مقدمه
﴿ٱلَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَٰلَٰتِ ٱللَّهِ وَيَخۡشَوۡنَهُۥ وَلَا يَخۡشَوۡنَ أَحَدًا إِلَّا ٱللَّهَۗ وَكَفَىٰ بِٱللَّهِ حَسِيبٗا٣٩﴾[الأحزاب: ۳٩].
«آنانی که میرسانند پیغامهای خدا را و میترسند از او نمیترسند از هیچ کس مگر از خدا، و پس است الله حساب کننده».
یک دعوت گر و پیام آور راه دعوت حق تنها خدا را باید در نظر گیرد، از او بترسد و او را همیشه مد نظر داشته باشد تا در امر رسالت و دعوت خویش کوتاهی نکرده باشد. همانطور که انبیاء†پر ارج و والاست به همان اندازه مشکلات و مصایبی که بر آنها وارد گردید بزرگ و دشوار بود.و کسانی که بحق پیروی از انبیاء†میکنند در اوج شداید و سختیها گام زن شوند، چون این سنت الهی است.در طول تاریخ اسلام چه بسا از مسلمانان بودند که تلاش کرده و روح دعوت و حرکت را در جان امت اسلامی دمیدند.چه بسا مصلحین و مجاهدین و علمای برجسته که جان خود را درراه احیاء، رشد و بلند بردن اسلام از دست دادند و شربت شهادت نوشیدند.چه بسیار علماء که تمام خطرها را به جان خود خریدند و از آرامش و سکون خود گذشته و با امواج پر تلاطم جهالت، رذیلت و بیدینی و طوفان حوادث اجتماعی و سیاسی روزگاران در آویختند و مبارزه کردند تا خواستند که مسلمانان زنده بوده و حیات ابدی و جاوید داشته باشند. اکنون با گذشت روزهای طلایی تاریخ، جهان روز به روز رو به انحطاط و مسلمانان روز به روز به استضعاف و ذلت کشانیده میشوند، روزهای طلایی عصر پر فروغ رسالت امروز به یادگار تاریخ رفته و بجز در اوراق تاریخ ثبت شده دیگر چیزی بجای نمانده است. دشمنان اسلام از همان اوان رشد دین فطرت قلوبشان پر بود و در پی انتقام بودند که روزی به آرزوی شوم شان دست یابند و اگر قوت رویا رویی وصف آرایی را در مقابل فرزندان قرآن و سنت نداشتند، ولی خنجر زهر آلود هزاران نوآوریها و خرافات و لا دینی را در قلب پاک عقاید اسلام جای دادند، و هر زمان جنگهای سرد عقیدتی با مسلمانان واقعی داشتهاند که الحمد لله در تمام میدانها شکست خوردند.
ولی اسلام همیشه از دو گروه آسیب دیده و همیشه با این دو گروه مبارزه کرده است:
۱- الحاد و ملحدین- مکتبهای الحادی- که از فطرت و دین آیین فطرت بغاوت کردهاند، اسلام با درک خطر این سیلاب و طوفان لا دینی مبارزه کرده و همیشه در مقابل آنان سد بوده است و همیشه فرزندان مکتب توحید و سنت از خطر شان آگاه بوده و هستند.
۲- نو آوریها در دین و خرافات (و مروجین آن) که در اصل تراشیده ها، بافتهها بر چسبهایی است که دوستان جاهل و نادان اسلام بنام اسلام و بنام دین در بین جامعه اسلامی نشو و نما دادند و تا کنون نیز این بافند هها بازار شان را گرم داشته که خطر اینان به اصل دین و عقاید حقهء اسلام است، بر خلاف گروه اول که خطر شان به اصل دین اثر نمیکند بلکه خطر براى مسلماناناند نه برای عقاید حقهء دین فطرت.
و ایجاداتی که این گروه دوم میکنند حتی کفر هم از آنها بیزار است با این نوآوریها در دین، بت تراشیها و خرافات بیشتر به اسلام و مسلمانان ضرر رسانیدهاند، زیرا مجموعهء از خرافات را به اسلام برچسب زده و نامشان را اسلام گذاشتند که خدا و رسول خدا و ائمهء اهل بیت و آنانی که به نامشان بستهاند از آنها بیزارند.
مسلماً مبارزه با اینگونه اباطیل مهمتر است، مبارزه با انسانهایی که در بین بتها بزرگ شده و با بتها انس گرفتهاند و دل و دماغ شان با آنها شستشوی شده است، بلکه هر زمان بتهای جانداری آنان را محصور کردهاند یکی از مراحل دعوت است که بایستی به یاس دعوت حق (لَه ُدَعوُة اَلحق) بیا خاست و آنان را با بینش صحیح و توجیه صحیح به سوى حق خواند.
یکی از علم برداران پرچم توحید که با اینگونه خرافات مبارزه کرده علامه ابن تیمیه/(متوفى ٧۲۸ هجرى قمرى) میباشد که با تمام قوت ایمانی در مقابل هر نوع بیدینی و بدعتها و رذیلتها پرچم مبارزهی حق را بلند کرد، گرچه با انواع تهمتها، آزمایشها و تهدیدها رو برو شد.
﴿إِنَّمَا ذَٰلِكُمُ ٱلشَّيۡطَٰنُ يُخَوِّفُ أَوۡلِيَآءَهُۥ فَلَا تَخَافُوهُمۡ وَخَافُونِ إِن كُنتُم مُّؤۡمِنِينَ١٧٥﴾[آل عمران: ۱٧۵].
«همانا شیطان أولیاء ش را میترساند شما از آنها نترسید و فقط از خدا بترسید اگر مؤمن هستید.»
و باز در این قرن چهاردهم هجری شاهد آنیم که ظلمت و اهمال اغفال گران به چه حدی رسیده است، هرچه خواستند، ساختند و بافتند نامش را اسلام گذاشتند، بدعات استعمار مذهبی دیگر بنام اسلام معرفی میشود.
واعجبا! جواب خدا را چه خواهند داد، آنجا دیگر سر مردم را شیره مالیدن نیست، حدیث خرافات و داستان سرایی تاریخی نیست، آنجا میدان و میزان حق و باطل- سنت و بدعت- ظالم و مظلوم است.
در این میان شخصیت مسلّمه علامه برقعی در بین جامعهی کنونی ایران اعم از شیعه و سنت لازم به معرفی نیست، ولی ما بخاطر اینکه این مرد حق که خود مدتی را با بت تراشان و خرافیون شیعه مذهب زیسته است، تلخ و شیرینیهای حق و باطل را خوب چشیده است؛ و آن گاه که با اظهار حق با هر نوع خرافات و بدعات دست به مبارزه زده و پرچم حق در دست گرفته و برای بلند بردن کلمهی توحید و سنت که اصل و ریشه شجره اسلام است، تهمتها برداشت کرده، توهینها شده، تهدیدها شده، تک سلولها را مشاهده کرده است.
اکنون لازم میدانیم مختصر حالاتی از این شخصیت بزرگ و راست قامت، و حق جوی را بیان کنیم تا کسانی که در جستجوی حقیقتاند آگاه شوند، و کسانی که حق را میپوشانند و در پی خاموش کردن و از بین بردن نور حق هستند بدانند که حق همیشه پیروز و غالب است و علی رغم بد خواهان، حق و حقیقت همیشه سربلند خواهند ماند
﴿يُرِيدُونَ لِيُطۡفُِٔواْ نُورَ ٱللَّهِ بِأَفۡوَٰهِهِمۡ وَٱللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِۦ وَلَوۡ كَرِهَ ٱلۡكَٰفِرُونَ٨﴾[الصف: ۸].