُ ٱلَّذِينَ ٱتَّخَذُواْ مِن دُونِ ٱللَّهِ أَوۡلِيَآءَ كَمَثَلِ ٱلۡعَنكَبُوتِ ٱتَّخَذَتۡ بَيۡتٗاۖ وَإِنَّ أَوۡهَنَ ٱلۡبُيُوتِ لَبَيۡتُ ٱلۡعَنكَبُوتِۚ لَوۡ كَانُواْ يَعۡلَمُونَ٤١﴾[العنكبوت: ۴۱] [۳۴۱]. آری هرکس خودخواه باشد، عاقبت خوار گردد و مانند یهود مفهوم این آیه ﴿وَضُرِبَتۡ عَلَيۡهِمُ ٱلذِّلَّةُ وَٱلۡمَسۡكَنَةُ﴾، شامل حالش باشد، باید حق را گفت، دین نصاری جهل و غلو و تصدیق به اباطیل است و دین یهود کبر و حسد و مخالفت با حق و ذلت و تقیه و دنیا طلبی است و شیعیان رافضه متأسفانه همه این صفات شیطانی را در خود جمع کردهاند و از هر باطلی سهمیبردهاند و به هر علف هرزهای چنگی زدهاند. اللهم اهدنا وإیاهم، باید عبرت گرفت و فهمید که جهل و هوی پرستی با اهل خود چه میکند!!.
[۳۴۰] «و در نامهی ۴۵ نهج البلاغهی منسوب به او درباره معاویه مینویسد: سأجهد فی أن أطهر الارض من هذا الشخص المعکوس والجسم المرکوس، یعنی بزودی کوشش خواهم کرد تا زمین را از این شخصی وارونه و جسم سرنگون (معاویه) پاک نمایم. و در نامه ۳٩ به عمرو بن عاص نوشته، «فإ یمکن الله منک ومن ابن أبی سفیان اجزکما بما قدمتما، وإن تعجزا وتبقیا فما أمامکما شر لکما». [۳۴۱] دکانداران مذهبی و پیشوایان قلابی که به هزاران حیله و نیرنگ برای صید مریدان خدعه به کار میبرند و با پیچ و خم افکار بیاساس مردم را به دام میاندازند عنکبوت صفاتند که با تارهای نازک برای صید مگسان، خانه و تارها میسازند، و مقصود از این مثل این است که علما نمایان مذهبی با هزاران دلیلهای سستتر از تار عنکبوت برای حفظ دکان و صید عوام، حدیثهای مجعوله و فضائل دروغین میتراشند با دکان باطل را حق جلوه دهند، خصوصاً رافضه و شیعیان از یک طرف آنقدر حدیث و آیه و شعر میآورند که علی مدبر عالم و سرور جن و ملک و آدمیان است و از طرف دیگر او را مقهور و مغلوب کند. در اینجا باید دانست فضشائلی که برای علی ذکر شده دو قسم است یک قسم آن صحیح و واقعیت داشته و قسم دیگر ساختگی و دروغ و برای گمراهی خلق تراشیده شده است چنانکه بعضی از آن در این کتاب ذکر شد و برخی ذکر نشد که بسیار است مثلا از قول یزید بن قعنب میگویند علی در خانهی کعبه متولد شد با آنکه صحت ندارد. و ابی طالب پدر علی گوید او در خانه خودم متولد شد و در اینمورد روایاتی از او نقل شده که حتی در کتب خود شیعه مانند بحار (ج ۳۵، ص ۱۳ و ۱۲) و غیر آن ذکرشده است ولی شیعه قول پدر علی را که علی در خانهی او متولد شده رها کرده و به نقل از یزید بن قعنب میگوید: او در کعبه متولد شد، اصلا معلوم نیست یزید بن قعنب چنان چیزی گفته باشد و نیز قرائن کذب در روایت او بسیار است. و خود یزید بن قعنب نیز مشرک بوده و مشرک نیز از دنیا رفته است و بعلاوه باید پرسید آیا زن حائض و نفساء میتواند داخل کعبه شود قضای حاجت میکرده در کعبه و چگونه غذا میخورده، آیا چندین روز در کعبه ماما و قابله او کی بوده است؟! بهر حال فضائل ساختگی بسیار است. و ما بزودی در تمییز و تشخیص فضائل صحیح از ناصحیح کتابی خواهیم نوشت إن شاءالله.