رد این دلیل به چندین وجوه:
جواب: اول اینکه گفتی مفسرین اجماع کردهاند بر اینکه صالح المؤمنین فقط علی است، این افتراء و تهمت روشنی بر ایشان است و حتی احدی از مفسرین نقل اجماع نکرده، و علمای حدیث نیز چنین چیزی ذکر نکردهاند. و ما از شما مطالب این نقل و صحت آن را مطالبه میکنیم.
دوم: کتب تفسیر ضد آنچه ذکر نمودهای گفته و آوردهاند. مجاهد و ابن مسعود و غیر ایشان گفتهاند: ﴿وَصَٰلِحُ ٱلۡمُؤۡمِنِينَۖ﴾ابوبکر و عمر است. و ابن جریج و دیگران آن را نقل کردهاند. و بعضی گفتهاند ایشان انبیاء میباشند و دلیل و حجتی که ثابت کند که مخصوص علی است وجود ندارد و حدیث مذکور یقینا دروغ است.
سوم: صالح المؤمنین، صفت عامیاست که شامل هر مؤمن شایستهای میشود چنانکه در صحیحین از پیغمبر جآمده است که فرمود: «فلان طایفه اولیای من نیستند همانا ولی من خدا و صالح مؤمنین میباشد».
چهارم: خداأدر آیهی مذکور خبر داده که مردمان صالح از مؤمنین مولای رسولند چنانکه خبر داده خدا مولای رسول است. و معلوم است که مؤمن صالح تولیتی بر رسول ندارد، پس مقصود از مولی دوست است یعنی موالی است، و معلوم است که مؤمن صالح موالی رسول جمیباشد بلکه گاهی مؤمن غیر صالح نیز رسول جرا دوست میدارد.
پس این اختصاص به علی ندارد.
و گفتی و ادعا کردی که در این معنی آیات بسیاری است [۳۵۰]. نهایت این است که آیاتی که نیاوردهای از جنس آیاتی است که آوردهای و آنچه آوردی خلاصه مدعای تو بود که نه چیزی را ثابت کرد و نه مشکلی را حل نمود جز یک مشت دروغهای مذهبی، دروازه دروغ بسته نمیشود و لیکن خدای تعالی حق را بر باطل میاندازد و باطل را از بین میبرد چنانکه فرموده: ﴿بَلۡ نَقۡذِفُ بِٱلۡحَقِّ عَلَى ٱلۡبَٰطِلِ فَيَدۡمَغُهُۥ﴾ولی برای شما وزر و وبالی میماند ﴿وَلَكُمُ ٱلۡوَيۡلُ مِمَّا تَصِفُونَ١٨﴾.
حکایت قاسم بن زکریای مطرز مشهور است که بر عباد بن یعقوب اسدی رواجنی رافضی که اهل بدعت ولی در نقل حدیث راستگو بود وارد شد، گوید عباد مذکور به من گفت دریا را چه کس حفر نموده؟ گفتم خدای تعالی. گفت چنین است ولی آنکه حفر نمود چه کسی بود؟ گفتم شیخ بیان کند؟ گفت حفر کننده علی بود (اما نگفت چه زمان حفر کرد آیا قبل از آنکه خلق شود و یا در بین جنگ صفین و جمل) باز عباد پرسید چه کسی آن را جاری کرد؟ گفتم شیخ بیان کند، گفت: حسین آن را جایز کرد. و ابن عباد نابینا بود من دیدم شمشیر و سپری آنجاست، گفتم برای چیست و مال کیست؟ عباد گفت این را تهیه کردهام تا در صف مهدی قتال کنم، پس بار دیگر بر او وارد شدم، پرسید دریا را که حفر کرده؟ گفتم معاویه و عمرو بن عاص آن را جاری ساخته، یک مرتبه فریاد او بلند شد و من فرار کردم، او میگفت دشمن خدا را بگیرید و بکشید. محمد بن جریر گوید، شنیدم عباد بن یعقوب میگوید هرکس در نماز خود از دشمنان اصل محمد بیزاری نجوید با آنان محشور میگردد [۳۵۱].
[۳۵۰] آیاتی را که رافضی ذکر کرده هیچکدام اختصاص به علی نداشت و نام علی در آنها نبود بلکه مربوط به او نبود، ولی به زور چسب و آوردن احادیث مجعوله میخواست به علی بچسباند اگر چنین باشد میتواند گفت تمام قرآن در مدح علی است و خدا نعوذ بالله فقط یک مداح است، نتیجه تعصب مذهبی همین است تعجب این است که گفت براهینی از قرآن میآورم برای امامت علی ولی جز ادعا چیزی نبود خدا همه را از چنین لغزشها و ادعاها و خرافات حفظ کند. [۳۵۱] حال باید دید آل علی و آل عباس و سادات حسنی و سادات حسینی بسیار با یکدیگر دشمنی کردند، و بلکه جنگها نمودند ما اگر از آنها بیزاری جوییم یا با آنان محشور شویم صلاح است یا خیر؟